ششمین جلسه از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی وکیلی یزد به استادی همسفر وجیهه، نگهبانی کمکراهنما همسفر فاطمه و دبیری کمکراهنمای تازهواردین همسفر الهام با دستور جلسه «گلریزان» روز دوشنبه شانزدهم آبانماه 1401 ساعت 14:45 آغاز بهکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از خانم فاطمه عزیز ممنونم که اجازه دادند در کنار شما عزیزان آموزش بگیرم. وقتی به این دستور جلسه فکر کردم با خودم گفتم در فصل برگریزان، در کنگره گلریزان داریم و شاید این تصادفی نباشد. آقای مهندس میگویند: طبیعت بهترین الگوست. در ذهنم درختان ثمردار را تصور کردم دیدم از گلهایی که زیبنده آنهاست میگذرند تا بهتر از آن یعنی میوه را بدست آورند و در مرحله دیگر برگهای خود را از دست میدهند بااینوجود ایستاده و راستقامت به زندگی خود ادامه میدهند، این ظاهر قضیه هست در حقیقت این پایان، آغازی برای رویشی دوباره هست. این نگاه تلنگری برایم بود که آیا من حاضرم از آنچه برایم ارزشمند هست مثل وقت، پول و... برای دیگران بگذرم؟! درخت طبق قانون حاکم بر هستی مجبور به پذیرش از دستدادنهاست ولی من اختیار دارم که انتخاب کنم. با تلاش و هزاران امید پولی را فراهم کردهام و حال بر سر دو راهی بخشش و مالاندوزی قرار گرفتهام.
آقای مهندس گفتند: زکات یعنی پاکسازی کردن و تمثیل هَرَسکردن را بهکار بردند و فرمودند: با بخشش خودمان را هرس میکنیم. این جمله خیلی قابل تفکر است! بخشش همانطور که آقای مهندس گفتند دل بزرگ و قدرت میخواهد (البته نه قدرت مالی) این قدرت ناشی از محبت درونی است، کسی که پر از خشم، کینه و حسادت باشد اول از همه با خودش در جنگ است و نمیتواند نسبت به دیگران احساس محبتی داشته باشد چراکه از کوزه همان برون تراود که در اوست. بنابراین کسی که میبخشد توانسته در مسیر ارزشها گام بردارد و تا حدودی از ضدارزشها فاصله بگیرد و به قول آقای مهندس به یک بیداری و هوشیاری دست یافته است. او از درون با خودش در صلح است و این آرامش، قدرت و توانایی به او میدهد.
اگر من نتوانم ببخشم قطعاً انرژی من صرف نگهبانی و نگرانی برای از دست دادن اموالم میشود. پس همانطور که هرس کردن و زدن شاخ و برگ اضافی باعث رشد درخت میشود بخشش هم نشان میدهد که از خیلی چیزها که باری بر ذهن، قلب و دوشم بودند و انرژیم را میگرفتند، گذشتهام و در واقع خودم را هرس کردهام.
البته طبیعی است که در درونِ من مبارزهای برپا میشود و تمام خواستهها و آرزوهایم جلوی چشمم رژه میروند اینجاست که باید نگاهی به گذشته بیندازم، روزی حاضر بودم زندگیم را بدهم تا مسافرم درمان شود، بارها در مشارکتهایم گفتم خدا را شکر که راه کنگره برایم نمایان شد و آرزو کردم سایر انسانهای دردمند هم بتوانند به اینجا بیایند. گلریزان روزی است که باید به عهد خود وفا کنم و ثابت کنم فقط به زبان شاکر لطف خداوند نیستم. اگر شک کنم یعنی از سیدی ایمان چیزی متوجه نشدم، نوشتهام ایمان یعنی تجلّی نور یا صفات خداوند در انسان و یکی از بارزترین صفات خداوند بخشندگی است اما نتوانستهام ذرهای از این صفت را در خودم ایجاد کنم. با سیدی کفر و کافر استاد امین با خود گفتم مبادا خوبیها را پنهان کنم! حال که چششم را روی دریافتهایم از کنگره بستهام یعنی کفر ورزیدم و اگر دقت نکنم باید منتظر پنهان شدن راههای درست در زندگیم باشم. بایستی این فرصت ارزشمند را دریابم، من هم باید نقشی در هموار کردن مسیر برای دیگران داشته باشم، مگر یاد نگرفتهام که دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند؟! بنابراین گلریزان بستری است برای کاشتن بذرهای امید، حتی با پرداختهای به گمان خودمان اندک! چرا که هر پرداختی حکم یک دانه گندم را دارد که از آن هفتاد دانه میروید و این دانهها همان شعبههای کنگره۶۰ در سراسر کشور حتی جهان هستند و چه زیباست تماشای رهایی انسانها از درد و رنج! و شگفتانگیزتر اینکه کنگره درمان بیماریهای دیگری چون سرطان را نیز در دست اقدام دارد پس باید با انگیزه بیشتری در این مسیر تلاش کنم.
آقای مهندس فرمودند: کسانی که در لژیون سردارند یا دنور و پهلوان هستند هر کدام بهنوعی از پیشگامان هستند و خداوند راه را برای پیشگامان هموار میسازد و وعده خداوند هرگز دروغ نیست.
ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
عکس: مرزبان خبری همسفر راضیه
نگارش و ارسال: همسفر وجیهه لژیون کمکراهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
876