در خدمت همسفر ناهید هستیم تا با ایشان گفتوگویی در مورد دستورجلسه هفتگی «صورت مسئله اعتیاد» داشته باشیم تا از برداشتهای ایشان آموزش بگیریم. دقایقی با ما همراه باشید.
چه فرقی بین کنگره ۶۰ و دیگر گروههایی که در حوزه اعتیاد کار میکنند، دارد؟ چرا حالشان خوب نمیشود و به درمان نمیرسند؟
تجربه شخصی خودم را بگویم که کنگره۶۰ اعتیاد را مسمومیت مزمن نمیداند، ولی گروههای دیگر مسمومیت میدانند و حتی مصرفکننده را برای سم زدایی میبرند و خیلی از روشهایی که غلط است و به جسم آسیب میرساند، ولی در کنگره۶۰ ما یاد گرفتیم که اعتیاد جایگزینی مزمن است و جسم مصرفکننده در اثر اینکه مواد مخدر را از بیرون وارد بدن کرده است و با مواد مخدر طبیعی بدن جایگزین شده است و باعث شده است که مواد بیش از اندازه به بدن برسد و مواد مخدر طبیعی بدن دیگر ترشح لازم را نداشته باشد و نیاز مصرفکننده به مواد مخدر بیرونی بیشتر و بیشتر بشود. ما یاد گرفتیم که مواد مخدر جایگزین شده است و مسمومیت مزمن نیست. فرق دیگر که آنها درمان نمیشوند و در کنگره۶۰ درمان ۱۰ الی ۱۱ ماه زمان لازم است و با کوتاهترین راه نمیشود که سریع به درمان رسید. آقای مهندس روش دیاستی را برای من همسفر و مسافران گذاشت تا به درمان برسیم و تا زمانیکه موادمخدر به بدن مسافرم تزریق میشد، طی پلههای ۲۱ روزه تا بتواند مواد را کم کند و مواد طبیعی بدن خودش شروع به کار کند و جایگزینی صورت گیرد. فرق دیگر آن اینکه کنگره۶۰ به درمان فکر میکند و خودش را دیگر معتاد اعلام نمیکند و خودش را با عزت نفس بالا، مسافر اعلام میکند و این یعنی من سفر میکنم و به درمان میرسم و باعث اعتماد به نفس مسافر میشود و به رهایی فکر میکند. گروههای دیگر حالشان خوب نیست، چون به درمان نرسیدهاند و هر روز باید در جلسات شرکت کرده و وصل راهنما باشند و مدام تماس بگیرند تا مصرف نکنند و برای امروزشان زندگی میکنند و چون سیستم ایکس بازسازی نشده است به درمان نمیرسند و حالشان هم خوب نیست و آقای مهندس کنگره را رایگان در اختیار مردم قرار داد و بابت همین سپاسگزارم و این درمان باعث شده است، حال مسافران و همسفران عالی باشد و به تعادل برسند.
آقای مهندس برای درمان اعتیاد به چه مسئلهای توجه کردند؟
آقای مهندس سال ۱۳۷۸ مقالهای را نوشتند و پرونده اعتیاد را بستند و اینکه اعتیاد درمان دارد و روش دیاستی را اختراع کردند و مثلث درمان اعتیاد را مطرح کردند که شامل جسم، روان و جهانبینی است و وقتی جسم مشکل دارد، روان و جهانبینی هم مشکل دارد و تعادل لازم را ندارد. پس به مثلث درمان توجه میکنند، وقتی جسم ما طی زمان ۱۰ الی ۱۱ ماه به روش دیاستی دوباره شروع به کار میکند، جسم و روان تحتتأثیر هم هستند و با به تعادل رسیدن جسم، روان هم به تعادل میرسد و جهانبینی هم آموزشهایی است که باعث میشود به جسم خودمان و دیگران آسیب نزنیم و با مقاله نوشتن و تجربیات خودشان توانستند، مساله اعتیاد را حل کنند و به همهی همسفران و مسافران کمک کنند.
خدمت کردن در سفر دوم چه تاثیری در روند درمان دارد؟ اگر تجربهای دارید لطفاً بفرمایید؟
به قول آقای مهندس ما به این دنیا آمدیم که خدمت کنیم و یا آموزش ببینیم. سفر اول خیلی به هم ریخته بودم و تعادل نداشتم، ولی در سفر دوم خدمت خیلی تأثیر زیادی دارد و باعث شد، گرهها و نقصها و ایرادهای خودم را بیشتر ببینم و با خدمت کردن به تعادل میرسم و آموزشهایی که گرفتم را کاربردی کنم. تأثیر دیگر خدمت کردن، بالا رفتن انرژی مثبت من است و وقتی وادی چهاردهم را خواندم و سفر دومم را شروع کردم، یاد گرفتم، نگاهم را به همه چیز تغییر بدهم، وقتی دیدم عشق حس خوبی دارد، من هم حسهایم خوب شد و به تعادل رسیدم و باعث شد جایگاهم تغییر کند. قرار نیست که حتماً شالی داشته باشم، همینکه حسهایم مثبت میشود و به تعادل در زندگی و کنگره میرسم و دیدگاهم تغییر کرده است به نظرم تأثیر خودش را گذاشته است و بیشتر به درمان و جهانبینی میرسم.
همسفران در کنگره OT نمیخورند، پس چطور به درمان میرسند؟
امروز که در سفر دوم هستم و به حال خوب و تعادل رسیدم، بدون اینکه اوتی مصرف کنم. قبل از کنگره حالم خوب نبود و ترس، خشم، تنفر داشتم و دنبال انتقام بودم و وقتی به کنگره آمدم، خواستم به درمان برسم و مسافرم با مصرف اوتی و شروع سفرش وقتی به تعادل رسید و چون من وابسته به مسافرم بودم و مسافرم وابسته به مواد بود، وقتی سفرش را شروع کرد به شربت اوتی وابسته شد تا به رهایی برسد و همینطور که رفته رفته به تعادل رسید، من هم به تعادل رسیدم و نیروی القا و الهام هم تأثیرگذار است و دو نفر که کنار هم هستند، خلقوخوی همدیگر را میگیرند. زمانیکه مسافرم مصرفکننده بود، کنترلش میکردم و ناخودآگاه حالم بد میشد و ترسهایم از آینده زیاد بود، ولی بعد از کنگره کمتر شد و به فرمان عقل نزدیکتر میشدیم و من هم بدون اوتی به حال خوب و رهایی رسیدم و هر دو در شعبه خدمتگزار هستیم و من حال خوب را بدون استفاده از اوتی بدست آوردم. امروز میبینم، زمانی من به تعادل رسیدم که مسافرم به تعادل رسید. مسافرم جسم، روان و جهانبینیاش به تعادل رسید و من هم با نوشتن سیدی، خدمت کردن و فرمانبرداری به تعادل رسیدم.
آیا روش DST در درمان دیگر بیماریها هم جواب میدهد؟
بله صددرصد، آقای مهندس طی تحقیقاتی که برای درمان اعتیاد انجام دادهاند با روش دیاستی، با شربت اوتی و مثلث دیاودی، یاد گرفتیم که وقتی مصرف کننده مسافر میشود و ۱۰ الی ۱۱ ماه درمان میشود، خیلی از بیماریهای دیگرش خوب میشود و اینکه در تولدها خیلی از مسافران گفتهاند که بچهدار نمیشدند و با همین سفر، مشکلشان حل شده است. آقای مهندس طی نشستی که با پزشکان داشتند، توانستند بیماریهایی مثل سرطان سینه، اماس و خیلی از بیماریهای دیگر را با این روش درمان کنند.
مبدأ و مقصد مشخص است، از مبدأ تا مقصد در درمان اعتیاد چه کارهایی باید انجام داد تا به رهایی رسید؟
آقای مهندس بعد از اینکه در جلسات شرکت کردند، اوایل مبدأ مشخص نبود که از کجا شروع کند و به کجا برسد ولی در درمان اعتیاد مبدأ را مشخص کردند. وقتی سفر را شروع میکنیم و مبدأ و مقصد را میدانیم، کارهایی را انجام میدهیم تا به رهایی برسیم. سیدی نوشتن خیلی به جهانبینی ما کمک میکند و با آرامش و رهایی با وضعیت مناسب به مقصد میرسیم، اگر مبدأ و مقصد مشخص باشد، ولی درست سفر نکنیم، آن جهانبینی موثر نبوده است. به نظر من نوشتن سیدی به من همسفر و مسافرم کمک میکند که به رهایی خوبی برسیم. فرمانبرداری اولین چیزی است که به رهایی خیلی کمک میکند و مسیری که راهنما به من نشان میدهد، من با وضعیت مناسب به مقصد میرسم، با راهنمای خودم صادق باشم که چه دارویی مصرف میکنم. به موقع در جلسات حاضر شدن و خدمت کردن به من کمک میکند تا در مسیر درست باشم و به رهایی واقعی با وضعیت مناسب برسم تا حال خوش را تجربه کنم. من همسفر چهگونه میتوانم به خودم کمک کنم؟ اینکه همسفر خوبی باشم و درکش کنم و صبور باشم و نقطه تحمل خودم را بالا ببرم و سیدی بنویسم و افکار منفی را کنار بگذارم و افکار مثبت را وارد کنم. اگر در صور پنهانم حالم خوب نباشد و به دروغ و تظاهر به مسافرم بگویم، دوستش دارم و کنارش هستم، ولی در درونم اینطور نباشم، او این حس را میفهمد، چون درون و بیرون ما یکی میشود و این حس انتقال پذیر است؛ پس سعی کنم، روی خودم کار کنم و مسافرم را کنترل نکنم و ایرادهای خودم را پیدا کنم و همهی این فرمانبرداریها، نوشتن سیدی، آموزشها، جهانبینی و خدمت کردن و برداشت از سیدیها و اینکه بتوانم در زندگی کاربردی کنم و به فرمان عقل نزدیک بشوم، خیلی به من کمک میکند که به تعادل و رهایی برسم. در آخر از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم، بابت ویسها و آموزشهای قشنگشان و تجربهای که به رایگان در اختیار ما گذاشتند و راهنمای عزیزم خانم بهجت که خیلی به من کمک کردند تا به آرامش واقعی درون برسم.
مصاحبهکننده: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون دهم)
مصاحبهشونده: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون دوازدهم)
ویراستاری: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون دوازدهم)
عکاس خبری و ارسال: همسفر ملیکا رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
27