English Version
English

گروه خانواده_ نوشتن سی‌دی، لژیون سردار، ورزش و بهترین راه

گروه خانواده_ نوشتن سی‌دی، لژیون سردار، ورزش و بهترین راه

چهارمین جلسه از دوره دوم سری‌ کارگاه‌های آموزش خصوصی همسفران نمایندگی وکیلی یزد به استادی اسیستانت ورزش همسفر منیره و نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور‌جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه بیست‌وهشتم شهریور‌ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به‌کار کرد.

خلاصه سخنان استاد: 

از ایجنت و مرزبانان محترم سپاس‌گزارم که مرا برای این جایگاه انتخاب کردند. وادی هفتم یکی از آن وادی‌هاست که خیلی از ما قبل از اینکه وارد کنگره شویم نمی‌توانستیم درک کنیم چنین چیزی وجود دارد، یکی یافتن راه و دیگری مسیری که می‌رویم و آنچه برداشت می‌کنیم. خیلی از ما و مسافرانمان به‌خاطر انتخاب راه اشتباه رنج زیادی کشیدیم. با ورود به کنگره راه درست برایمان نمایان شد و من فکر می‌کنم بعد از یک‌‌مدت این راه برایمان عادی می‌شود و فراموش می‌کنیم که قبلاً چه شرایطی داشتیم.

الان تقریباً صد‌ نمایندگی یا حتی بیشتر در کشور داریم با این‌حال افراد زیادی از اعتیاد خود رنج می‌برند و مسیر برایشان مشخص نیست. در کنگره هم متأسفانه افرادی داریم که با‌وجود مشخص‌بودن راه، نمی‌خواهند راه درست را بروند. واقعاً باید قدردان آقای مهندس باشیم، برای اینکه انسان‌های زیادی نجات پیدا کنند در این مسیر ماندند اگر ایشان بعد از درمان پیِ زندگی خود می‌رفتند معلوم نبود چه بر سر زندگی ما می‌آمد.

در سی‌دی سازگاری آقای مهندس می‌گویند: خیلی اوقات مسیر اشتباه‌رفتن و سازگاری نداشتن با محیط باعث ایجاد تخریب در خودِ فرد و اطرافیان او می‌شود. اولین بازخورد کاربردی‌کردن آموزش‌ها آرامشی است که بدست می‌آوریم. انسان در زندگی همیشه بر سر دوراهی قرار می‌گیرد که آیا این کار را انجام بدهم یا نه؟!

در وادی پنجم چقدر قشنگ آقای مهندس برای ما روشن کردند از انجام کاری که نمی‌دانید به نفع‌تان هست یا به ضررتان، خودداری کنید. ما قبل از آموزش حتی این مسئله ساده را هم نمی‌دانستیم و به‌خاطر انجام برخی کارها به ما آسیب وارد می‌شد. الان در هر وادی‌ پله‌پله داریم تزکیه و پالایش حس را یاد می‌گیریم و من توصیه‌ام این است که حتماً چهارده‌وادی را بنویسید. سال‌ها در کنگره بودم و از وادی‌ها لذت می‌بردم اما تا زمانی که آن‌ها را ننوشتم اتفاقی که باید می‌افتاد، نیفتاد! وادی سیزدهم بودم دقیقاً روی سیزده کیلو توقف‌کرده‌بودم، یک‌دفعه چیزی مانند جرقه‌ در ذهنم روشن شد که تو چهارده‌ تا وادی را ننوشتی! به‌محض اینکه چهارده وادی را نوشتم آن چهارده کیلو که می‌خواستم برایم اتفاق افتاد، جزء اولین نفراتی بودیم که دوست داشتیم به این وزن برسیم. وقتی وادی چهاردهم را نوشتم برایم کن فیکون کرد. در لژیون هم بچه‌ها پابه‌پای من می‌نوشتند در نوشتن سی‌دی با هم مسابقه می‌دهیم. سی‌دی‌های چهارده‌ وادی را نوشتیم الان داریم سی‌دی‌های استاد‌امین را می‌نویسیم. هدفمند جلورفتن خیلی مسئله مهمی است، زمانی که هدف و نظم داشته و در صراط‌مستقیم باشید به‌زیبایی راه برایتان نمایان و مسیر لذت‌بخش می‌شود. من جزء افرادی بودم که از زمان ورودم به کنگره سی‌دی‌ها را واوبه‌واو می‌نوشتم، سال ۸۸ سی‌دی نوشتن باب نبود فقط در حد چند خط که یادشان نرود می‌نوشتند، راهنما به من می‌گفتند: چرا اینقدر سی‌دی می‌نویسی، نیاز نیست. ندای درون بود! و من باوجود اینکه دانشجو بودم، می‌نوشتم و آن دفترم را به آقای مهندس هم نشان دادم. برایم آموزش‌ها لذت‌بخش بود واقعاً کنگره به یک دانشگاه الهی می‌ماند.

نمایندگی که اعضای آن سی‌دی می‌نویسند همه کارهایش روی اصول است، شاید ‌نمی‌دانید این سی‌دی نوشتن با دنیای آدم چه‌کار می‌کند! ممکن است سی‌دی که این هفته نوشتم الان به کارم نیاید ولی روزی قرار است به‌کار من بیاید. جایی که در تنگنا قرار می‌گیریم به دادمان می‌رسد.

معمولاً سی‌دی‌های هفته اینطوری هستند که شما یا مسئله‌ای را پشت‌سر گذاشتید و علامت سوال زیادی در ذهن داشتید و سی‌دی هفته به آن‌ها جواب می‌دهد یا مسئله برایتان حل شده و وقتی آقای مهندس صحبت می‌کنند، می‌گوئید: این مسئله دقیقاً برای من اتفاق افتاده و لذت می‌برید از اینکه در کنگره هستید. من در آن لحظه به خودم می‌بالم که در کنگره هستم و می‌گویم چقدر خوب که من این بحران را همانطور که آقای مهندس گفتند، پشت‌سر گذاشتم. من تحت هیچ شرایطی نمی‌گذارم نوشتن سی‌دی هفته به تعویق بیفتد. در لژیون خودم، سه‌شنبه‌ها سی‌دی هفته و شنبه‌ها سی‌دی‌های آقای امین را می‌نویسیم. در نوشتن سی‌دی‌های آقای امین یکی، دوماه به فرمان خودشان وقفه افتاد چون مطالب سنگین هست باید فرصت داد تا بتوان آن‌ها را هضم کرد.

یکی دیگر از مسائل مهم، لژیون سردار هست، اگر می‌خواهید شعبه قوی شود و حالتان عالی باشد وارد‌شدن به این لژیون یک راه آن است.  من اصلاً به نیت اینکه برکت وارد زندگیم‌ شود و وضع مالی‌مان خوب شود وارد لژیون سردار نشدم فقط برای پالایش حسم و خوب شدن حال دلم وارد شدم و خیلی قشنگ این اتفاق همراه با برکت برایم افتاد.

در جلسه سردار تیر و کمان گفتم: اصلاً ذهن من قد نمی‌دهد که بگویم عضویت در این لژیون با زندگی من چه‌کرده؟! وارد شدن به این لژیون مثل این است که به شما بگویم فلان گل، فلان بو را دارد! سال ۹۴ یا ۹۵ که ایجنت نمایندگی شادآباد بودم، تازه آقایان با پنج‌تومان وارد لژیون می‌شدند (در ابتدا نام لژیون سردار، لژیون مالی بود) به آقای مهندس گفتم چه‌کار کنیم؟ آقای مهندس گفتند: نمایندگی که همسفرانش عضو لژیون سردار نباشند، آن نمایندگی را باید خاک کنید. در آن سال مسافرم عضو شده بودند، اینقدر اتفاق‌های عظیمی افتاد که از سال بعد دوتایی با هم دنور یا سردار می‌شدیم، از اتفاق‌های عجیبی که در زندگی‌ ما روی داد حتی اطرافیانمان تعجب کردند که چه شد اینقدر شرایط زندگی ما تغییر کرد و برکت به زندگی ما سرازیرشد!  این صحبت‌ها به وادی هفتم مربوط است چون عضویت در این لژیون یکی از راه‌هایی که شما را به نتایج بسیار عالی می‌رساند و راهی است که هر شخص به‌نوبه خودش باید راجع به آن فکر کند. گاهی اوقات ما از طلب‌کردن هم می‌ترسیم، وضعیت مالی‌مان به پرداخت شش‌میلیون نمی‌رسد ذهن محدود ولی روح بزرگ است. می‌گفتم من نمی‌دانم استاد سردار! من می‌خواهم دنور شوم، چگونه نمی‌دانم! و دنور شدم، این‌بار گفتم استاد سردار نمی‌دانم به حساب من می‌خورد یا نه، می‌خواهم پهلوان شوم. حتماً امسال در مورد لژیون سردار فکر کنید، به‌نظرم خیلی بی‌انصافی است که من خودم وارد بهشت شوم و به شما نگویم چه‌خبر است! خیلی بی‌انصافی است که آن حال ناب را انسان درک و احسال کند ولی از آن به دیگران چیزی نگوید.

شعبه‌ای می‌تواند قوی و در صراط‌مستقیم باشد و نتایج عالی بگیرد که اعضاء آن حضور به‌موقع و نظم داشته باشند. یک روزِ شما مختص کنگره هست، اینکه مسافرم نمی‌گذارد، مدیرم اجازه نمی‌دهد همه بهانه هست، اگر خواسته‌ات قوی باشد هیچ‌چیز نمی‌تواند تو را از این مسیر دور کند، زمین و زمان به‌هم دوخته می‌شود تا آن ساعتی که می‌خواهی اینجا باشی. سیزده، چهارده سال است در کنگره‌ هستم دردپا، جراحی لگن، ناراحتی پوستی، درد شدید، دانشگاه، بچه و پسر فوق‌العاده شیطان و... هیچ‌یک نتوانستند من را از آن دور کنند. یکی به من گفت: اگر دکترا گرفته‌بودی کلی حقوق می‌گرفتی. راست می‌گفت ولی من آن حقوق را برای چه می‌خواستم! آنچه الان دارم، افرادی که کنارم هستند، محبتی که دریافت می‌کنم و خدمتی که خداوند اجازه‌اش را به هرکسی نمی‌دهد، این‌ها بالاترین ارزش برای من هستند. من تو کل شهرها تعداد زیادی دوست دارم، این یعنی نعمت. اینکه با عشق افراد کنگره را دوست داشته باشم و با عشق به آن‌ها خدمت کنم یعنی نعمت. نیایم فقط درمان شوم و بعد بروم، اگر آقای مهندس این کار را کرده بودند الان ما کجا بودیم؟! راهنما عمری زحمت برایت کشیده تا سفر دومی شوی، عضو لژیون سردار شوی، رشته ورزشی داشته باشی، همین که رها شوی، می‌گذاری می‌روی؟! آن هم نمایندگی که تازه‌تأسیس باشد، شما پایه و الگوهای آینده این نمایندگی هستید. خودِ من اگر ورزش را جدی نمی‌گرفتم الان اسیستنت ورزش می‌شدم؟ چون خودم در ورزش شرکت می‌کنم تک‌تک رهجوهایم هم شرکت می‌کنند.

ورزش از مسائل مهمی است که به پیشرفت نمایندگی کمک می‌کند و آقای مهندس این مسئله را جدی گرفتند، کسانی که رشته ورزشی نداشته باشند هیچ‌خدمتی نمی‌توانند داشته باشند. پارک را جدی بگیرید سرما، گرما، کولاک، سیل و... در هر شرایطی به پارک بیائید. سالهاست پدرم می‌گوید: صبح‌های جمعه می‌روی چه‌کار می‌کنی؟ زمستان می‌شود محال است به من نگوید با این پادردت برای چه می‌خواهی بروی! چون پدرم نمی‌داند آنجا چه‌طور است، چه عشقی وجود دارد!

موضوع دیگر اینکه یا مسئولیتی را قبول نکنید یا اگر پذیرفتید به نحو مطلوب انجام دهید. إن‌شاء‌الله همه ما بتوانیم بهترین راه و مسیر را در هر لحظه از زندگی‌مان و هر کجا که هستیم پیدا کنیم و نتایج عالی بگیریم. سفره برای همه ما وسط پهن هست، در کنگره هر چه بخواهیم هست مانند ورزش، موسیقی، تفریح، دوستان خوب و سالم و... فقط من باید یاد بگیرم چگونه از این شرایط استفاده کنم تا بتوانم نتیجه مطلوب بگیرم و بتوانم به انسان‌های زیادی کمک کنم. وقتی امروز حس و حال من خوب هست باید آن را با دیگران به‌ اشتراک بگذارم تا آن‌ها نیز به این حس خوب برسند.

بهترین‌ها را برایتان آرزو می‌کنم. ممنونم که به صحبت‌هایم گوش کردید.

 

بازدید از دفاتر سی‌دی خدمت‌گزاران و رهجوها توسط اسیستنت ورزش همسفر منیره

 

عکس: همسفر زهرا لژیون کمک‌راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)

نگارش و ارسال: همسفر وجیهه لژیون کمک‌راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)

همسفران نمایندگی وکیلی یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .