English Version
English

انسان‌ها در کنگره ۶۰ تبدیل می‌شوند

انسان‌ها در کنگره ۶۰ تبدیل می‌شوند

جلسه چهارم از دوره سوم، سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صالحی ۲، به استادی «دیده بان محترم مسافر اقای صداقت» و نگهبانی  «مسافر علی اصغر» و دبیری «مسافر بهروز» با دستور جلسه "وادی سیزدهم و تأثیرآن روی من و تولد 3سال رهایی مرزبان محترم مسافر میثم"در تاریخ 26بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد...

سلام دوستان محمدصادق هستم یک مسافر، خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم همان‌طور که می‌دانید قبلاً قانون این بود که راهنمای گروه مرزبانی ایجنت بود و برای تولدها هم ایجنت باید بنشیند. امروز هم تولد میثم بود خب تقریباً سه ماه پیش جناب مهندس اعلام کردند که به‌غیراز ایجنت راهنمای خود شخص هم می‌تواند بنشیند بیشتر میل من این بود که امروز آقای حسام احمدی در جایگاه قرار بگیرند چون شعبه نوپا هست و ما باید جایگاه‌ها را در نظر بگیریم و به خاطر همین بود که دوست‌ داشتم ایجنت در این جایگاه قرار بگیرد ولی خب امروز برنامه تغییر کرد و من در خدمت شما عزیزان هستم. در مورد دستور جلسه که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست.» خیلی می‌شود در مورد این دستور جلسه صحبت کرد واقعاً وادی اول در تمام وادی‌ها و دستور جلسات ما وجود دارد. خیلی از بچه‌های کنگره رفتند و به دنیای دیگه ای قرار گرفتند روی سنگ‌قبرهایشان این را نوشته‌اند و من این را دیده‌ام و در خیلی جاها بوده که پیام‌هایی که به هم دیگر می‌دادند واقعاً ایمان داشتند که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست،

این خیلی امیدبخش هست و ما می‌توانیم از این وادی بسیار استفاده کنیم و به خودمان امید بدیم و اگر من امروز یک کاری را انجام دادم و آن کار خراب شد هیچ ایرادی ندارد این سرآغاز خط دیگری است هیچ‌وقت کسی با این جمله ناامید نمی‌شود. سفر اول هستید سفر خود را خراب کردی گوش به حرف راهنما ندادی هیچ ایرادی ندارد. کنگره ۶۰ می‌گوید که توبه کن کلام خداوند است حالا توبه کردی به معنی بخشیدن نیست باید تاوان اشتباهاتی که کردی را بدهی ولی دوباره می‌پذیرد، توبه به معنای بازگشته به معنای بخشیدن نیست کنگره ۶۰ هم دقیقاً همین است می‌گوید خطا کردی چندین سال مسیر درست نرفتی عیبی ندارد کنگره ۶۰ شمارا می‌پذیرد. در کنگره ۶۰ کسی را اخراج نمی‌کند اصلاً در قوانین کنگره نیست نمی‌توانیم کسی را اخراج کنیم دو ماه سه ماه دور از کنگره وجود دارد حتی جناب مهندس گفتند اسم اخراج رو هم بردارید بگذارید دوری از کنگره چرا به خاطر اینکه شخص دور باشد و تفکر کند این جایگاهی را که دارد قدرش را بداند یعنی در همه حال، شما خطا کردید عیبی ندارد ما که نباید خطایی کنیم در همه حال کمک دست آن شخصی باشیم که دارد از مسیر خارج می‌شود و ما توانمان را می‌گذاریم هر جور که بتوانیم کمک کنیم و این جمله خیلی به انسان کمک می‌کند که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست و این مسیر ادامه دارد. ازچه زمانی شروع‌شده و چه زمانی تمام می‌شود؟ هیچ‌کدام از ما نمی‌دانیم. زمانی که با خودکار می‌نویسیم وقتی نوشتیم جوهر این خودکار تبدیل می‌شود به نوشته اینجا پایان می‌شود

