آنان که به زندگی دیگران نور می بخشند،روزی صاحب خورشید می شوند.در خدمت پهلوان محترم مسافر بهنام هستیم.
سلام بهنام عزیز ضمن خوش آمدگویی به شعبه شهباز، خودتان را به رسم کنگره ۶۰ معرفی کنید.
سلام دوستان بهنام هستم مسافر، آخرین آتی ایکس شیره و تریاک یازده ماه سفر کردم به روش دی اس دی با داروی اوتی با راهنمایی راهنمای عزیزم مهدی حسنی ورزش در کنگره پیاده روی و شنا،رهایی یک سال و چندماه،در ضمن غیر سیگاری هستم.
لطفا بفرمائید چگونه به کنگره ۶۰ دعوت شدید؟
در ابتدا بگویم که من از طریق سایت با کنگره آشنا شدم،چون من مثل همه مصرف کنندگان توی تاریکی بودم و دنبال یک راهی بودم که بدون درد بتونم از دست مواد مخدر رهایی پیدا کنم و چون تحصیلات بالا هم داشتم،دنبال یک راه علمی میگشتم و وقتی داخل اینترنت سرچ کردم،اولین گزینه همان کنگره ۶۰ بود و دنبال کردم،اول تهران رفتم و بعد به خاطر شرایط کاری به اراک آمدم و وارد کنگره شدم.
بفرمائید درمان اعتیاد در کنگره و آموزشهای کنگره چه تغییراتی درون شما و زندگیتان ایجاد کرد؟
به نظرم تغییرات نه، چون زنده سدن دوباره است،چرا؟ چون من هر از گاهی به گذشته خودم رجوع میکنم که ببینم کجای کار قرار گرفتهام،چون مهم ترین چیز توی کنگره این است که انسان خودش را بشناسد و ببیند کجا بوده و الان در کجا قرار گرفته و شاید اینکه من اصلا مواد مصرف کردم، این بود که سردرگم بودم که ببینم بهنام کیه؟ از کجا آمده و کجا میخواهد برود؟ و اون باورهای غلط رو داشتم ولی در کنگره یاد گرفتم که انسان بودن چی هست.
خدمت در کنگره چه تاثیراتی درون شما به وجود آورده است؟
قبلا من معلم بودم و حس میکردم که انتقال دانش مهم است ولی در قبالش دنبال تائید بودم و دنبال پول ولی جالب است در کنگره به یک حدی میرسید که خدمت میکنی بدون چشمداشت،پول میدهید بدون چشمداشت، اصلا دنبال تائید شدن نیستی و خدمت به خودت انرژی میدهد و همینطور به زندگیت و مهم ترینش همان آرامش و نظم است.
انگیزه شما از اینکه وارد لژیون مالی شدید و خدمت مالی کردید ،آیا از روی شور بود یا از روی آگاهی یا شعور بود؟
برای یک سفر اولی نمیشود گفت از روی آگاهی یا شعوره،قطعا در ابتدا از روی شور هست .راهنما بهت میگوید جو رو میبینی و اون شور برات به وجود میاد ،ولی موقعی که اعلام میکنی خیلیها هستند که به تعهداتشون عمل نمی کنند ،اون شور هست ولی بعدا به یک شعوری می رسی که من یک تعهدی دادم ،این را کی به من یاد داده ؟ کنگره .
که من پایبند به تعهدات و قولم باشم ، و یک چیز جالب اینکه من سال ها به دنبال پول بودم و بهش نمی رسیدم ولی در کنگره وقتی بخشیدم ، نه از مال خودم از مالی که خداوند در اختیار من قرار داده بود .چون استاد امین می فرمایند ،بخشی از مال مردم درون مال ما هست ، و وقتی با این تفکر بخشیدم به پول هم رسیدم .
آیا برای رسیدن به شعور،شعور نیاز است؟
قطعا این طور هست ،چون ابتدای هرکاری ،باید شعاری باشه تا شور را به وجود بیاره و بعد شعور را. مثلا کنگره برای درمان اعتیاد ،ابتدا شعار می دهد که درمان قطعی اتفاق می افتد که یک تلنگری توی ذهن ژرف به وجود میاد که برود و به آن فکر کند و آن شور به وجود بیاد و وارد کنگره بشود، به همین خاطر قبل از گلریزان دیدین که از پهلوان ها یا دنور ها دعوت به عمل میاد که بیان صحبت کنند و با شعار مثبت دیگران را به این عمل خیر دعوت کنند.
چه کسی میتواند این شعور را درون همسفرها یا مسافرها به وجود بیاورد؟
قطعا راهنما،من همیشه اعتقادم این است راهنما اگر خودش بترسد که ببخشد،نمیتواند این حس بخشش رو درون رهجوش به وجود بیاورد ولی راهنماهای عزیز این کار را توی شعبات کنگره دارند به خوبی انجام میدهند و امیدوارم روز به روز پر رنگتر بشود.
نقش نیروهای شیطانی و بازدارنده درمورد اینکه از چنین خدمتی در انسان و بخشش جلوگیری کنند چیست؟
واقعیت این است که ما در مقطعی از زمان زندگی میکنیم که بحث مالی خیلی پر رنگ شده و شخص احساس میکند که اگر بخشی از مالش را ببخشد،شاید خلهای در زندگیش ایجاد بشود،من به عنوان پهلوان وظیفهام اینکه این نور را بهش نشان بدهم و بهش بگویم که بخشیدن یعنی چی، و آگاهش بکنم که این بخشش و یا این پولی که شما میدهید تورا فقیر نمی کند،اتفاقا پولدارت میکند. چون رهجو میترسد،ما هنوز رهجوهایی داریم که برای پول دارو OTخریدن مشکل دارد ولی اگر به اون شعور برسد که اگر صدهزار تومان دارد،بیاد ده تومان آن را ببخشد،این رهجو هنرمند است،نه اینکه من پهلوان پنجاه میلیارد توی حسابم باشد،بیام پانصد تومان آن را ببخشم،کار بزرگی نکردم.بهنظرم آن پهلوان تره، و این را ما باید برایش روشن کنیم.
بفرمائید از اینکه جایگاه پهلوانی را تجربه کردید،چه حسی دارید؟
شاید در ابتدا بهش فکر نمیکردم و بیشتر به دنوری فکر میکردم که دنور هم شدم،ولی موقعی که راهنمایم بهم گفت که پهلوان بشوم،واقعا بهش فکر کردم.موقعی که خدمت مهندس رسیدم ابتدا مهندس گفتند نه. فکر کردم ناراحت نمیشوم ولی واقعا ناراحت شدم. و دوباره خدمتشان رسیدم، و قبول کردند و وقتی انجامش دادم،انگار یکی یکی درها باز شدند و آن آرامش واقعی پدیدار شد چه در درون خودم و چه زندگیام.
توصیه شما به ما اعضا کنگره برای جشن گلریزان چیست؟
توصیه من این است که هر یک از اعضا باید صد خودشان را بگذارند، حالا صد یکی یک میلیون تومان است و صد یکی نشانی در بی نشانی. و مطمئنا باشند خداوند نتیجه آن را به زندگیشان بر میگرداند و برای همه آرزوی موفقیت میکنم.
سپاس از اینکه وقت خودتان را در اختیار بنده قرار دادید.
مصاحبه و تایپ:مسافر راهنما محمد
تهیه و تنظیم: مسافر رضا مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
121