English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده - آسمان هوای بوسه بر خاک دارد، باران بهانه است

گروه خانواده - آسمان هوای بوسه بر خاک دارد، باران بهانه است

جلسه دوم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی باشگاه تیراندازی باکمان کنگره ۶۰ به استادی همسفر عذرا، نگهبانی همسفر عصمت و دبیری همسفر شرمینه، با دستور جلسه «D.sap» روز یکشنبه 06 آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. از خانم عصمت سپاسگزارم که به من اجازه دادند که در این جایگاه خدمت کنم و دوباره در لژیون سردار باشگاه تیراندازی با کمان کنگره ۶۰ حضور پیدا کنم و در کنار شما عزیزان آموزش بگیرم.

دستور جلسه امروز D.sap هست که البته آقای مهندس گفتند می‌توانید در مورد وادی نهم هم مشارکت کرد.

هر کدام از ما که وارد کنگره شدیم و سفرمان را شروع کردیم با ۳ مؤلفه جسم، روان و جهان‌بینی سروکار داشتیم که اگر بخواهیم به آن تعادل لازم برسیم باید این سه مؤلفه را به تعادل می‌رساندیم. برای این کار نیاز هست که از یک روان سالم برخوردار باشیم. باید دو مقوله جهان‌بینی و در کنار آن فیزیولوژی را به تعادل لازم برسانیم تا این که بتوانیم در راهی که می‌خواهیم به مقصد برسیم و در نهایت به تعادل لازم دست پیدا کنیم.

تعریف روان در کنگره خلق‌وخو می‌شود و اگر بخواهیم از یک خلق‌وخوی عظیمی برخوردار باشیم تا آن حال خوش را داشته باشیم باید آموزش‌های جهان‌بینی را کاربردی کنیم. همان‌گونه که آقای مهندس می‌گویند ما آموزش جهان‌بینی می‌بینیم تا بتوانیم خودمان زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم در کنار ما زندگی کنند.

برای داشتن روان سالم نیاز است که جسم سالمی داشته باشیم تا بتوانیم در این مسیر حرکت کنیم. حال برای داشتن یک جسم سالم، در ابتدای شروع کنگره آقای مهندس، داروی OT را به روش DST برای ما به یادگار گذاشتند و در کنار این روش تدریجی که بچه‌ها شروع به سفر کردند تا جسم آنها به تعادل برسد، درمان سیگار را هم در کنار درمان با داروی OT همراه کردند، تا این روش و سلامتی کامل‌تر شد. ولی یک چیزی در اینجا کمبود داشت که مسافران از یبوست رنج می‌بردند و یا خیلی از بیماری‌هایی که وجود داشت و مسافر و همسفر درگیر آن بودند که باعث شد آقای مهندس در یک مسیر جدیدی قرار بگیرند و عصاره شفابخش D. ap وارد بازی شد.

اعضا کنگره که D.sap مصرف می‌کردند، درد و رنجشان کم شده بود و با کشف این روش توانستند به سمت سلامتی جسم خود حرکت کنند و به تعادل برسند.

آقای مهندس این روش و متد را برای خودشان و بچه‌های کنگره نگه نداشتند. این متد بعد از اینکه روی بچه‌های کنگره آزمایش شد و به نتیجه دلخواه رسید، این روش را از طریق آزمایشاتی که انجام دادند جهانی کردند که این آزمایش‌ها برای انجام و ارائه نیاز به هزینه و سرمایه بسیار زیادی داشت. اعضای کنگره باتوجه‌به آموزش‌هایی که دیده بودند، وارد بازی شدند و برای گسترش این مقالات حمایت مالی کردند.

همیشه آقای مهندس می‌گوید: در این علمی که کشف شده، بیماری‌های لاعلاجی که بهبود پیدا کرده و حال مطرح‌شدن آن در سطح جهانی، تک‌تک اعضا کنگره در آن شریک هستند.

حالا باید من نگاه کنم به‌عنوان یک همسفری که آمده‌ام اینجا و به حال خوش، تعادل و سلامتی رسیده‌ام چه قدمی برداشته و چه کاری برای پیشرفت این علم کرده‌ام. آیا توانسته‌ام با تمام توان حرکت کنم و یک‌قدم بردارم؟

در آموزش‌های جهان‌بینی که شروع به یک سفر درونی می‌کنیم، تا بتوانیم از یک‌سری بند و اسارت‌ها که در درون ما وجود دارد و نمی‌گذارد حرکت کنیم تابه‌حال خوش برسیم، همچنان درگیر آن هستیم، می‌خواستیم از ظلمت خارج و وارد نور شویم، همچنین از نادانی به دانایی برسیم. نیاز داشتیم که در این اسارت و قفس از یک‌سری بند، نیرو و حس‌های آلوده در آن اسیر شده‌ایم و گوهر جان ما به اسارت برده نجات پیدا کنیم، ولی چطور می‌شود نجات پیدا کرد؟! اکنون با حضور در کنگره و آموزش‌هایی که فراگرفتیم، حرکت کرده و یاد گرفته‌ایم خدمتگزار باشیم.

خدمتگزار بودن کلیدی است برای این که بتوانیم در این قفس را باز کنیم و از بند اسارت‌هایی که درون آن هستیم رها شویم و به خویش، خویشتن خود توجه کنیم و وارد یک‌دنیای تازه شویم. توجه به این خویش، خویشتن با این خدمت‌کردن انجام شد در این قفس باز شد و ما از این اسارت بیرون آمده‌ایم، ولی مثل‌اینکه یک جایی بال‌های ما توان پرواز نداشت و پروازکردن را فراموش کردیم و نمی‌توانستیم پرواز کنیم. همه این آموزش‌ها ذره‌ذره درون ما نهادینه شد تا ظرفیت لازم در درون ما ایجاد شود تا بتوانیم پروازکردن را یاد بگیریم.

آسمان هوای بوسه بر خاک دارد، باران بهانه است و ما وارد لژیون سردار شدیم. وارد لژیون سردار شدن، دنور و پهلوان شدن یک بهانه است یک بهانه‌ای که من بتوانم خودم را پیدا کنم. برای این که من بتوانم رها بشوم و پرواز کنم و به آزادی و آزادگی برسم و از اسارت بردگی که در درون من است نجات پیدا بکنم و به آن بندگی، حال خوش و آرامش برسم.

حال که در مسیر تزکیه و پالایش که قرار گرفتم، بخشش باعث شد که بتوانم از خیلی بندها رها شوم. مثل شاخه‌ای که کنار رودی ایستاده و ما دستمان را به آن می‌گیریم و نمی‌توانیم آن شاخه را رها کنیم تا بتوانیم در جریان آن رود قرار بگیریم، ترس و خشم تمام وجود ما را فرامی‌گیرد که نکند این شاخه را رها کنیم و وارد رود شویم، از بیراهه سر در بیاوریم و وارد باتلاقی شویم، ولی باید رها کرد، تا به دریا و اقیانوس برسیم. می‌رسم و از بند تن، از خواسته‌های نفسانی خود، رها می‌شوم و آن زمانی است که می‌توانم در این اقیانوس غوطه‌ور شوم و حال خوش را تجربه کنم و در جهت نوری که در درون من قرار داده شده حرکت کنم و ان‌شاءالله بتوانم به حال خوش برسم.

امیدوارم که تک‌تک ما عزیزان بتوانیم امسال در گلریزان به بهترین شکل و تمام توان در جهت رسیدن به خودمان قدم برداریم.

تایپ: همسفر سپیده رهجوی راهنمای تیراندازی با کمان همسفر لیلا (لژیون 5)
عکس: مرزبان خبری همسفر اسرا
ویراستاری و ارسال: همسفر شهرزاد رهجوی راهنمای تیراندازی با کمان همسفر فاطمه (لژیون ۲)
همسفران نمایندگی تیراندازی باکمان کنگره ۶۰
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .