English Version
This Site Is Available In English

بازی بخشش؛ بازی عشق است

بازی بخشش؛ بازی عشق است

دومین جلسه از دور نهم جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر محسن و نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه «جشن گل‌ریزان» سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.

سلام دوستان محسن هستم مسافر.
خداوند را سپاس‌گزارم بابت جشن امروز و بچه‌هایی که این‌جا هستند که ما از این جشن آموزش بگیریم، از دبیر و نگهبان محترم تشکر می‌کنم و در ابتدا تبریک می‌گویم قبولی افرادی را که در آزمون راهنمایی شرکت کرده بودند و خدا قوت به آن‌هایی که امتحان داده بودند و انشاالله در سال آینده قبول می‌شوند.

تبریک می‌گویم گرفتن انگشتر نشان دنوری آقای مهدی و مرزبان محترم حسن آقا و خودم که دیروز از آقای مهندس دریافت نمودیم و تبریک ویژه به آقای حمیدرضا از لژیون ۴ بابت کسب اجازه پهلوانی و خواهش می‌کنم که بایستید و ایشان را تشویق فرمایید. 

دوست دارم امروز دلی صحبت کنم چون دیروز ما رفتیم تهران برای گرفتن کسب اجازه پهلوانی، اول از حس و حالم می‌گویم که افرادی که آمده بودند برای اجازه پهلوانی که بسیار جالب و لذت بخش بود و حس و حال خیلی خوبی داشت و صحبت بین ما بود و هنگام رفتن که این چه حس زیبایی است که ما می‌رویم و از آقای مهندس خواهش می‌کنیم که پول ما را قبول نماید به عنوان جایگاه پهلوانی و چقدر زیباست.

همان‌طور که در کلام‌الله می‌گوید به من قرض نیکو دهید این‌جا یک جایی هست که آقای مهندس می‌خواهد که ما در این بازی بخشش شرکت کنیم و این بازی عشق است و اگر من محسن، بازی بخشش را یاد نگرفته باشم اصلاً نیاز نیست که پول پرداخت کنم و چرا پرداخت کنم و من محسن باید مفهوم بخشش را درک کنم.

توی یک سی‌دی هست که آقای مهندس می‌فرماید که پزشک از اتاق عمل آمد بیرون و همه ازش پرسیدند که حال بیمار چطور است و پزشک  سری تکان داد و می‌گوید متاسفم من همه تلاش خودم را کردم و همه آن‌ها ناامید و گریه کنان.

من می‌خواهم بگویم آقای مهندس چیکار کردند که همه ما جزو پیش‌گامان هستیم ما پول‌مان دارد جایی می‌رود که آقای مهندس دارد روی درمان سرطان کار می‌کند یعنی این‌که هر بچه ای، پدر یا مادر یا برادرش یا خواهرش می‌رود اتاق عمل و می‌آید، دکتر می‌گوید که خدا را شکر درمان سرطان انجام شده است و همه خوشحال می‌شوند و هر کس که بیماری سرطانش درمان می‌شود و شادی به خانواده‌اش برمی‌گردد.

این شادی در همه جای دنیا به ما مربوط می‌شود و خداوند را شکر که آقای مهندس کاری کردند که من محسن در این شادی که در سال‌های آینده رقم می‌خورد سهیم هستم و امروز به این نتیجه رسیده‌ام که اصلاً اعتیاد هیچ است یعنی تمام. ولی اعتیاد بهانه شد که من متوجه شوم در صور پنهانم یک سری از مشکلات هست که فقط با کلیدی به نام بخشش حل می‌شود و هیچ راهی نیست به جز بخشش و خدمت مالی.

منظور من این هست که امروز آقای مهندس یک سری برنامه‌ریزی‌ها کرده است که من در بازی بخشش شرکت کنم و در شادی هزاران نفر در سال‌های آینده سهیم باشم و خوشحالم که من محسن امروز آمده‌ام تا آموزش بگیرم تا بچه من و یا دیگران اشک از چشمان‌شان نیاید و یا همسفر من و یا دیگران، در کنگره جایی هست که به ما آرامش و آسایش می‌دهد و منتظر پول من و امثال من نیست و این بخشش برای خود من هست و اگر توی مسیر باشیم و خدمت کنیم و تزکیه و پالایش نماییم وارد وادی عشق ‌می‌شویم.
از این‌که به حرف‌های من گوش کردید ممنونم.

نویسنده: مسافر عباس از لژیون نهم
عکاس: مرزبان خبری مسافر حمید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .