اعتیاد چیست؟ مصرفکننده کیست؟ مواد مخدر چیست؟ چرا شخص مصرفکننده پس از متحمل شدن سختیهای ترک یا درمان اعتیاد به روشهای گوناگون، مجدداً با تخریبی بیش از پیش به اعتیاد خود بازمیگردد؟ راه چاره برای این بیماری و درمان برای افراد مصرفکننده چگونه باید صورت بگیرد؟
در سطح جهانی تا کنون هیچ تعریف درستی از اعتیاد و درمان آن ارائه نشده است و برای سؤالات فوق نیز پاسخ قانعکنندهای وجود ندارد!
تعریف اعتیاد از نظر جامعه پزشکی، مسئولین، مردم عادی و حتی خانوادهها به شرح زیر است:
اعتیاد یک مسمومیت مزمن است و فرد مصرفکننده باید سمزدایی گردد! اعتیاد نوعی وابستگی دارویی است! اعتیاد یک بیماری مولتیفاکتور است! اعتیاد بیماری لاعلاج، مرموز و پیشرونده میباشد! فرد مصرفکننده خودخواه، بیاراده و بیغیرت است و از سرِ خوشی و لذت مواد مصرف میکند! فرد معتاد، مجرم است و باید زندانی گردد تا جامعه از وجودش در امنیت باشد! و همینطور تعریفهای گوناگون دیگر؛
زیرا هر کسی خودش را در این مقوله مهم به نوعی صاحبنظر میداند و تصور میکند آنچه میگوید حقیقت امر است! غافل از اینکه هیچکدام از این تعریفات درست نیست و از نظر علمی ثابت نشدهاند؛ در واقع تمامی این تعریفها و برداشتهای نادرست از اعتیاد و برچسبهایی که به شخص مصرفکننده زده میشود به دلیل عدم آگاهی نسبت به صورت مسئله اعتیاد است.
به لطف خداوند و تفکر ژرف جناب مهندس حسین دژاکام که خود ۱۷سال درگیر بیماری اعتیاد بودند و بارها اقدام به درمان خود نموده و هر بار ناموفق بودند، کاملاً شکافته و این معمای به ظاهر پیچیده، حل و آسان گشت و تمامی مجهولات در این زمینه برداشته شد.
جناب مهندس که در رشته برق و الکترونیک تخصص داشتند و بر روی دستگاههای بسیار پیچیده کار میکردند، یک محقق برجسته در زمینه شناخت انسان و عرفان نیز بودند. ایشان پس از ترکهای نافرجامی که داشتند، سرانجام تصمیم گرفتند درمورد اعتیاد خود تحقیق کنند تا رابطه مواد مخدر با جسم و روان و همچنین علت شکستهای پیدرپی خود را کشف نمایند.
پس از مطالعات و تحقیقات بسیار زیادی که انجام دادند سرانجام به این نتیجه رسیدند که در سیستم ضدِدرد و سیستم تولیدکنندههای شبهافیونیِ جسمشان به علت استفاده از مواد مخدر تخریب به وجود آمده است و برای اینکه درمان انجام شود، باید این سیستمها بازسازی و راهاندازی شوند. به همین جهت اقدام به کاهش مواد مصرفی خود نمودند و در طیِ مدت "۱۱ماه" موفق شدند به صورت پلهای مواد خود را تیپر کرده و به صفر برسانند و به درمان قطعی اعتیاد دست پیدا کنند.
کار سیستم ضددرد و سیستم شبه افیونی در جسم، تولید انواع مخدرهای طبیعی مانند دینورفین، اندروفین، سروتونین، آدرنالین، انکفالین و غیره در بدن است و تمامی فعالیتها و حالات روحی روانیِ انسان و حتی خواب شب، بسته به نوع عملکرد این سیستم دارد که در کنگره به دلیل ناشناختههای زیادی که در این سیستم وجود دارد، اصطلاحاً به آن"سیستم ایکس" گفته میشود.
اگر سیستم ایکس در جسم انسان خوب کار کند و مخدرهای مورد نیاز بدن را تولید نماید شخص در حالت تعادل قرار دارد و میتواند به فعالیتهای روزانه خود به خوبی ادامه دهد و در شب نیز خواب خوب و راحتی داشته باشد؛ اگر این سیستم بازدهی مناسبی نداشته باشد، انسان از حالت تعادل خارج میشود و با مشکلات جسمی و روحی روانیِ زیادی مواجه میشود و در وضعیت نابسامانی به سر میبرد.
شخص مصرفکنندهای که از مواد مخدر بیرونی مانند تریاک، شیره، هروئین و... به طور مکرر استفاده مینماید، باعث میگردد به مرور زمان عملکرد این سیستم رو به تحلیل رود و این دستگاه یا کارخانه عظیم راندمان خود را از دست بدهد و دیگر آن تولیدات، که نیاز طبیعی جسم است انجام نشود، زیرا هر یک از این مخدرها به دلیل مشابه بودن مشتقات موجود در آنها با مخدرهای طبیعی بدن، قادر هستند از سد خونی مغز عبور نمایند و با ایجاد تداخل در عملکرد این سیستم، در روند آن اختلال به وجود آورند.
سیستم ایکس که سیستمی بسیار هوشمند است، زمانی که ورود مواد مخدر را از بیرون احساس نماید، دیگر نیازی به تولید نمیبیند، بنابراین با استفاده مکرر از مواد مخدر یا انواع آنتیایکسها، یک جایگزینی اتفاق میافتد و مخدرهای بیرونی جایگزین مخدرهای درونی میشود، به همین سبب زمانی که شخص مصرفکننده، مواد خود را در کوتاه مدت و یا به صورت ناگهانی قطع مینماید، شوک بزرگی به جسم و روان او وارد میشود و عکسالعملهایی در صور آشکار و پنهان او به وجود میآید.
عکسالعملهایی که در صور آشکار اتفاق میافتد، نظیر استخوان درد، گرفتگی عضلات، پرش پا و غیره طی دو هفته به حداقل میرسند، ولی کم و بیش ادامه دارند. اما مشکل اصلی و اساسی در قسمت عکسالعملهای پنهان میباشد که حساسترین مرحله است و تاکنون هیچ توجهی به علت بروز این عکسالعملها نشده که ریشه آنها در چیست؟
افسردگی، گوشهگیری، کُندذهنی، گریهکردن، تنبلی و... عکسالعملهای پنهانی هستند که در شخصی که ترک اعتیاد یا به اصطلاح درمان انجام داده وجود دارند؛ شخص که تخریبها را در شهر وجودی خود کاملاً احساس مینماید، برای اینکه بتواند به زندگی ادامه دهد، به ناچار مجبور است مواد مورد نیاز جسم خود را از بیرون تأمین کند و دوباره شروع به مصرف مواد نماید و این کاری کاملاً طبیعی است. اگر مصرف نکند هیچگاه به تعادل نمیرسد؛ یا باید دائماً از مواد مخدر و مصرفکنندگان دوری کند و یا همیشه به دنبال کلاسهایی باشد که با شرکت در آن کلاسها بتواند از مصرف مواد خودداری کند!
شاید گفته شود که این عکسالعملها ریشه در روان دارند، اما باید دانست که همه آنها در وهله اول ریشه در جسم و فیزیولوژی دارند و زمانی که جسم درمان شود، روان هم درمان میشود.
قریب به بیست و چهار سال است که در کنگره۶۰ درمان اعتیاد به هر نوع ماده مخدر با روش مناسب (روش DST) داروی مناسب (شربتاوتی) و زمان مناسب (۱۱ماه) انجام میگیرد و مصرفکنندگان زیادی با این متد به درمان رسیده و از دام اعتیاد رها شدهاند؛ زیرا مبدأ، مقصد و هدف، در درمان اعتیاد مشخص گردید! از نظر کنگره۶۰ درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان! بنابراین شخص خواهان رهایی در طیِ درمان با داروی اوتی، همزمان باید در کلاسهای جهانبینی هم شرکت داشته باشد تا با تغییر نگرش و تفکر در او، به تعادل لازم دست پیدا کند. درمان اعتیاد باید در سه ضلع جسم، روان و جهانبینی انجام شود، به طوریکه فرد رها شده در انبار تریاک یا هروئین بخوابد و هیچ میل و وسوسهای برای مصرف در او وجود نداشته باشد و این واقعیتی است که برای درمانشدگان در کنگره۶۰ اتفاق افتاده و به سلامت کامل جسم و روان و همچنین به تعادل لازم دست پیدا کردهاند.
نویسنده: همسفر زهرا؛ کمکراهنمای لژیون یازدهم
عکس: همسفر فاطمه رهجوی کمکراهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1022