دومین جلسه از دوره سیوششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی فردوسی با استادی همسفر زهرا، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر جمیله با دستور جلسه: «نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش» روز دوشنبه ۱۶ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز نقش سیدی و نوشتن در آموزش که دو قسمت است؛ بخش نوشتن بسیار مهم است؛ چون در کنگره آدم بیسواد و فردی که خواندن و نوشتن بلد نباشد، اصلاً پذیرفته نمیشود. کنگره مانند دانشگاه است و هر سیدی برابر یک کتاب که ممکن است ۲۰ یا ۳۰ صفحه باشد، ولی هر کدام میتواند حداقل، یک درس بزرگ به ما بدهد. برای ما همسفران داروی OT موجود نیست، اما میتوان گفت که OT ما همین سیدیهای آقای مهندس است.
اگر ما از هر سیدی، حتی یک کلام برداشت کنیم و آن را در زندگی خود کاربردی نماییم، توانستهایم آموزشهای کنگره را دریافت نماییم.با توجه به اینکه تخریب ما همسفرها بیشتر از مسافران است؛ تنها با نوشتن سیدیها میتوانیم جسم، روح و روان خود را بازسازی نماییم. شاید اوایل که به کنگره بیاییم، معرکهگیری داشته باشیم مثل؛ خود من که اولین سیدیام معرکهگیری بود.
ما همسفرها با خود میگوییم: مسافر مشکل دارد و او باید درمان شود ولی حتی در قرآن به قلم، قسم یاد شده است؛ چرا که همین نوشتن، حافظه ما را قوی میکند و درس صبوری به ما میآموزد. «نوشتن یک معجزه است.» همه ما برای نوشتن، بهانه و معرکهگیری داریم از جمله داشتن بچه، درد دست و کار و بقیه حرفها همه ما این روزها را گذراندهایم؛ این دستور جلسه مختص لژیون ما بود چون اگر ما یک روز بدون سی دی به لژیون میآمدیم، انگار آن روز در لژیون وجود نداشتیم.
ما اعضاء کنگره سیدی را مانند یک عمل روزمره میدانیم؛ باید هر روز ۱۰ دقیقه تا ۲۰ دقیقه از یک سیدی را بنویسیم که شاید دو یا سه روز نوشتن کل سیدی طول بکشد. نوشتن سیدیها بر روی جهانبینی ما اثر میگذارد تا ما بتوانیم خودمان و اطرافیانمان را درک کنیم، جهان درون و بیرون خود را بشناسیم و بفهمیم که در کجا زندگی میکنیم و در نهایت به تعادل برسیم.
در بیشتر مواقع، سیدی را مینویسیم در حالیکه فقط دفتر را سیاه میکنیم تا انتهای سیدی مهر راهنما بر روی دفتر ما بخورد و خیالمان راحت شود؛ ولی این تنها کافی نیست؛ ما باید آموزش آن را کاربردی نماییم و ذرهذره بتوانیم آموزشهای سیدی را در درون خود نهادینه کنیم؛ به نحوی که عضوی از اعضاء زندگی ما شود.
بنده تمایل دارم، امروز کمتر صحبت کنم تا مشارکت بیشتری به لژیون اول و ششم برسد. امروز برای این دو لژیون روز بسیار مهمی است؛ خود من استرس بسیاری دارم. راهنما همانند مادر است به نحوی که فرزندان خود را بزرگ کرده و میخواهد از آنها جدا شود و تحویل جامعهشان بدهد. انشاءالله ما نیز بتوانیم زحمات ایشان را جبران نماییم.
دیشب برای دل نوشته همسفر سودابه متنی آمد در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر که نوشته بود؛ «برای رسیدن شکوفهها به میوه، وقتی نیست.» به مسافر خود گفتم: متن زیبایی برایم آمد؛ انگار ما شکوفههای لژیون ششم هستیم و باید خود را پرورش دهیم تا بتوانیم به میوه برسیم و دیگران هم بتوانند از وجود ما استفاده نمایند. در انتهای سخنانم میخواهم بگویم آنچه از کنگره یاد گرفتهام این است؛ زندگی کنم و از زندگی لذت ببرم و بگذارم دیگران هم زندگی کنند.
تجلیل از راهنمایان همسفر طاهره و همسفر سودابه:
اعطای لوح حکم قهرمانی بدمینتون:
اعطای لوح حکم قهرمانی ایروبیک:
اعطای لوح تقدیر سردار:
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر رؤیا (لژیون هشتم) و همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون اول)
همسفران نمایندگی فردوسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
516