سومین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی کنگره60، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی آزادشهر با استادی راهنمای تازهواردین مسافر زکریا، نگهبانی مرزبان مسافر محمدرضا، دبیری مسافر علی و با دستور جلسه " جشن گلریزان " روز پنج شنبه 17 آبان ماه 1403 راس ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
از نگهبان لژیون سردارسپاسگزارم که استادی و مسئولیت ادارهی جلسه را من واگذار کردند تا خدمت کنم و از خدمت خودم آموزش بگیرم. من هم به نوبه خودم این هفته قشنگ و جشن گلریزان را به همه در راس آن به آقای مهندس و دیگر شعب که سنگ تمام گذاشتند جشن گلریزان برگزار کردند تبریک عرض میکنم. مخصوصاً به بچه های نمایندگی خودمان مسافرین و همسفران محترم ، آن روزی که گلریزان برگزار شد. واقعاً من انتظار نداشتم از این همه استقبال گلریزان داشته باشیم یک شعبه نو پا که از داخل شعبه پهلوان در بیایید واقعاً به نظر من آموزش ها تاثیر گذاشته است به اون جایگاه رسیدند که این بخشش را انجام بدهند. بعد که گفتند آقا داوود به عنوان پهلوان اعلام آمادگی کرده است واقعاً من را بغض گرفت من واقعاً انتظار نداشتم از بین این بچه ها پهلوان بیرون بیایید امیدوارم آقا داوود این خدمتی که میکند اجرشان با خداوند باشد انشاالله . چون چند ماهی از رهایی شان گذشته است انتظار این را نداشتم گذشته از این ما ده الی یازده نفر دنور داشتیم و بقیه دوستانی که من داشتم توجه میکردم حدود هشتاد یا نود درصد عضو لژیون سردار شدند و طبق گزارشی که حسین آقا به عنوان استاد جلسه اعلام کردند در بین همسفران از بیست و هشت نفر شرکت کننده در جلسه بیست و شش نفر عضو لژیون سردار شدند. یعنی بالای نود درصد وچند نفری هم دنور بودند این آموزش ها و تلاشهایی که راهنمایان انجام دادند واقعاً اثرگذار بوده است وقتی جناب مهندس میگوید از وادی یک تا چهارده و تاثیر آن روی من واقعاً اثربخش بوده است به آن جایگاه رسیدند که طبق گفته جناب مهندس در سی دی تشخیص بود که میگفت شناخت و عمل ، واقعا تشخیص دادند که وارد عمل شدند برای هر کاری شناخت و عمل لازم است جناب مهندس در سی دی هم میگوید در مورد مسائل مالی ما باید تشخیص بدهیم که برای چه چیزی جمع میکنیم میخواهیم چکار کنیم و کجا هزینه کنیم با شناخت میتوانیم جایی هزینه کنیم یعنی وارد عمل شدن به این معنی بود که جای تقدیر و تشکر دارد. به قول گزارشکر کشتی می گفت شیر مادر و نان پدر واقعاً حلالت باشد یک شعبه نوپا و این همه مشارکت ، من واقعاً سپاسگزارم . طبق گفته آقای مهندس هر ارگان یا سازمانی برای بقا و رشد خودش نیاز به علم دارد که علم آن که از آقای مهندس است نیروی متخصص که راهنمایان دارند زحمت میکشند و مورد مالی بود امیدوارم با این مشارکت دوستانی بیشتری به رهایی برسند ما هم گسترش و رشد پیدا کنیم که الان اگر روستایی هزار نفر داشته باشد دویست سیصد نفر مصرف کننده دارد در هر روستایی هم بیاییم یک شعبه بزنیم رهجو هست که بیایید در گرگان یک تازه وارد بود که میگفت من از راه دور میاییم کارگر هستم و از طریق کارگری امرار معاش میکنم میگفت من میخواهم بیاییم گرگان هزینه ایاب و ذهاب من صد هزار تومان به بالا میشود تازه این هم بستگی به شرایط من دارد که هر روز برایم کار باشد یا نباشد میگفت : برای من سخت است در نتیجه بنده خدا وسط کار رها کرد و رفت گفتم: بهش چرا این کار رو کردی گفت: من از پس ایاب و ذهاب بر نمی آیم هزینه خانواده من به کنار خیلی برای من سخت است پس ایجاد شعبه های متعدد در نزدیکی هر شهر با توجه به معزل اعتیاد و اینکه سن اعتیاد هم خیلی پایین آمده است .
همه ما مصرف کننده بودیم دلیل براین نیست که ما هیچی نداشته باشیم خیلی ها هستند دست شان به دهن شان میرسد همت کردند تلاش کردند امیدوارم ما هم رشد کنیم تا بتوانیم جایی برای خودمان دست و پا کنیم یک ساختمانی برای خومان داشته باشیم همین طور که آقا مهدی یوسفی و آقا هادی و دوستان زحمت کشیدند تا این نمایندگی برپا بشود امیدوارم در شهرهای دیگر هم این اتفاق بیفتد تا دوستانی که از راه دور می آیند بتوانند سفرشان را ادامه بدهند و به رهایی برسند و به آغوش خانواده خودشان برگردند .
در ادامهی جلسه دو نفر به لژیون مرزبانی پیوستند :
تهیه گزاش : مسافر محمد لژیون یکم
نگارش : مسافر جواد لژیون یکم
تنظیم و ارسال : مسافر علی لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
121