English Version
This Site Is Available In English

به نظر من کسی که دارد و نمی‌بخشد، بزرگترین اشتباه را انجام می‌دهد

به نظر من کسی که دارد و نمی‌بخشد، بزرگترین اشتباه را انجام می‌دهد

در رابطه با هفته گلریزان مصاحبه‌ای انجام داده‌ایم با مسافر پهلوان محمد حسین، که در ادامه نظر شما را به این مصاحبه جلب می‌نماییم

 

با سلام و عرض تشکر از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید، از شما خواهش میکنم به رسم کنگره60 خودتان را معرفی کنید.

سلام دوستان محمد حسین هستم یک مسافر. با بیش از ۱۲ سال مصرف انواع مواد وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، شیره، گل، قرص، ۱۱ ماه و ۷ روز سفر کردم به راهنمای استاد عزیزم آقای حامد حسینی، رهایی از بند اعتیاد ۹ سال و ۲ ماه، یک سفر نیکوتین داشتم به راهنمایی راهنمای عزیزم آقای علی اکبر، رهایی از بند سیگار ۸ سال و ۷ ماه، ورزش در کنگره بسکتبال و والیبال.

به عنوان کسی که جایگاه پهلوانی را لمس و حس کرده است، به نظرتان حضور در لژیون مالی کنگره۶۰ از چه درجه از اهمیت برخوردار است؟

خدمت شما عارضم که من این چیزیه که توی همین لژیون فهمیدم، لژیون سردار. با توجه به اهمیت درک ماده، که انسان یه موجود مادی است و چیزی که خیلی می‌فهمد ماده است، به نظر من هر کسی که بتواند از ماده بگذرد، خیلی جای رشد رونش به وجود می‌آید، انگار هی خالی می‌شود برای پر شدن چیزهای دیگر. خیلی خیلی زیاد هستند اتفاقاتی که در زندگی من افتاده‌اند که آنها را مدیون همین لژیون سردار هستم و حتماً در ادامه هم خواهد بود.

حضور در لژیون سردار چه تاثیری از لحاظ شخصیتی و همچنین مالی بر زندگی شما داشته اشت؟

خودم را می‌گویم، هر چیزی که یه مقدار به آدم فشار بیاورد، باعث رشد آدم میشود. واقعاً من این را در کنگره ۶۰ یاد گرفتم که هر بار در ضمیمه مالی، کاری خواستم انجام بدهم، مبلغی باشد که به من فشار بیاید و اذیت شوم. واقعاً ده‌ها برابر آن برکتش به زندگیم برگشته، ولی فهمیدمش. یعنی چیزی نبوده که اضافه پول باشد، چیزی بوده که واقعاً در زندگی‌ام تاثیر داشته و زمانی که توانستم از آن بگذرم خیلی آن موضوع را فهمیدم. این چیزی است که در شخصیت و معرفت انسان تاثیر گذار بوده است. خیلی ساده بگویم، زمانی که ما به کنگره آمدیم لنگ یک ساندویچ فلافل بودیم و با قاچ و پنیر نمی‌توانستیم بخریم، اما الان رشد پیدا کرده‌ایم و همه و همه را مدیون جناب آقای مهندس هستیم.

آیا برای کسب جایگاه دِنوری، پهلوانی و حتی نشانی در بی نشانی، درآمد بالایی لازم است؟

من فکر می‌کنم در این چهار موضوعی که شما گفتید، موضوع سرداری و دنوری یک بخش است و معقوله‌ی پهلوانی و نشانی در بی‌نشانی یک مقدار داستانش متفاوت‌تر است. به نظر من در موضوع سرداری و دنوری، به راحتی بچه‌ها می‌توانند حضور پیدا کنند و این جایگاه‌ها را تجربه کنند. همینطور که در دانشگاه آموختیم، یک سری درس‌ها پیش نیاز درس‌های بزرگتر و مهمتری هستند، این دو جایگاه نیز پیش نیاز جایگاه پهلوانی و نشانی در بی‌نشانی هستند. به نظر من کسی که دارد و نمی‌بخشد، بزرگترین اشتباه را انجام می‌دهد و بزرگترین ضرر را به خودش می‌زند، ولی در این چند سالی که من در لژیون مالی و بعد هم لژیون سردار عضو بودم و تجربه کرده‌ام، اکثر بچه‌هایی که واحد لژیون سردار می‌شوند از نظر مالی انسان‌های متمولی نیستند و به مرور زمان قوی‌تر شده‌اند. این به نظر من معجزه کنگره ۶۰ است که افرادی را احیا کرده که به نظر من واقعاً نابود شده بودند و الان می‌آیند هر کدام ۵۰۰ میلیون تومان یا یک میلیارد تومان کمک می‌کنند و خیلی هم مشتاق هستند که آقای مهندس جایگاه‌های جدیدی اعلام کنند و برای خودشان و خانواده‌شان در آن جایگاه‌ها قرار بگیرند.

