جلسه اول از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بویین زهرا، با استادی همسفر راهنما آمنه، نگهبانی مسافر راهنما عبدالله و دبیری مسافر راهنما محمدرضا با دستور جلسه "جشن گلریزان" پنجشنبه 17 آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان آمنه هستم یک همسفر. از ایجنت محترم مسافران آقای ادیب، نگهبان جلسه و مرزبانهای عزیز تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا اولین مشارکت را داشته باشم.
دستور جلسه این هفته گلریزان است. امیدوارم که بتوانیم در این دستور جلسه سربلند شویم. یکی از مهمترین دستور جلسات است . یکی از کارهایی است که شیطان در آن وارد میشود مادیات است. شیطان این تفکر را در ذهن ما ایجاد میکند که چرا میخواهی کمک کنی؟ خودت هزاران مشکلداری باید مشکلاتت را درست کنی. ما میخواهیم امروز بذری را بکاریم تا رشد کند یعنی یک نفر احیا شود و از دام اعتیاد رها شود.
باید الگوی خود را در بخشش آقای مهندس قرار بدهیم که یک الگوی بینقص است. من اگر بخواهم از تجربه خودم بگویم همسفری بودم که یک مصرفکننده شیشه داشتم. وقتی به کنگره آمدم، اصلاً بلد نبود بخندم و وارد شدم. اینکه چه اتفاقی افتاد که وارد لژیون سردار شدم. با خودم میگفتم چرا من باید کمک کنم؟ منی که مسافرم درست سفر نمیکند.
روزی به شعبه کاسپین میرفتم، مصرفکنندهای را دیدم که باحال خراب آنجا پرسه میزد. با خودم میگفتم کنگره میتواند باشد، شاید مسافر من درست سفر نمیکند؛ ولی کسان دیگری هستند که به کنگره نیاز دارند و باید درمان شوند. آنجا بود که قدم برای سردار شدن را برداشتم. یک بیمار میتواند پول داروی خودرا تهیه کند و میتوانیم به کسی که در مسیر درمان بیماریها است کمک کنیم تا درمان شود.
در دومین دفعه که دنوری را تجربه کردم ،با خودم گفتم: میخواهم یاد بگیرم که بتوانم ببخشم تا بخشوده شوم. ببخشم تا از لحاظ مادی نه، از لحاظ قضاوت کردن دیگران و بخشش که نمیتوانستم، حتی مسافرم را ببخشم چرا که درونم پر از کینه بود.که همیشه میگفتم باید ببخشم تا بتوانم در بخشش به آن نقطه برسم.
هرکسی مسائل و مشکلات خاص خودش را دارد. دنور یعنی چی؟ دنور یعنی بخشندگی، مرتبههای مالی که اولین آن سردار است و ۶ میلیون تومان است. دومین مرتبه دنور است که 6۰ میلیون تومان و سومین درجه پهلوانی است که 6۰۰ میلیون تومان است و بالاترین آنها نیز نشانی در بینشانی است. انشاالله همه در این مسیر قدم برخواهیم داشت.
نکته آخر اینکه، بعضی وقتها با خودمان میگوبیم که خدایا چرا صدای من را نمیشنوی که من خسته شدم از این مصرفکننده، از دست این مشکل و یا هر مشکل دیگری... ولی برای اینکه خداوند صدای من را بشنود باید با خداوند همسو بشوم . خداوند رحیم است من هم رحیم باشم، خداوند بخشنده است من هم بخشنده باشم، خداوند صادق است من هم صادق باشم، انشاالله امروز سعی کنیم از همه توانمان استفاده کنیم.
ترس، تفکر را میخورد. من برای اینکه با ترسهای خودم روبهرو بشوم باید باآن ها مقابله کنم وبه درونش بروم. انشاالله امروز سعی کنیم که قضاوت نکنیم تا قضاوت نشویم.
تایپ : همسفر امیر حسین
تنظیم : مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
365