بحثی که شروع میکنم در مورد نور، صوت و حس است که مربوط به سال 1372 میباشد، استاد میگوید: بحث گذشته ما پیرامون حس بود که دوستان هم در جلسات خودشان آن را مطرح کردند و شما هم در مورد هسته و شکافتن آن سخن گفتید.
دفعه قبل هم گفتیم جهانبینی آموزش میبینیم، نه بخاطر اینکه بخواهیم عارف و صوفی شویم یا بخواهیم معلومات عمومی پیدا کنیم، ما دنبال راهی میگردیم تا بتوانیم اطلاعات و آگاهی خودمان را به حدی برسانیم تا بتوانیم درست زندگی کنیم و از زندگی خوبی برخوردار شویم و دچار چالشهای متعدد نشویم، اصل و کل جهانبینی همین است که یاد بگیریم چگونه بر مشکلات فائق شویم، دانستن به تنهایی فایدهای ندارد مهم این است که ما چگونه از دانستهها استفاده میکنیم. اگر سعدی گفت بنیآدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند آیا ما این را در زندگی روزمره استفاده میکنیم؟ جهانبینی و سیدیهای هفتگی که کار میکنیم بخاطر همین است. از دو سال پیش تا به الان که سی دی نوشتن برای همه بچهها اجباری شده کل کنگره 60 تغییر کرده و رفتارها و کردارها عوض شده است، نقطه تحمل بچهها در مسائل مختلف بالا رفته است و همه اینها بخاطر فراگرفتن جهانبینی است. تا صورت مسئله اعتیاد را فرانگیریم، نمیتوانیم اعتیاد را درمان کنیم.
تا زمانی هم که صورت مسئله زندگی را یاد نگیریم، نمیتوانیم از زندگی خوبی برخوردار باشیم و همیشه درگیر و ناراحت مسائلی هستیم که نداریم و مطالبی را که داریم برایش ارزشی قائل نیستیم، حال شاید سؤال شود مگر ما چی داریم؟ همین پاهایی که داریم و باهاش به کنگره 60 آمدیم چقدر ارزش دارد؟ اگر کوچکترین مشکلی در نخاع پیش بیاید دیگر قادر به راه رفتن نخواهیم بود. حال یکی از مسائل جهانبینی مسئله حس میباشد که بسیار فوقالعاده است یعنی حس یکی از مهمترین ارکان هستی میباشد، اگر در مسائل عرفانی بنگریم حرفی از حس نیز وجود ندارد در صورتی که گفتیم تمام سیستم کائنات بر مبنای حس حرکت میکنند خود حس به مفهوم دریافتکننده یا گیرنده است و بستگی دارد که ما چقدر دریافت میکنیم گاهی اوقات حس ما غلط دریافت میکند و یا حتی خیلی چیزها را نمیتوانیم دریافت کنیم هرکدام از حس پنجگانه ما یک برد خاصی دارد و این بستگی به قوی بودن دریافت ما دارد.
در مسئله عشق هم مطرح کردیم و گفتیم عشق بر مبنای سه محور حرکت میکند سایهها، جاذبه و حس که جاذبه همان قدرت عشق است و آنجا که میگوییم خداوند عشق را در تمام ذرات هستی گذاشت منظور ما همان جاذبه است و این جاذبه است که بقیه را بهطرف خود جذب میکند همانطور که توسط جاذبه زمین دور خورشید میچرخد و ما الان روی صندلی یا روی زمین نشستهایم و اگر جاذبه نباشد همگی در هوا معلق میشویم. پس تمام هستی بر مبنای جاذبه است.
به قلم: مسافر علی کاتبی لژیون 6
تهیه کننده: مسافر ارسلان مکوندی لژیون 25
از طرف خدمتگزاران سایت تقدیم نگاه زیبایتان
- تعداد بازدید از این مطلب :
74