برای کسانی که دوست دارند عضو لژیون سردار شوند امّا هنوز دچار تردید و ترس از دست دادن هستند چه پیامی دارید؟

عرضم به حضور شما که من یک روز مشارکتی کردم و همان مشارکت باعث شد که استارتش بخورد تا بتوانم خیلی بی‌محابا در لژیون سردار شرکت بکنم. ما سال‌ها توی کتاب‌های درسی و مقاطع‌های تحصیلی مختلف، قصه‌هایی از قرآن می‌خوانیم که مثلاً حضرت سال از درون کوه شتر درآورد، حضرت موسی عصایش را به زمین انداخت و تبدیل به مار شد و.... می‌نشستیم و قضاوت می‌کردیم که عجب انسان‌های نادانی بودند، با اینکه می‌دیدند از درون کوه شتر در آمد اما باز هم ایمان نمی‌آوردند، می‌دیدند عصا تبدیل به مار می‌شود، دریا شکافته می‌شود، اما باز هم به خداوند ایمان نمی‌آوردند. این نقطه تفکر در من به وجود آمد که من به کنگره آمدم و دریاهایی را دیدم که شکافته شدند، انسان‌هایی را دیدم که به معنای واقعی تمام شده بودند و در کنگره ۶۰ برگشتند و الان باید قسم بخورند که مصرف کننده بودنم، کف خواب بودم، شدیداً اعتیاد داشتم، به خدم گفتم چه جوری می‌شود انسان این معجزه‌ها را ببیند و باز هم شک بکند. همانجا بود که قضیه برایم تمام شد، هیچ ترسی به دلم راه ندادم، هیچ ترسی هم به دلم راه نمی‌دهم که در لژیون سردار باشم. باز هم می‌گویم این لطفی است که جناب آقای مهندس به ما کرده‌اند و اجازه داده‌اند در این بازی مشارکت بکنیم. اینکه من در این جایگاه هستم هیچ کار بزرگی نکرده‌ام و صد در صد لطف جناب آقای مهندس و خداوند است که به من اجازه دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم.

با ورود به لژیون سردار و به دست آوردن قدرت بخشش، چه تغییر یا چه حسی در شما ایجاد شد؟

ما در کنگره یاد گرفته‌ایم که حس را خیلی نمی‌توان تعریف کرد، طبق فرمایش جناب آقای مهندس من نمی‌توانم بگویم که مثلاً عطر گل یاس چه بویی است، فقط اینور می‌توانم بگویم که عطر بسیار فوق العاده‌ای دارد. در کنگره نمی‌شود به کسی گفت بیا و پول بده، من فقط می‌توانم بگویم من که این کار را کردم خیلی حالم خوب شد و از همه نظر فوق العاده شد. من به جرات می‌توانم بگویم بعد از آن داستان اعتیادی که داشتم و تخریب‌هایی که داشتم هیچ وقت حتی در بهترین شرایط هم نمی‌توانستم خواب چنین جایگاهی را ببینم. من خودم یک نمونه، بقیه هم ببینند و بیایند این عطر را بو کنند و از بوی خوب او مست شوند.

در پایان و با سپاس از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، اگر تجربه یا حس شاخصی در طول مدت حضورتان در لژیون سردار دارید بطور خلاصه برای ما بگویید.

مرسی از شما که لطف کردید و وقت گذاشتید. در انتهای صحبت‌هایم باید بگویم، از هر موضوعی که می‌گذرید یک درب جدید برایتان باز می‌شود، مثل مرحله‌های یک بازی است که هر مرحله را که رد می‌کنی به مرحله‌های بعدی و درجات بالاتری ارتقا پیدا می‌کنید. پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .