English Version
English

قدم اول؛ یافتن راه

قدم اول؛ یافتن راه

رودخانه‌ای در حرکت است در مسیری مشخص، از لابه‌لای صخره‌ها و کوه‌های بلند، گاهی خروشان و غرش‌کنان و گاهی آرام و بی‌صدا به پیش می‌رود تا به دریای بیکران برسد.
این راه است، راهی که طی هزاران سال برای خود ساخته و شبانه روز و بی‌وقفه در آن طی مسیر می‌کند. به عبارتی باید گفت که رودخانه خروشان، راه خود را یافته است. چه زیبا الگویی است برای چشمان بینا.
به گفته بنیان کنگره 60 ما می‌بایست از طبیعت الهام بگیریم. رودخانه که راهش را سال‌هاست پیدا کرده و در مسیر خود در حرکت است جذابیت تولید می‌کند. چشم‌ها را خیره می‌کند و ما انسان‌ها را مجذوب زیبایی و صلابتش می‌نماید. حال اگر همین رودخانه زیبا از مسیر خود خارج گردد و در بیراهه حرکت‌های ناقص انجام دهد و هرروز در یک مسیر تازه حرکت کند  نه به مقصد خودش که همان دریاست می‌رسد و نه برای ما جذاب و زیبا خواهد بود. بنابراین یافتن راه علاوه بر به سرمنزل مقصود رسیدن، زیبایی هم به همراه دارد.

ما انسان‌ها هم برای زیبا شدن و به هدف رسیدن باید در راه حرکت کنیم. حال این حرکت به دو بخش تقسیم می‌شود: حرکات فیزیکی و جسمی یا حرکات روانی و ذهنی.
حرکات فیزیکی با جسم و وسایل نقلیه در معابر و راه‌های ساخته شده دست بشر انجام می‌گیرد. تصور کنید فردی را که پای پیاده در پیاده‌رو در حال حرکت می‌باشد. به راه رفتن او توجه کنید اگر با قاطعیت و صلابت قدم برمی‌دارد قطعاً به دنبال هدفی خاص که برای خود مشخص نموده در حال حرکت است. نگاهش به مقابل و افق نگاهش بیانگر داشتن هدف است. ولی اگر هدفی نداشته باشد قدم‌هایش سست، نگاهش به اطراف، گاهی به چپ و راست، گاهی به پس‌وپیش، گاهی می‌ایستد و دوباره ادامه می‌دهد. این تفاوت در پیدا کردن راه است. در پیدا کردن مسیری مشخص برای هدفی مشخص. البته این یک نمونه از حرکات جسمی بود حال می‌خواهیم به جهان بسیار وسیع‌تر اشاره‌ای کنیم. حرکت در جهان ذهنی. راه در اینجا با چشم سر دیده نمی‌شود مانند راه‌های هوایی که هواپیماها در آن حرکت می‌کنند. با چشم دیده نمی‌شوند؛ ولی هرکدام از آن‌ها برای خود راه‌ها و مسیرهای مشخصی دارند و اگر از راه خود خارج شوند قطعاً با مشکلات زیادی روبرو خواهند شد و شاید هرگز به مقصد نرسند.

در مسیر درمان  هم ما باید در راهی  که کنگره 60 برای ما مشخص کرده حرکت کنیم حالا این راه پیدا کردنش هم سخت و هم سهل است. در ابتدا شاید کمی مشکل باشد. مشکل از این بابت که در ابتدای ورود به کنگره؛ چون دانشی در این مورد نداریم، نیروهای بازدارنده در مقابل چشمان ما پرده می‌کشند بر روی افکار ما حجاب قرار می‌دهند، در مسیر حرکتمان به سمت شعبه مشکلات متعدد درست می‌کنند، در روزهای ابتدایی که وارد کنگره می‌شویم این احتمال وجود دارد که افرادی با افکار منفی را در سر راه ما قرار می‌دهند و قصد دارند حس ما را نسبت به کنگره تخریب نمایند و هزاران ترفند و موانع ریز و درشت دیگر که برای هرکس به یک شکل و رنگ می‌باشد.

اینجا پیدا کردن راه بستگی به میزان خواسته ما و اعتماد به مجموعه کنگره 60 می‌باشد. در این نقطه نقش راهنما بسیار بسیار حیاتی است و یک کلمه یا یک توجه می‌تواند مسیر حرکت رهجو را عوض کند؛ چون اوست که بایستی رسالت راه نشان دادن را به دوش بکشد. وقتی یک تازه‌وارد خود را در آغوش کنگره رها می‌سازد یا به تعبیری سوار قطار کنگره می‌شود، درمان او قطعی است زیرا در این قطار افراد مسلح بسیاری از او محافظت می‌کنند. سلاح‌های افراد؛ تفکر، تجربه و آموزش است که کارآمدترین اسلحه در مقابل نیروهای بازدارنده است. اینجا فرد تازه‌وارد دیگر مسافر است. مسافر کسی است که سفر می‌کند و کسی که سفر می‌کند باید در راه باشد و راه را یافته باشد. راهی که به واسطه آموزش‌های اساتید کنگره 60 و تعلیم آن توسط راهنمایان گرامی سرشار از ارزش و مملو از تعالیمی است که به انسان نه تنها رهایی از مواد مخدر و الکل و سیگار می‌بخشد، بلکه تفکر صحیح و پالایش روان هم برای مسافر به همراه دارد. حالا هر چقدر از آموزه‌های کنگره بیشتر بیاموزد مسیر حرکت روشن‌تر می‌شود علائم راه واضح‌تر در مقابل دیدگانش قرار می‌گیرند. و چه بسیار راه‌هایی که ابتدا زیبا به نظر می‌رسند ولی در انتها شما را به مسلخ می‌برند. این راه‌ها به سبب عدم آموزش گرفتن ما در ابتدای سفر پدیدار می‌شوند.

مسافر تا می‌تواند باید از این راه، درس و تجربه و دانش جمع‌آوری کند، زیرا در انتهای سفر اول نیروهای بازدارنده که در ابتدا شکست سختی خورده بودند، با قدرت بیشتر و با مکر و حیلت‌های فریبنده و به زیباترین شکل ممکن دوباره بر خواهند گشت. از راه‌هایی که باهوش‌ترین افراد هم گه گاهی دچار چالش می‌شوند. این همان نقطه‌ای است که اندوخته‌های مسافر به کارش می‌آید. اندوخته‌هایی از جنس دانایی که از تجارب رایگان سایر مسافران باید برداشت کرده باشد. برداشت‌هایی حیاتی که همچون سپری پولادی در مقابل تیرهایی همچون: حسد، قیاس، منیت، خشم، نفرت، دروغ، کینه و... از او محافظت می‌کند. گاهی مشاهده می‌شود که مسافر در اوایل سفر، آموزش‌ها را زیاد جدی نمی‌گیرد و تعالیم کنگره را پیش پا افتاده و ساده تلقی می‌کند.

سی‌دی نمی‌نویسد، یا به کارگاه آموزشی دیر می‌آید و یا در کارگاه حواسش به موبایل یا جای دیگری است و یا توان نشستن روی صندلی را ندارد. از همه این‌ها مهم‌تر دارو را سر ساعت دقیق مصرف نمی‌کند و یا بیشتر از حد مجاز استفاده می‌کند و به خیال خود در اواخر سفر می‌تواند آن را کنترل کرده و به مسیر TDS برگردد. ولی غافل از اینکه مسیر او در جهت عکس مسیر کنگره ماه‌هاست در حال دور شدن است و ناگهان به خود می‌آید و متوجه می‌شود که بایستی از نو شروع کند که در این مقطع ممکن است به علت تشویش افکار، دیگر به کنگره باز نگردد که متأسفانه این راه مستقیم به جهنم است.
آری؛ پیدا کردن راه، قدم اول است و برای اینکه سفر را آغاز کنیم باید ابتدا بدانیم که در چه مبدأ ای هستیم و راه رسیدن به مقصد کدام است و بعد به یاری قدرت مطلق قدم در راه نهیم، راهی روشن که ما را از غم، به سوی شادی و از ظلمت، به سوی روشنایی رهسپار می کند.

نگارش: مسافر فرهاد
ارسال: مسافر حمید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .