English Version
This Site Is Available In English

در کنگره ۶۰ متوجه شدیم اعتیاد یک جایگزین مزمن میباشد

در کنگره ۶۰ متوجه شدیم اعتیاد یک جایگزین مزمن میباشد

جلسه پنجم از سری پنجاه و چهارم کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی سلمان فارسی به استادی راهنمای محترم آقای سعیدچنگانیان، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مهران با دستور جلسه صورت مسئله اعتیاد پنجشنبه 5 مهرماه 1403 ساعت 16 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

بسیار خوشحال هستم که به‌واسطه پنجمین سال رهایی و آزادمردی مسافر علی‌رضا در خدمت شما عزیزان هستم. دو دستور جلسه داریم یکی دستور جلسه اول صورت‌مسئله اعتیاد و دستور جلسه دوم آزادمردی مسافر علی‌رضا هست. با شروع فصل مهرماه ما دستور جلسات کنگره 60 شروع می‌گردد، همیشه اولین دستور جلسه سال صورت‌مسئله اعتیاد بود و خیلی مهم است زیرا زمانی که من به‌عنوان یک رهجو در کنگره ۶۰ هستم و بیرون از کنگره 60 از من سؤال می‌شود کنگره ۶۰ چه‌کاری انجام می‌دهد که حال شما خوب می‌شود! جوابمان این است که بدانیم صورت‌مسئله اعتیاد چیست؟ و اگر صورت‌مسئله اعتیاد شفاف نباشد ما نمی‌توانیم به این مسئله پی ببریم.

اگر کمی از کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و کتاب چهارده مقاله را بخواهیم اشاره‌کنم این دو کتاب مقدمه‌ای برای صورت‌مسئله اعتیاد بوده است، آقای مهندس دژاکام سفر خود در سال 75 آغاز کردند و پس از 10 ماه به رهایی رسید و تمام این چراها به جواب رسید، به نظر من مهم‌ترین کتاب که صورت‌مسئله اعتیاد را کاملاً توضیح داده کتاب چهارده مقاله است، مخصوصاً ۵ مقاله اول و بحث تئوری ایکس و مقاله سیزدهم. در اولین مقاله در مورد صورت‌مسئله اعتیاد و مقاله سوم در مورد اعتیاد و روش‌های درمان و راهکارهای مناسب هست، در کنگره 60 یک مثلث بانام تفکر وجود دارد که برای ما مبدأ، مقصد و مسیر حرکت را مشخص می‌نماید، تمام روش‌های ترک اعتیاد مسدود است به‌غیراز روش D.S.T .درروش های سقوط آزاد ، کمپ و غیره اگر مبدأ این فرض بشود مسلماً ما به‌طرف سم‌زدایی ،کمپ و یا متادون یا روش‌های ترک و روش‌های سنتی می‌رفتیم و بعد از ۳ روز تست می‌دادیم و جواب تست منفی بود ولی ما با مشکلات زیادی روبرو بودیم و نمی‌توانستیم کارهایمان را انجام بدهیم، با خود می‌گفتیم لااقل مواد خود را مصرف کنیم تاکارهایمان را سریع‌تر انجام بدهیم. در کنگره60 متوجه شدیم اعتیاد جایگزین مزمن است و مواد مخدر بیرونی جایگزین سیستم ایکس شده است.

مبدأ یا صورت‌مسئله اعتیاد مسیر حرکت را خیلی ساده با روش D.S.T مشخص کرده است اما چیزی که ما در کنگره به آن نیاز داریم هدفمان است که رسیدن به تعادل جسمی و روانی است  در کنگره60 یک مثلث داریم که ضلع‌های آن جسم ، روان و جهان‌بینی است، اگر سه ضلع مثلث را به یک اندازه بالا ببریم و افزایش بدهیم مسلماً به تعادل می‌رسیم .روان را با آموزش بالا می‌بریم، قاعده مثلث برمی‌گردد به سیستم شبه افیونی بدن که ما با صورت‌مسئله اعتیاد ما به یک تعادل می‌رسیم دریکی از سی‌دی‌ها آقای امین فرمودند: تفکر یعنی: حرکت از یک مبدأ به یک مقصدمعلوم که توسط عقل انجام می‌گیرد. در تمام روش‌های ترک اعتیاد ، مسمومیت ، بیماری روانی ما به معلومی نرسیدیم. در کنگره 60مشخص شد اعتیاد جایگزین مزمن است، مسلماً تفکر انجام‌گرفته و  به نتیجه رسیده است.

دستور جلسه دوم

یک یار واقعی بیش از هزار دوست دروغین قیمت دارد، اکنون تو میدانی وقتی باورها با محبت واقعی عجین شود واقعیت و محبت را لمس خواهید کرد واقعاً یار واقعی چیست؟ دوستان ما زمانیکه مصرف‌کننده مواد مخدر بودیم می‌گفتیم فقط مواد است و به دنبال رفیق‌بازی بودیم اما با ورود به کنگره ۶۰  فهمیدیم که یار واقعی فقط خداوند است ما همه‌چیز را رها کردیم و فقط چسبیدیم به بنده خدا و مادیات اما زمانیکه به کنگره۶۰  آمدیم و کم‌کم جلو رفتیم رسیدیم به وادی ۱۴ وادی عشق و محبت متوجه شدیم که واقعاً همه‌چیز عشق است.

من اگر بتوانم ذره‌ای از این عشق و محبت را درک کنم می‌توانم به خیلی از چیزها برسم، آقای مهندس فرمودند: ما شاید از نظرِ جسمیت یا از نظر برادری، خواهری، پدری و مادری یک سری نسبت‌ها را داشته باشیم اما قراردادی است، آن ید واحده که آقای مهندس می‌فرمایند آن حس مشترک که ما در کنگره۶۰ داریم مسلماً ما را در کنار هم قرار داده است و ارتباط بین ما را قوی کرده، اما آقا علیرضا دوست صمیمی بنده بود خیلی ایشان را دوست دارم و همیشه به یاد ایشان هستم.

در مورد آقا علیرضا ایشان سال 1397 وارد کنگره 60 شده‌اند و حدود سیزده ماه سفرکرده‌اند، در کنگره 60 احساس بسیار خوبی داشت و به خاطر دارم فرمان‌بردار خوبی بود، وظایف را به‌طور منظم انجام می‌دادند، همیشه در پارک هنگام بازی والیبال تأکید داشتم ایشان آرام‌آرام و به خوبی حرکت کند با شتاب و عجله عملی را انجام ندهند متأسفانه دستش در حین بازی مصدوم شد و با اورژانس ایشان را روانه بیمارستان کردیم با استراحت پزشکی موافقت نکردند و مجدداً وارد پارک شدند به خدمت در کنگره 60 علاقه‌ بسیار زیادی داشت. رمز موفقیت ایشان به نظر بنده نقش همسفران ایشان بود زیرا خانواده خدمتگزار هستند و به ایشان کمک می‌کنند تا درجات عالی را طی نماید، دل جوانی دارند و با وجود سن بالا از یک جوان بیشتر فعالیت دارند، با توجه به شیطنت‌های ایشان و طبق پیامی که عرض نمودم خدمت شما عزیزان دوست‌داشتنی هستند، این تولد را تبریک میگویم خدمت جناب مهندس دژاکام و همچنین شما عزیزان، ایجنت محترم آقا میثم، همسر ایشان و دخترانشان و در پایان بعد از بنده راهنمایان محترم آقا سعید و آقای علی امینایی تبریک عرض میکنم.

اعلام سفر مسافر علیرضا:

آخرین آنتی ایکس مصرف: تریاک و شیره، مدت تخریب بیش از 40 سال، مدت سفر 13 ماه، مدت رهایی 5 سال و 34 روز

آرزوی مسافر علیرضا:

حضور مداوم تمام مسافران عزیز در کنگره 60 طی 20 سال آینده

سخنان مسافر علیرضا:

من در ابتدا از خدای خودم تشکر می‌کنم که چنین اجازه‌ای به من داد که وارد کنگره 60 شوم و از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را فراهم کردند که من در این سن بتوانم روی پای خودم بایستم بعد از چندین سال که در تاریکی بودم، سوم از راهنمای خودم آقا سعید چنگانیان تشکر و قدردانی می‌کنم از آقا سعید صادقی از علی آقا امینایی سپاسگزارم که برای من خیلی زحمت کشیدند. زمانیکه مواد مصرف می‌کردم نمی‌دانستم که بچه دارم باور کنید تمام مسئولیت‌ها بر عهده همسرم بود.

من فقط شبانه‌روز پای منقل بودم و از زمانی که دیگر خود را شناختم و بچها بزرگ شدند حتی نمی‌دانستم که چند سالشان است، مدرسه می‌روند یا نمی‌روند، تا اینکه این بستر برای من هم فراهم شد و من از تاریکی به روشنایی آمدم خدا را شکر که حالا آقا میثم ایجنت است نمی‌خواهم تعریفشان را کنم ولی ایشان و آقا میلاد من را به کنگره 60  معرفی کردند خدا را شکر رها شدم و شروع به خدمت کردم به خاطر همین تا الان خوب و سرحال بودم، آقا سعید یک گذری زدند از پارک که من دستم شکست اما همان موقع که من از بیمارستان که مرخص شدم آمدم و روی صندلی نشستم، به خانه نرفتم و هیچ‌گونه آمپول نزدم فقط شربت کنگره 60 را خوردم، تا این لحظه یک ساعت غیبت هم نداشتم.

تمام ساختمان این شعبه را ما زمانی که با آقای مهدی فروهر، آقای ابراهیم رضایی و اکبر آقا در قسمت مرزبانی بودیم و شب و روز داخل این شعبه خدمت کردیم، رنگ‌پاشی شعبه از بیرون و داخل، ساختمان اداری به دست ما انجام گرفت چون واقعاً ما یک تیمی بودیم که بینمان مشکل و منیت نبود خدا را شکر با جان و دل خدمت می‌کردیم و توانستیم خودمان را آزاد و رها کنیم، الان می‌بینم با آن خدمت‌هایی که کردم حالم بهتر و چشمانم باز شده، دخترانم، پسرانم و نوه‌ام را می‌بینم در زمان مصرف آن‌ها را نمی‌دیدم اگر چیزی هم می‌گفتند اهمیت نمی‌دادم و این مواد بود که این اجازه را نمی‌داد خدا را شکر همه این‌ها برطرف شده و با ۵ سال رهاییم خیلی کارها را توانستم انجام بدهم و انشالا بتوانم تا زمانی که زنده هستم به کنگره 60 و آقای مهندس و خودم خدمت کنم.

سخنان راهنمای همسفر، همسفر مریم:

این تولد را خدمت آقای مهندس دژاکام، راهنمای محترم مسافر سعید، مسافر علیرضا و خدمت هم‌سفرانشان تبریک عرض می‌نمایم. در مورد دستور جلسه این هفته صورت‌مسئله اعتیاد همه ما هم‌سفران برای اینکه صورت‌مسئله اعتیاد را پیدا کنیم و مشکل اعتیادمان را حل کنیم. راه‌های زیادی را به‌اشتباه رفتیم که منجر به آسیب زدن خود و خانواده خود شد. کنگره۶۰ به ما کمک کرد که ما به خودمان برگردیم و تمرکزمان را روی خودمان برگردانیم.

آموزش جهان‌بینی برای هم‌سفران لازم هست تا با حضور در جلسات روی خودمان زوم کنیم و این سؤال را از خودمان بپرسیم که آیا صورت‌مسئله جهان‌بینی را من درک کرده‌ام؟ و اگر این صورت‌مسئله را درک کردم آیا تمرکزم روی خودم است؟ آیا گره‌های وجودی خودم را می‌توانم بازکنم یا نه؟ یا تمرکزم روی اطرافم هست؟ ما در کنگره60 یاد گرفتیم که اجازه نداریم به اعضای خانواده بگوییم شما به کنگره60 رفته‌اید چرا تغییر نکرده‌اید؟ پس آموزش‌های کنگره۶۰ چرا در شما اثر نداشته است؟ به همدیگر فرصت بدهیم، یاد بگیریم، آموزش بگیریم و خودمان را ذره‌ذره به روش D.S.T  تغییر بدهیم. یک همسفر آسیب‌های زیادی دیده است و زمانی که وارد کنگره می‌شود در طول مدت ۱۰ ماه تا حدودی به خودش نزدیک می‌شود و سال‌ها زمان می‌برد تا خودش را تغییر بدهد، باید سفر کند و خدمتگزار کنگره۶۰ باشد.

اگر همسفر شهربانو اکنون در این جایگاه  و الگوی خوبی هستند وزندگی با آرامشی دارند به خاطر بذرهای خوبی است که درگذشته کاشته‌اند. در زمان مصرف مسافرش یک‌نفره زندگی خودشان را جمع کردند و محبت و صفا رابین اعضای خانواده ایجاد نمودند و بعد از ورود به کنگره۶۰ خدمتگزار بودند، در پارک پرانرژی و فعال بودند، در مسابقات دارت شرکت نمودند در ادامه مرزبان پارک شدند و در چندین نوبت استاد کلینیک‌ها بودند، دبیر لژیون شدند و در لژیون بسیار فعال هستند. من آموزش‌های زیادی از ایشان گرفتم و جهان‌بینی خوبی دارند، درک فهمشان از سی‌دی‌ها بسیار بالاست و با ندای قلبشان سی‌دی‌ها را گوش می‌دهند. نمی‌توانند نکته برداری کنند به خاطر همین همیشه همه مطالب را در ذهن و قلبشان نگه می‌دارند و در ادامه برای این خانواده شال نارنجی را خواستارم.

سخنان همسفر شهربانو:

خدارا شکر می‌کنم که به‌واسطه مسافرم توانستم در این جایگاه قرار بگیرم و پنجمین سال رهایی ایشان را تبریک می‌گویم، باورم ‌نمی‌شود که پنج سال گذشت خداوند را هزاران  بار شکر در این پنج سال سعی کردم که تاریکی‌های گذشته خودم را فراموش کنم، از آن ‌ناامیدی‌ها فاصله بگیرم و بتوانم حرکت کنم و اگر خدمتی از دستم بربیاید خدمتگزاری کنم. در کنگره ۶۰  موقعی که مرزبان پارک بودم خیلی روزهای خوبی بود، خیلی خدمت‌ها برایم شیرین بود و قلبان انجام می‌دادم و دوست دارم که الآن هم بتوانم آرزو دارم که شال راهنمایی بگیرم و خدمت کنم و سپاس‌گزارم از همه‌ی اعضای کنگره ۶۰ ، سپاسگزارم از آقای مهندس و خانواده محترمشان بسیار سپاسگزارم از آقای سعید چنگانیان و خانواده عزیزشان تشکر می‌کنم. آقا سعید خیلی به ما کمک کردند و خیلی صبور بودند یک‌شب به خاطر دارم که من از دست مسافرم عصبی بودم در سفر اولش ناراحت بودم و توقع ام رفت بالا در این پنج ماهی که گذشته بود فکر می‌کردم که چرا حالشان خوب نیست  و چرا تعادل ندارند، عصبی بودم و آقا سعید آمده بودند عیادت پدر آقای صانعی که مریض بودند، یک جمله به من گفتند که من دیگر آن را آویزه گوشم کردم، گفتند چه توقع ای دارید که ایشان ۴۰ سال تخریب داشته‌اند و با این سن و سال آمدند برای رها شدن باید خدا راشکر کنید.

  خیلی خوشحال باشید، چه توقعی دارید و من دیگر این را آویزه گوشم کردم و سعی کردم  به‌جای اینکه مقابلشان قرار بگیرم همیشه کنارشان باشم، سعی کردم بال پروازشان باشم و انرژی و امید بدهم، یک‌جوری زندگی را درست کنم که ایشان راحت بشوند و شکر خدا راحت سفرشان را سپری کردند. بااینکه دستشان شکست در سفر خیلی مقاومت کردند و من ازشون ممنونم و خدارا شکر می‌کنم که توانستم در کنگره حضورداشته باشم و آموزش بگیرم یک جورایی دوباره زنده شدم، من واقعاً خودم را یک‌مرده حس می‌کردم که هیچ امیدی نداشتم و کنگره60  بود که من را دوباره زنده کرد. از همه عزیزان تشکر می‌کنم، از همه مرزبانان دوره قبل که به ما کمک کردند و زحمت می‌کشند که ما راحت بتوانیم رفت‌وآمد کنیم، از ای جنت دوره قبل و ای جنت این دوره خانم نرگس بسیار تشکر می‌کنم و سپاسگزارم از تمام عزیزان که در جشن ما شرکت کردند، از راهنمای عزیزم خیلی سپاسگزارم خیلی به من کمک کردند، من از راهنماهایم تشکر می‌کنم که انشا الله هرکجا هستند سالم باشند. در این‌یک سال که رفت‌وآمد داشتم فقط حاضر می‌شدم و می‌رفتم و هیچ حرکتی نداشتم با کمک دوستان حرکت کردم و سی دی نوشتم و در لژیون توانستم جهان‌بینی‌ام را به مقداری افزایش بدهم.  از راهنمای عزیزم خیلی سپاسگزارم همیشه با من تعامل می‌کردند و اذیتشان کردم و گذشت کردند و بازهم از همه شما عزیزان که امروز حضور داشتید با مشارکت‌های خوبتان از شما تشکر می‌کنم از همه شما بسیار سپاسگزارم.

سخنان همسفر ملیحه:

به نام‌ خداوندی که عاشقی‌اش دل می‌خواهد نه طریق، پدر  پدر چه واژه قشنگی، وقتی این واژه به گوشت می‌خورد آن موقع هست که در اوج ناراحتی و ناامیدی  و ناامنی، ناامنی هم که  باشی، دلت گرم و قرص می‌شود ولی امان از روزی و یک شخصی و یا چیزی او را از تو بگیرد و تو ذره‌ذره نابود می‌شوی چون‌ دیگر پدر نداری که مثل یک سفر از تو مراقبت کند ناراحتی ناامیدی و غمگینی و تنهایی. آری یکی از چیزهایی که پدرم را از من گرفت اعتیاد بود، اهریمنی که‌ خیلی‌ها را به نابودی کشانده بود و خیلی پدرها را از دخترانشان و خانواده‌هایشان گرفته بود گرچه پدر جسمش حضور داشت ولی نه روحش، نه ذهنش همراهش نبود نمی‌توانست محبتش را به من دخترش ابراز کند حتی زندگی کردن سخت شده بود وقتی پدرت جلو چشمانت به خاطر کشیدن مصرف مواد مخدر، خورد می‌شود و شخصیتش را زیر سؤال می‌برد و تو می‌بینی و به خود می‌بینی که نمی‌توانی کاری انجام بدهی آب می‌شوی از این‌همه اشتباه و بی‌رحمی دنیا آری این کارمزد از دست دادن آرزوهاست و مهم‌تر از همه از دست دادن پدرت که به دست اعتیاد روزبه‌روز از دستت می‌رود من مادرم و برادرهایم و خواهرم را نظاره‌گر بودم  که لحظات سخت و کشنده‌ای را پشت سر می‌گذارند وقتی از صبح تا شب پدرم را درحال مصرف مواد می‌دیدم ذره‌ذره آب می‌شود. همراه پدرم ذره‌ذره آب می‌شدم، او از مصرف مواد و من از ناراحتی.

می‌دانم خیلی از خانواده‌ها با من همدرد هستند و لحظات مرا باجان و دل لمس کردند ولی الآن سال‌هاست که از این خاطرات تلخ به لطف خدا و آقای مهندس می‌گذرد و هزاران هزار بار خدا راشکر که پدرم با ورود به کنگره۶۰ سلامتی‌اش را به دست آورد و به‌واسطه کنگره۶۰ طعم خوب زندگی را می‌چشد .امیدوارم راه برای تمام کسانی که درراه اعتیاد هستند باز شود و یادمان  نرود که ما پدری دلسوز در کنگره ۶۰داریم که به وجودش افتخار می‌کنیم، پدری که به ما راه و  رسم علم و ترک اعتیاد را یاد داد. پدر جان، آقای مهندس دژاکام سازوآواز صدایت همیشه با من است، گرمی لبخندت آرامش را به جانم هدیه می‌دهد. نوع‌دوستی، خیرخواهی، اوج مهربانی، نهایت آرامش، زیبایی عشق همه در وجود شما معنا گرفته است به شما افتخار می‌کنم و امیدواریم سایه‌تان بر سر کنگره۶۰ باشد و نگاه مهربانتان مسیر سبز رهایی را برای مسافران همراه سازد. از جناب آقای مهندس دژاکام، راهنمای مسافرم آقا سعید و همه خدمتگزاران کنگره 60 تشکر می‌کنم.

مرزبان کشیک

نگارش: گروه مسافرین سایت سلمان فارسی

عکاس: مسافر مهرداد میرحاج لژیون 10

کاور: مسافر حسین نریمانی لژیون 17

ویرایش: مسافر ارسلان مکوندی لژیون 25 

تنظیم: مسافر مهدی اکبری لژیون 22

 

از طرف خدمتگزاران سایت تقدیم نگاه زیبایتان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .