جلسۀ اول از دورۀ دوم جشن گلریزان نمایندگی پرند، با استادی همسفر پهلوان فاطمه، نگهبانی مسافر پهلوان محسن و دبیری مسافر جواد با دستورجلسه " گلریزان" روز شنبه تاریخ 12 آبان ماه 1403 رأس ساعت 17:00آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر، قبل از هرچیزی خداوند را شاکر هستم بابت اینکه در این جایگاه بین شما عزیزان هستم و از جناب آقای مهندس ممنونم و همیشه دستبوس ایشان هستم و از ایجنت محترم قسمت مسافران و همسفران تشکر میکنم و از لژیون مرزبانی و تمام خدمتگذاران تشکر میکنم که اجازه دادهاند در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم و اما در مورد دستور جلسه گلریزان: گلریزان یک رسم دیرینه در ایران بوده است و از زمانی که مغول به ایران حمله کرد، از آن زمان این رسم زیبا در ایران نهادینه شده و بعد از آن هم در تمام سطوح و در تمام قبایل این رسم را ما داشتیم.
من از آقای مهندس تشکر میکنم که آمدند این رسمی که به فراموشی سپرده شده بود را یادآوری کردنند، خیلیها برایشان به طور غیر عمد مشکلاتی بوجود میآید و پول ندارد تا آن مشکل را حل کند و در آن قبیله کسی میآید و جوانمردی میکند و مشکل فرد را حل میکنند و در هستی از این کار زیباتر وجود ندارد که شخصی را از تاریکی به روشنایی برسانی و ما در هر زمینهای میتوانیم گلریزان داشته باشیم.
جناب مهندس آمدند و این رسم زیبا را در کنگره پایه ریزی کردند و همانطور که جناب مهندس فرمودند نباید گفت که مادیات اصلا مهم نیست، این حرف اشتباه است و اگر مادیات مهم نبود همین شعبه پرند وجود نداشت و ما هم الان اینجا نبودیم و حتما قبل از من و مسافرم شخصی بوده و قدمی برداشته و از خودش، مالش و جانش گذشته و یک سرپناهی بوجود آورده و تک تک ما بیاییم و به حال خوش برسیم و در این راه اولین قدم را جناب آقای مهندس خودشان برداشتهاند.
جناب مهندس بعد از اینکه خودشان به رهایی رسیدند میتوانستند کنارهگیری کنند ولی آمدنند از جانشان و از مالشان و خانوادهشان سرمایه گذاشتند و کنگره را تأسیس کردند و بعد از آن هم لژیون مالی برپا شد و خودشان هم اولین کمک مالی را انجام دادند و ذره ذره این لژیون مالی قوی شد و تبدیل به لژیون سردار شد و ماهم باید مثل جناب آقای مهندس قدمی برداریم.
من و مسافرم خیلی راهها را برای درمان انتخاب کردیم و نتیجهای نگرفتیم و با حال بدتری برگشتیم و هیچوقت فکر این را نمیکردم یک روز همچین حالی را تجربه کنیم و خدارا شاکر هستم که من هم توانستم کمی از خودم بگذرم و این حال را مدیون مسافرم هستم من از خود گذشتگی را از مسافرم آموختم و هرکس در کنگره باید به اندازه خود از خودگذشتگی کند و به فکر کسانی باشد که در آینده به کنگره وارد میشوند و من به شخصه خیلی خوشحال میشوم وقتی میبینم یک جوان وارد شعبه میشود و انشالله هر کس که از این در وارد میشود هر مشکلی که دارد رفع بشود و سفرش را به درستی و به سلامت کامل بگذراند.
برای انسان فقط این نیست که نماز بخواند و عبادت کند و انسانیت فقط در عبادت کردن خلاصه نمیشود و این بخشش است که انسانیت را تکمیل میکند و همانطور که جناب آقای مهندس فرمودند همه چیز ذره ذره اتفاق میافتد و در شروع قرار نیست که من از همه چیز بگذرم و در آخر این را بگویم که من باید از کودکی بخشندگی را به فرزندانم بیاموزم و این اتفاق هم ذره ذره اتفاق میافتد و از نهالی تبدیل به درخت تنومند میشود، از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما ممنونم.
تهیه و تنظیم: مسافر هادی از لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
252