قبل از کنگره در تاریکی مطلق بودیم

به‌نام خداوندی که خود محبت و عشق است. زمانی‌که به گذشته‌ خود فکر می‌کنم، متوجه وضعیتی می‌شوم که بسیار تغییر کرده و این از معجزات کنگره است که امیدوارم در صورپنهان من و مسافرم این تغییرات شکل گیرد. در اصل گذشته من و مسافرم خوب نبود، هیچ حسی نسبت به یکدیگر نداشتیم و در تاریکی مطلق بودیم. من به هیچ چیزی فکر نمی‌کردم در واقع از زندگی معمولی هم عقب مانده بودم که به‌خاطر فرزندانم باید زندگی جدیدی را برای آن‌ها، خودم و همسرم به وجود می‌آوردم.

اینک نمی‌دانم از کجا شروع کنم؛ چرا که در گذشته یک نیرویی به من می‌گفت: مگر می‌شود سرنوشت را تغییر داد و در همه حال با خود درگیر بودم و می‌گفتم اگر مسافر من اعتیادش را ترک کند، شاید زندگی‌ ما تغییر کند و درواقع با خود راز و نیاز می‌کردم و نذر می‌دادم تا این‌که از طریق یک دوست خوب و مهربان پیام کنگره۶۰ به ما داده شد و در ادامه با اصرار زیاد، مسافرم را به کنگره آوردم و از ابتدا امر با کلمه تفکر آشنا شدم. 

اکنون خداوند را شاکر هستم که در حال درمان و ادامه مسیر هستیم و از حال خوبی برخوردار می‌باشیم. خداوند را شاکرم که همسرم مصرف‌کننده مواد شدند تا من با کنگره آشنا شوم؛ همچنین امیدوارم بتوانیم در مسیر کنگره قدم برداریم و‌ یک عمر با عشق و محبت کنار یکدیگر زندگی کنیم. از راهنما خود همسفر مریم شفیعی نیز سپاسگزار هستم که راه درست زندگی کردن را به من نشان دادند.

نویسنده: همسفر زهرا (ع) رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویرایش و ویراستار: راهنما همسفر مهین (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر بیتا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
نمایندگی همسفران ملاصدرا (نیک‌آباد)