چه کسی میداند در درون اینهمه رنج چه چیزی نهفته است؟ گاهی درست به نقطهای میرسیم که نقطهٔ سقوط است، نوری نمایان میشود و آن نور، نور امید است. از هر نقطه نوری بتابد در جمع آن، باید تفکر نماییم؛ از ذرات جرقه، میشود به روشنایی وسیعی رسید.
روزگاری در کهنه خراباتی بهاجبار زندگی میکردم، بله فقط نفس میکشیدم و زنده بودم و زندگی میکردم. از خودم چیزی نمیدانستم، فقط میدانستم که دستی دارم، پایی، گوشی و چشمی، حتی نمیدانستم از اعضای بدنم چگونه استفاده کنم و بارهاوبارها از خودم میپرسیدم: من کیستم؟ چرا به این دنیا آمدهام؟ هدف از این زندگی چیست؟ در جهان به این بزرگی من در کدام نقطه قرار دارم؟ هیچ نمیدانستم، گیج و مبهوت بودم، به دنبال اینکه بفهمم هدف از خلقت چیست بسیار جستجو کردم، اما از نوشتارها متوجه هیچچیز نمیشدم تا اینکه بهواسطهٔ اعتیاد مسافرم وارد کنگره شدم. زمانی که دریافتم دانش کنگرهٔ ۶۰ چیزی فراتر از اعتیاد است و نشانی خودت را به خودت میدهد مصممتر شدم، چیزی بود که من مدتها دنبالش بودم و به این راحتی نمیتوانستم از دست بدهم.
در سفر اول که اغلب به دنبال درمان اعتیاد مسافران خود هستند من در کنارش به دنبال سیدیها و سخنانی از خلقت انسان و جهانآفرینش و هدف از خلق انسان و چگونگی تکامل انسان بودم و به نظرم همین باعث شد خودم را بیشتر بشناسم و رسالتم را در این جهان خاکی پیدا کنم. بله دوست عزیز؛ کنگره ۶۰ راهی را به من نشان داد که سالها به دنبالش بودم و حس پوچی را از من گرفت و به من قوت قلب داد، بارهاوبارها دوست داشتم دست فتادهای را بگیرم؛ اما چون خودم ناتوان بودم نمیتوانستم و بهنوعی میترسیدم. کنگره خدای من را به من شناساند و به من یاد داد، پاکترین انسانها نزدیکترین انسانها به خداوند هستند. من در زمان جهل خود حتی نمیدانستم چرا فرزندی به دنیا آوردم و فقط میدانستم که یکی را باید داشته باشم تا آنطور که من دلم میخواهد بپوشد، بخورد، راه برود، درس بخواند و کمبودهایی که خودم داشتم را در او تقویت کنم و در واقع عروسک خیمهشببازی میخواستم و این اشتباه بزرگی بود.
کنگره به من یاد داد تو باید بر خود سخت بگیری نه بر دیگران و تو باید خودت را درست کنی تا دنیای اطرافت درست شود. خداوند را شاکرم در این بستر قرار دارم خیلی باید روی خودم کار کنم و خیلی مجهولات هستند که باید به آنها برسم و خیلی گرهها در وجودم هستند که بهواسطهٔ آموزش گرفتن باید بهتدریج آنها را باز کنم و به امید خداوند و آموزشهای ناب آقای مهندس دژاکام عزیز و استاد جهانبینی آقای امین دژاکام عزیز بهسوی رشد و تکامل در حرکت باشم.
نویسنده: راهنما همسفر ترانه (لژیون چهاردهم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون یکم)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
189