جلسه نهم از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی صالحی ۲ به استادی کمک راهنمای محترم مسافر حمیدرضا و نگهبانی مسافر حجت به دبیری موقت مسافر امین با دستور جلسه "وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من" روز دوشنبه 22 اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد...
سلام حمیدرضا هستم یک مسافر دستور جلسه آخر سال وادی چهاردهم است آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی ست در مورد وادی چهاردهم صحبت کردن کار فوقالعاده سختی است خود منبعد از چهار سالی که در کنگره بودم یعنی سری چهارم است که به این دستور جلسه رسیدهام و وادی چهاردهم هم زیاد خواندهام حقیقتاً چیز زیادی دستگیرم نشده است هر دفعه هم که میخوانم میفهمم که از این وادی هیچچیزی متوجه نشدهام فکر میکنم فهم این وادی خیلی کار سختی باشد شاید کسی که این وادی رو بفهمد یکجوری تمام این راه را طی کرده است در وادی چهاردهم در شروع سه تا خطابه است که استاد سردار خطابه اضداد را میخواند و عقاب سفید خطابه امواج را میخواند و استاد رعد هم زنجیرهای عشق را میخواند در این خطابهها صحبتهایی میشود که عشق چیست در مورد نیروهای هستی در جهان صحبت میشود. در کنگره یکچیز خیلی ساده یاد گرفتم که آدم بفهمد عشق چه است و با عشق زندگی کند همینجوری که آقای ترابخانی آمدند به اینجا و صحبت میکردند و میگفتند که خیلی چیز پیچیدهای نیست یعنی ما نباید کار را خیلی سخت بگیریم مثلاً چند مرتبه وادی را بخوانیم و ببینیم چیزی متوجه میشویم یا خیر. چیزهای خیلی ساده و پیشپا افتاده همین محبتی که بتوانیم در زندگی به اطرافیان داشته باشیم همین خودش یک تمرینی برای عشق است. یک راهنما اگر بتواند رهجویش را دوست داشته باشد عشق این را داشته باشد ک بتواند رهجویش را به رهایی برساند این خودش عشق است یا محبت پدر به فرزند محبت انسانها به یکدیگر اینها همه عشق است.
من خودم را میگویم از کنار خیلی از این موارد میگذرم فکر میکنم آن عشق چیز دیگری است باید بروم کار خارقالعادهای انجام دهم و یک فهم عجیبوغریبی داشته باشم تا بفهمم عشق چیست، در صورتی ک همینجا کنار ما قرار دارد، زیردست و پاهایمان افتاده است اصلاً به آن توجه نمیکنیم. در وادی چهاردهم چند تا از مراتب عشق را میگوید عشق مخلوق به مخلوق، عشق مخلوق به خالق و عشق خالق به مخلوق. عشق مخلوق به مخلوق را ما در زندگیهایمان چیزهایی در موردشان درک میکنیم وقتی میرسیم به 15 -16 سالگی اکثراً عاشق یک نفر میشویم بعد دوباره آنیک نفر عوض میشود فکر میکنیم سر و ته عشق فقط همین است و چیز دیگری نیست بعد که میآییم جلوتر میبینیم نه چیزهای دیگری هم وجو دارد. برداشت خود من این بوده که کسی میتواند عشق را درک بکند که نسبت به تمام موجودات هستی عشق بورزد یعنی نسبت به تمام آدمها همه آدم هارو بتواند دوست داشته باشد هر چیزی را بتواند در جای خودش ببیند اگر یکنفری حتی آمد به من ظلم کرد من را اذیت کرد یا یک چوبی لای چرخ من گذاشت بتوانم درک کنم بتوانم خودم را در جایگاه آن قرار بدهم و بتوانم آن نفر را درک کنم و آن شخص را ببخشم.
وقتی بتوانید به دیگران حتی دشمن خودتان عشق به ورزید محبتی که به خودتان کردهاید دیگر از دست آن ناراحت نمیشوید وقتیکه از دیگران ناراحت میشوید به خودتان ضربه میزنید و ناراحت میشوید. ترشح کورتیزول در جسم بالا میرود و میآید هرچقدر ک OT خورده شده است را میسوزاند بعد حال شخص بد میشود. معمولاً اولین فکری که میکند مثلاً بروم وعدهام را زودتر بخورم تا حالم کمی بهتر شود یا نمیتواند تحمل کند تحتفشار قرار میگیرد. این چیزهای خیلی ساده و پیشپاافتاده است که ما بتوانیم رعایت کنیم کمکم پلههای شناخت عشق را میتوانیم طی کنیم و بیاییم بالا و بالاتر و هر چیزی که ما بیشتر بشناسیم جایگاهمان در هستی بالاتر میرود. انسانی که به دیگران عشق بورزد دیگران هم کمکم به آن عشق میورزند آنها هم دوستشان دارند و دوست داشتن دیگران باعث میشود که جایگاه در هستی بالا و بالاتر برود. یکچیزی که ما در کنگرهداریم بحث خدمت است کسانی که میآیند در کنگره خدمت میکنند برای ما چایی درست میکند یا اینکه همیشه اینجا را تمیز میکند کمکم نسبت به آنها محبت پیدا میکند و به آن عشق میورزد و جایگاه آن فرد را در هستی بالا و بالاتر میبرد. ممنونم به صحبت های گوش کردید
تایپ: مسافر امین
تنظیم: مسافرمحمد
باتشکر از مسافران نمایندگی صالحی۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
219