ولی وقتی روی کاغذ می‌نویسید می‌شود سرآغاز خط جدید که تبدیل‌شده و انسان‌ها هم دقیقاً همین‌طور است یک‌زمان‌هایی مانند همین جوهر هستند و ثابت‌اند ولی وقتی می‌روند روی کاغذ معنی‌دار می‌شوند، می‌توانیم بخوانیمشان ولی جوهر را نمی‌توانیم داخل خودکار بخوانیم. حالا می‌توانیم با این خودکار حرف زشت بنویسیم حرف قشنگی بنویسیم خیلی کارها می‌شود انجام داد، می‌توانیم یک چکی را امضا کنیم بدبخت شویم می‌توانیم یک چکی را امضا کنیم و خوشبخت شویم بستگی به آن چیزی که یاد گرفته‌ایم دارد. من چه‌کاری می‌توانم با این خودکار انجام بدهم می‌شود حکم اعدام نوشت با این خودکار می‌شود حکم آزادی نوشت، می‌شود برگه رهایی امضا کرد، می‌توان برگه زندان امضا کرد که فردی را با هروِئین و تریاک گرفته‌اند خیلی اتفاقات می‌تواند بیفتد. انسان‌ها هم در کنگره ۶۰ تبدیل می‌شوند، تغییر و تبدیل و ترخیص و بعد از ترخیص باز این چرخه ادامه دارد تمام‌شدنی نیست، پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست این یعنی در چرخه‌ای هستیم که زندگی ادامه دارد که سرمان گرم باشد یا می‌تواند زندگی برای ما عذاب‌آور باشد این بسته به ما دارد که چه جوری برداشت می‌کنیم. خیلی جاها اشتباه می‌کنیم این اشتباه کردن اصلاً اشکالی ندارد ولی اینکه دوباره تکرارش کنی و دوباره و دوباره تکرار شود آن ایراد دارد و خسته می‌کند و به‌جایی می‌رسد که بریده می‌شوید.

در رابطه با قسمت دوم دستور جلسه تولد میثم عزیز،

زمانی که میثم وارد کنگره ۶۰ شد در نمایندگی پرستار بود حالا شانسی آن روز بود که من گفتم می‌خواهم مشاوره بدهم چون جذب شعبه پرستار پایین بود خاستم ببینم مشکل کجا است. زمانی که میثم آمد یک آدم به‌هم‌ریخته و خیلی ازنظرش کلی و ظاهری نامرتب بود ولی اتفاق خوبی که افتاد برای میثم و افرادی که اینجا هستند مانند میثم این بود که ماندن در کنگره ۶۰ شما وقتی در کنگره می‌مانید خیلی اتفاق‌های خوبی برایتان می‌افتد حتی اگر هم خودتان نخواهید یک جایی می‌بینید که دارید درست می‌شوید و همه‌چیزتان در حال درست شدن است. در کنار بزرگ‌ترها یواش‌یواش شکل می‌گیرید این اتفاق برای خیلی از افرادی که امروز ما خدمتگزار این کنگره هستیم حتی برای خود من افتاد توانستم در کنار بزرگ‌ترهای کنگره ۶۰ شکل بگیرم و میثم هم همین اتفاق برایش افتاد و مرحله‌به‌مرحله آمد جلو و پایدار و استقامت ماند و کم کم آن ناخالصی‌ها کمتر شده و امروز رسیده به اینجا و این ادامه دارد. فکر نکنیم یک نفر شال زرد یا نارنجی گردنش است همه جی تمام‌شده نه به این شکل نیستش، اگر همه جی تمام بود شال را می‌گذاشت کنار و می‌گفت من باید بروم ولی هنوز کار دارد و خیلی نیاز دارد. امروز جناب مهندس در جلسه گفتند همه ما نیاز به آموزش داریم و این‌یک واقعیت است. تبریک می‌گویم به میثم و گروه مرزبانی و خانواده محترمشان و تبریک می‌گویم به استاد خودم آقای رضا تراب خانی و به خانواده محترم جناب مهندس تبریک می‌گویم و به تک‌تک اعضای نمایندگی صالحی ۲ که واقعاً کمک می‌کنیم و دست هم دیگر را می‌گیریم و همه دارند یک‌جوری خدمت می‌کنند که همه باهم دیگر رشد کنیم و بیاییم بالا که به امید خدا روزگار بهتری داشته باشیم. خیلی ممنون که به صحبت‌های من گوش کردین 

سلام دوستان میثم هستم یک مسافر آخرین آنتی ایکس شیره تریاک مدت سفر اول یازده ماه وسه روز به روش دی اس دی با کمک راهنمایی استاد بزرگوار و عزیزم آقای محمد صادق صداقت فرد رهایی از بند اعتیاد 3سال و5ماه

خلاصه سخنان مرزبان محترم مسافرمیثم:

سلام دوستان میثم هستم یک مسافر، تشکر می‌کنم اول در رأس جناب مهندس که بنیان کنگره ۶۰ بودند و آن را بنا کردندکه ما مصرف‌کننده‌ها مثل یک انسان حقیر ترد شده نشویم بیاییم سفر کنیم و حال خوشی پیدا کنیم و به آغوش گرم خانواده‌مان برگردیم. از آقای صداقت ممنونم که در این سال‌ها من را تحمل کردند هیچ‌کس مثل انسان خودش را نمی‌شناسد که چقدر حالش خراب است. آقای صداقت در حق من پدری کردند و پدرم من را با مواد آشنا کردند و آقای صداقت من را از مواد جدا کرد دستشان را می‌بوسم. تشکر می‌کنم از خانوم صداقت که امروز از راه خیلی دوری تشریف آوردند و این مسیر را طی کردند و از بقیه دوستان که از شعبه پرستار و جای دیگری آمدند تشکر می‌کنم. چرا من در کنگره ماندم فقط دلیلش این بود که زمانی من آمدم شعبه پرستار و خدا به من زندگی جدیدی بخشید که یک شانسی به من داد که شدم ره‌جو آقای صداقت، در مورد حال خراب من که دوستان گفتند کاملاً واقعیت داشت و هیچ جور نمی‌شد با من کنار آمد. دوتا همسفر کوچک داشتم که یکی از آن‌ها تازه داشت دست چپ و راست خود را می‌شناخت و آن‌یکی هم نوزادوشیر خوار بود که همسفر من آمدند حضور یافتند و زودتر از من مرزبان شدند و دوره مرزبانی‌شان گذشت وآرزو می‌کنم شال کمک راهنمایی را هم بگیرد اما خیلی سختی کشیدند منزلم انتهای یافت آباد بود با دوتا بچه می‌آمدند به شعبه پرستار که فقط من را حمایت کنند. رفتم به شعبه ایمان همراه آقای صداقت برای خدمت کردن و همسرم در شعبه پرستار ماندند و باز با آن شرایط تنها خودشان می‌رفتند و می‌آمدند. یک روز در شعبه ایمان بودیم آقای صداقت به من گفتند چه زمانی می‌خواهی بروی به صالحی ۲ و من هم گفتم هرزمانیکه شما بفرمایید ایشان گفتند از جلسه بعد و من گفتم چشم، اینکه آقای صداقت روی من حساب کرد و من را لایق دانست که من بتوانم خدمت کنم در این شعبه به دوستان عزیز با هیچ‌چیزی نمی‌توانم عوضش کنم. روزی که من رفتم به شعبه پرستار با آن حال خیلی خراب و سه روز سقوط آزاد بودم و پر از انواع مواد مخدر در جیب خودم داشتم که با آن سر و وضعیت نامرتب سه روز بود سقوط آزاد رفتم که ترک کنم و بعد بتوانم بروم به محل کار خیلی حالم خراب بود، روز سوم یکی از دوستان به من گفتند که همچین جایی هست می‌توانی بروی تا حالت خوب شود. روزی که خاستم بیایم از لحظه‌ای که سوار پیک موتور شدم برسم به خانه همسرم با چشمان گریان ایستاده بود دم درب که من برگشتم گفتم یک‌جایی رو پیدا کردم مطمئنم حالم خوب می‌شود ولی این‌قدر سلب اعتماد شده بودند دیگه نمی‌توانستند قبول کنند. من پدری بودم که فرزندان من وقتی‌که می‌آمدم به خانه می‌خوابیدند تا من را نبینند ولی با آموزش‌های کنگره و رهجو کنگره بودن و کمکی که آقای صداقت کردند باعث شد پدری شوم که از قلعه‌نو وقتی برمی‌گردم به سمت خانه به یافت‌آباد خیلی دیروقت می‌رسم ولی پدری شوم بااینکه صبح می‌خواهند به مدرسه بروند بیدار می‌مانند تا پدرشان را ببینند و بامن بازی کنند. همه این اتفاقات را مدیون آموزش‌های راهنمای خوبم آقای صداقت و کنگره هستم که من توانستم تغییر کنم. از بچه‌های شعبه صالحی ۲ تشکر می‌کنم چه سفر اولی‌ها و سفر دومی خیلی دوستان بامرام و با عشقی هستند من دوتا شعبه خدمت کردم دوستان زیادی را دیدم و با آقای صداقت خیلی جاها رفتم ولی ممنونم از همه افراد شعبه صالحی ۲ که دلی خدمت می‌کنند و از گروه مرزبانی خیلی تشکر می‌کنم و از ایجنت محترم آقا حسام تشکر می‌کنم و در کنار ایشان آموزش می‌گیرم. مرسی که به من فرصت مشارکت دادین

تایپ: مسافر هاشم

تنظیم: مسافرمحمد

باتشکر از مسافران و همسفران نمایندگی صالحی۲

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .