جلسه اول از دور پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی پاکدشت، با استادی راهنما همسفر رویا، نگهبانی موقت راهنما مسافر سجاد و دبیری موقت مسافر ابوالفضل با دستور جلسه"گلریزان" شنبه 12 آبان 1403 ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رؤیا هستم همسفر
خداوند را بسیار شاکر هستم که این توفیق را به من عنایت کرد تا بتوانم در این جایگاه قرارگرفته، خدمت کنم و آموزش بگیرم. همیشه یکی از چیزهایی که خیلی دوست داشتم این بود که درزمینه خدمت مالی بتوانم خودم را به هستی بشناسانم و خیلی خوشحالم از اينکه هستی و کائنات برای انتخاب استاد در این هفته که هفته گلریزان است به سراغ من آمد و مرا بهعنوان استاد انتخاب کرد. خداوند مسافر کوروش را رحمت کند همیشه میگفتند: اول بودن، خیلی خوب است همیشه سعی کنید در کارهایتان اول باشید. من ازآنجاییکه یادم میآید سالی که آقای مهندس لژیون مالی را بهپا کردند، آن موقع لژیون سردار ۵ میلیون تومان بود. من در لژیون سردار عضو لژیون مالی شدم و اولین کسی بودم که در قسمت همسفران عضو لژیون سردار شدم، بعد از چند سال دنوری را قراردادند، که ۵۰ میلیون بود. بازهم اولین شخصی بودم که در نمایندگی پاکدشت دنور شدم و در لژیون مالی خدمت کردم و الآن هم در پهلوانی اولین نفری هستم که پهلوان نمایندگی پاکدشت شدم. خداوند را خیلی، خیلی شاکرم که توانستم تا درزمینهٔ خدمت مالی شاگرداول کنگره در نمایندگی پاکدشت باشم و خیلی از این مسئله خوشحال هستم. امروز میخواهم در مورد مبحثی تحت عنوان دیدن یا ندیدن یا قضیه سپاسگزاری یا پنهان کردن صحبت کنم تا ببینم که یکی از بزرگترین گرههایی که در انسان وجود دارد چه هست که نمیگذارد اتفاقات خوب برایش بیفتد یا نمیگذارد که مسیرش باز شود؛ مثلاً بیماریها خوب شود. یکی از گرههای بزرگی که درون انسان است همین مرام و منش ندیدن است؛ یعنی وقتی ما چیزی را نمیبینیم این ندیدن نمیگذارد مسیر برایمان باز شود. در اصل این خودش کفر ورزیدن است. شخصی که این ویژگیها را داشته باشد نمیتواند هیچ تغییری کند، فرد، زن، زندگی، خانه، ماشین و کنگره را دارد؛ اما هیچکدام از آنها را نمیبیند. در نظر بگیرید یک پدری برای بچهاش وسیلهای بخرد یک خورده بچه نگاه بهوسیله کند، بعد آن را پرت کند، آیا پدر بار دوم هم میخرد؟ اگر هم بخرد بار سوم قطعاً نمیخرد یا یک آقایی ۴ پلاستیک میوه دستش میگیرد و به خانه میآید حالا چند تا از میوهها خراب است همسرش همینکه میبیند میگوید: این میوههای لکدار چیست؟ باز به تو انداختند!؟ شخص اولین کاری که به ذهنش میرسد این است که اگر آن میوهها را در آب بریزد برایش خیلی بهتر است. حالا دقیقاً انسان مانند خداوند است؛ یعنی انسان شبیهترین موجود به خداوند است وقتی ما هیچچیزی را نمیبینیم، خب به ما چیزی را در قبالش نمیدهد، حالا ما باید چهکار کنیم؟ باید اولین کاری که میکنیم هنر دیدن را در زندگیمان یاد بگیریم. من این موضوعات را گفتم به خاطر اينکه ببینیم آیا در دیدن هنر پیدا کردیم یا هنوز هنرمند ندیدن هستیم.
من چه زمانی میتوانم به کنگره ببخشم؟ زمان و اولین کار این است که من بتوانم ببخشم؛ اما چه طور؟ وقتیکه یک نفر درب خانه شما میآید و خیلی در حق تو محبت کرده، وقتی چیزی از شما میخواهد و شما باجان و دلتان میبخشید علتش چیست؟ علتش این است که شما آن کاری که برایتان انجام داده دیدهاید، حالا هر چه از شما تقاضا دارد هرچه از شما بخواهد باجان و دل به او میدهید. در کنگره هم اگر هنر دیدن را یاد گرفته باشیم وقتش که میشود، هرچه که بخواهد باجان و دل میدهیم، آیا من متوجه محبتی که کنگره به من کرده است بودهام؟ همین الآن از خودم بپرسم که کنگره به من چه داده است؟ شاید تابهحال این سؤال را از خودمان نکرده باشیم! کنگره فرمانروایی شهر وجودی را به دست ما داد. اولین کاری که کرد ما را فرمانده جسم خودمان کرد؛ یعنی انسانی که فرمانده خودش نباشد به درد هیچ کاری نمیخورد؛ یعنی کنگره در اصل یکمرده را احیاء کرده است و دومین کاری که کنگره در حق من کرده است، مرا از جهلونادانی که بزرگترین دشمن خودم است تا یک حدی رها کرده تا من بتوانم به یک آرامش نسبی برسم و سومین کاری که انجام داده است، خانواده ازهمپاشیده و فرزندی که قرار بوده بدون پدر و مادر زندگی کند را دوباره به هم متصل کرده است.
عکاس: مسافر روح الله از لژیون 5
تایپ و ارسال: مسافر داود از لژیون 14
- تعداد بازدید از این مطلب :
256