چهارمین جلسه از دور دوم لژیون هماهنگی خدمتگزاران کنگره ۶۰؛ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی، با استادی مرزبان محترم همسفر مجتبی، نگهبانی راهنمای محترم همسفر علیاصغر و دبیری همسفر علی، با دستور جلسه «سیدی حقه 3»، پنجشنبه 26 مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در رابطه با سیدی حقه (۳) نکتهای که برای من خیلی جالب بود و داشتم به آن فکر میکردم، آقا مهراد همیشه یک جملهای میگویند: هرکسی برای هر دستور جلسهای که استاد انتخاب میشود یا از آن مسئله عبور کرده است و یا قطعاً گره آن را داشته است. حالا یا گره را توانسته است حل کند و یا هنوز با آن درگیر است.
خیلی مسائل زیادی در این سیدی وجود داشت. من را به این فکر فروبرد که چقدر مشکلات است که با خیلی از آنها درگیر هستم و خیلیها را میتوانم بگویم که از آن عبور کردهام و خیلیها را هم هنوز وقتیکه مطرح میشود، انگار تازه برای اولین بار یک تلنگری به من زده میشود.
در ابتدای سیدی استاد امین فرمودند: انسان اگر بتواند نقطه شروع را در هر مسئلهای پیدا بکند، میتواند در آن موضوع موفق باشد.
من در هر زمینهای که نگاه میکنم، واقعاً آن نقطه شروع برای من خیلی مهم بوده. استاد امین دو مثلث را در سیدی مطرح نمودند که یکی از آنها مربوط به خودمان است که شامل خواسته، بستر و تفکر بود. استاد فرمودند: مثلث دوم شامل اکسیژن، نور و آب که همان رحمت خداوند است و با این دو مثلث ما میتوانیم به هر چیزی که میخواهیم برسیم.
یعنی من درواقع متوجه بشوم که در کدام بستر میخواهم قرار بگیریم و چه تفکری دارم و به خواستههایم دقت نمایم.
در مسیر سفر به مشهد آقا مهراد یک جملهای گفتند که انسان اگر بداند که خواستههایش در این چرخه چقدر محترم شمرده میشود، دیگر هر خواستهای را درخواست نمیکند. ما به تکتک خواستههایمان خواهیم رسید حالا اینکه چه وقت به آن خواستهها برسیم، آن رحمت خداوند است که واقعاً ظرفیت رسیدن در من وجود داشته باشد یا نه.
مسئلهای که من را به یاد گذشتهام انداخت و همینالان هم به آن میرسم مقداری از تعادل خارج میشوم. استاد ومپایرها را داشتند توضیح میدادند که سه ویژگی دارند. فرمودند: انرژی را از خون دیگران تغذیه میکنند و دیگر اینکه شبها بیدار هستند و در طی روز خواب هستند و دیگری اینکه نور به آنها آسیب میزند.
خب این دقیقاً گذشته خود من بود. در یکی از سیدیها استاد امین گفتند: خیلی طرف دیر از خواب بیدار میشود و ساعت دوازده را بیان مینمودند. من درواقع زمستان که میشد در تاریکی بیدار میشدم و در تاریکی میخوابیدم؛ یعنی من پنج عصر تازه از خواب بیدار میشدم. تازه نگاه میکنم بدون مصرف مواد، من اگر مواد مصرف میکردم، میخواستم چه بلایی بر سر خودم بیاورم.
ولی نکته آخر که گفتند: نور به آنها آسیب میزند. فرمودند: در کبر هم این اتفاق برای انسان میافتد. درواقع آن از نور محروم شده و با یک حسی به من انتقال دادند که محرم به نور نمیباشند. احساس میکنم که کسی که به نور محرم نباشد؛ یعنی وقتیکه به آن نور داده میشود به خودش آسیب میزند.
تکتک نعمتهایی که از من گرفتهشده است یا الآن به آنها دسترسی ندارم احساس میکنم که به آن نور محرم نیستم. قطعاً باید یک محرومیتی را تجربه کنم تا بتوانم به آن نور محرم شوم. انگار که یک سری تاریکیها لازمه رسیدن به آن نور است.
آقا مهراد فرمودند: فر ازدستداده انسانها به آنها برگردانده خواهد شد، بهشرط اینکه خود را طلب نمایند. نگاه میکردم میدیدم انگار یک سری از چیزهایی که میخواهیم به آنها برسیم قرار است که اتفاق بیفتد؛ ولی من مثلاً خودم را نگاه میکنم، یک سری تاریکیها را باید تجربه کنم تا آن محرمیت اتفاق بیفتد.
بعد مسئله کفر را فرمودند و آنکه نور و زرقوبرق جاهایی زیاد میشود، من در مسئله کاسبی مثالی بزنم: یک مواقعای احساس میکنم یک سری از آدمها وقتیکه صحبت کاسبی میشود یا صحبت یک موضوعی میشود، آن لحظه میخواهند که کفر بورزند. الآن که با این سیدی به موضوع نگاه کردم؛ مثلاً شروع میکنند به ناله کردن، شروع میکنند بگویند که بله! خبری نیست و هیچ اتفاقی نمیافتد، زمانه بد است، اقتصاد بد است و در حقیقت ناامیدی را بهطرف مقابل القا میکنند.
جملهای در قرآن کریم است که میگوید: آنها سعادتمند نمیشوند، مگر اندکی از آنها که دیگران را به صبر و محبت توصیه میکنند. من احساس میکنم آن صبر و محبت همان حقیقت است؛ یعنی من دارم آن خوبی را بهطرف مقابل نشان میدهم.
درواقع اگر من آن خوبی را نشان بدهم، آن خوبی به خود من هم نشان داده میشود؛ ولی اگر برم در داستان ناله و بخواهم مدام آن را مخفی نمایم؛ مثلاً کسی از من سؤال کند کنگره میروی؟ بگویم کنگره هم خبری نیست، حالا میروم ببینم چه میشود؛ ولی اگر بیایم و آن چیزی که واقعاً هست را در مورد کنگره بگویم، در مورد روزگار هر چیزی که حقیقت است بگویم به خودم آن خوبی نشان داده میشود. این چرخش و سرگردانی از آن است که چیزهای خوب به من نشان داده نمیشود که به دنبال آنها بروم و به دنبال مسائل حاشیهای میگردم.
خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ: همسفر و ویراستاری: بهنام (لژیون اول)
تصویربردار: همسفر یوسف (لژیون چهارم)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
106