هر تازهواردی در بدو ورود به شعبه ابتدا با مرزبانان برخورد میکند که بامحبت و روی گشاده از وی استقبال میکنند. مسافر اشکان نیز یکی از مرزبانان مهربان نمایندگی لویی پاستور است. وی با ۵ سال تخریب شیره خوراکی وارد کنگره شده و به مدت ۱۰ ماه و ۱۳ روز باراهنمایی کمک راهنما سعید با داروی OT و روش DST سفرکرده و دو سال و ده ماه قبل از بند اعتیاد آزاد و رهاشده است. ورزش وی در کنگره فوتبال است.
در طول این مدت ایشان در جایگاههای مختلفی ازجمله؛ دبیر، نگهبان، مسئول کارت عضویت، مبصر کلینیک، دبیر لژیون سردار و عضویت در لژیون سردار خدمت کردهاند. مسافر اشکان یکی از خدمتگزاران مهربان، مسئولیتپذیر و دوستدار کنگره ۶۰ است که اکنون در جایگاه دنور و مرزبانی با لبخند و درنهایت آرامش در حال خدمت است. دنبال بهانهای بودیم تا گفتوگویی با ایشان داشته باشیم و خوشبختانه روز چهارشنبه این فرصت پیش آمد. با کسب اجازه از ایشان صحبتمان اینگونه شروع شد:
انگیزه شما برای ورود به کنگره ۶۰ چه بود؟
راستش به انگیزه نکشید؛ یک روز سر بساط بودیم و یک دوست پیرمردی داشتیم که منزل آنها میرفتیم و مصرف میکردیم. ناگهان ایشان آمد و گفت: «خجالت بکشید و بساطتان را جمع کنید؛ میخواهم ببرمتان یک جای خوب که بتوانید موادتان را ترک کنید» و ما را آورد به شعبه لویی پاستور که خدا را شکر من ماندگار شدم.
چرا تصمیم گرفتید در کنگره خدمتگزار شوید؟
برداشت من از کنگره این بوده که اول خودم یکچیزی را آموزش بگیرم و سعی کنم آن را بفهمم و سپس به دیگران کمک کنم و سعی کنم آن کار را به بهترین شکل انجام دهم تا بتوانم روی دیگران تأثیر بگذارم. یعنی سعی میکنم به فلسفه وجودی آفرینش خودم که همان آموزش درست و سپس خدمت سالم است عمل کنم و با این نیت و به لطف خدا بسیاری از جایگاههای خدمتی نصیب من شده است.
شما یکی از دنورهای نمایندگی لویی پاستور هستید؛ از انگیزه خود برای خدمت مالی و تأثیر آن بگویید؟
من به خاطر آقا سعید کمک راهنمای عزیزم وارد لژیون سردار شدم یعنی حس کردم که ایشان دوست دارند کسی از لژیون عضو لژیون سردار شود و من هم چون بعد از آمدن به کنگره درآمدم خوب شده بود و وضعیت مناسبی داشتم احساس کردم که میتوانم این کار را انجام بدهم و عضو لژیون سردار شدم. همه خدمتها در کنگره اثر خود را دارند. اولین سالی که عضو لژیون سردار شدم و اولین جلسهای که لژیون سردار برگزار شد (آن موقع جلسات مسافران و همسفران مشترک بود) من خبر بچهدار شدنم را همان روز بعد از چندین سال شنیدم و فکر میکنم این اتفاق از برکت عضویت در لژیون سردار بوده و شاید هم اشتباه کنم که حتی در این صورت اشتباه قشنگی بوده.
خدمت چه انعکاسی در زندگی شما داشته است؟
به نظر من اگر فردی بتواند کاری را درست انجام بدهد حتماً انرژی آن کار را دریافت میکند. در کنگره اسناد بینقص زیادی وجود دارند؛ ازجمله کمک راهنمای خودم. ایشان همیشه هر صحبتی برای ما میکردند اولازهمه خودشان به آن عمل میکردند یعنی جوری نبود که حرف و عملشان باهم متفاوت باشد. به نظر من اگر کاری را به بهترین شکل ممکن انجام بدهید و درک و فهم درستی داشته باشید قطعاً انرژی آن خدمت را دریافت میکنید؛ مثلاً برای من پیشآمده که خدمتی انجام داده باشم ولی انرژی آن را دریافت نکرده باشم اگر چنین بوده در ادامه متوجه شدهام که اشکال از من و درست انجام ندادن کار بوده است.
چه پیامی برای افرادی که عضو لژیون سردار نیستند دارید؟
به نظر من اگر فردی شرایطش را دارد باید حتماً اقدام کند چون کنگره علم بسیار بزرگی را به ما داده و آن علم درست زندگی کردن است و این درست زندگی کردن شامل همهچیز میشود حتی کسب درآمد. مثلاً درآمد الآن من چند برابر دوران مصرفم است؛ البته در زمان مصرف هم درآمد من خوب بود ولی الآن تفاوت در این است که تلاش من خیلی کمتر شده و به همان نسبت درآمدم افزایش پیداکرده یعنی راندمان کارم بسیار بالا رفته و در کل حواسم به کاری که انجام میدهم است.
چه آیندهای در کنگره برای خود میبینید؟
من همیشه شال کمک راهنمایی را دور گردن خودم میبینم و دوست دارم خدمتهای دیگری را هم تجربه کنم ازجمله خدمت در ساختمان سیمرغ چون وقتی آنجا میروم انرژی بسیار زیادی را حس میکنم و امیدوارم زمانم را جوری مدیریت کنم که به خدمتهای دیگر کنگره هم برسم. من کلاً در کنگره بودن را دوست دارم و همیشه دعای آخر جلسه من این است که همیشه در این حلقه باقی بمانم.
با توجه به فرمایش جناب مهندس در سیدی اشباع، نباید در هیچ زمینهای به نقطه اشباع برسیم شما چگونه بین کار، خانواده و خدمت این موضوع را رعایت میکنید؟
قطعاً ما به آن فهم و درک و توان میرسیم که بتوانیم مدیریت کنیم. من همیشه دیدهبانهای محترم را که در آکادمی و ساختمان سیمرغ میبینم این سؤال برایم پیش میآید که آیا اینها بیکارند؟ از طرف دیگر میبینم که همه آنها شغلی دارند و کار و زندگی دارند. پس به این نتیجه میرسم که آنها به این قدرت رسیدهاند که بتوانند درست مدیریت کنند یعنی اگر در هفته دو یا سه روز هم سرکار خود نباشند کارشان خوب پیش برود. من فکر میکنم این بزرگترین علمی است که من اشکان میتوانم بیاموزم. من خیلی به آینده امیدوارم؛ کتابهای مدیریتی را مطالعه میکنم و مباحث مدیریتی را دنبال میکنم و خیلی امیدوارم که روزی بتوانم شغلم را جوری هدایت کنم که اگر بالای سرش نباشم هم همهچیز بهخوبی پیش برود.
با توجه به خدمتتان در جایگاه مرزبانی بفرمایید به نظر شما چه لژیونی قدرتمند است؟
آقا سعید عزیز همیشه میگفتند: «سعی کنید در لژیون بازیگر باشید نه تماشاچی». حالا حکم این بازیگر بودن چیست و چگونه میتوان بازیگر شد؟ من همیشه این موضوع را حس کرده بودم که اگر بخواهم سر لژیون بنشینم و فقط شنونده باشم خیلی برای من دستاوردی نخواهد داشت و خیلی نمیتواند برایم مهم باشد چون شما میتوانید یکسر به فضای مجازی بزنید و کلی حرفهای زیبا و دلنشین بخوانید اما مدت زیادی طول نمیکشد که چیزی از آن حرفها یادتان نمیآید یعنی آخر شب که میخواهید ببینید چه پیامی گرفتهاید چیزی یادتان نمیآید.
از اثرات بازیگر بودن این است که فکر میکنید و مینویسید و آن چکیده در ذهن شما ماندگار میشود. شاید باورتان نشود؛ من مشارکتهای دو سال پیش خودم را به خاطر دارم و میدانم که در ذهنم چه داستانهایی بوده و در چه حدودی صحبت کردهام که این مربوط به وادی هفتم هم میشود: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماید.» بخش اول همان چیزهایی است که اساتید در کارگاه آموزش عمومی، مشارکتها و لژیون میگویند و ما میشنویم. بخش دوم آن چیزی است که ما تحقیق میکنیم، بررسی میکنیم و برایش تلاش میکنیم و در موردش فکر میکنیم. این برای ما ماندگار است و دقیقاً دستاورد ما از کنگره همین است و ارزشمندترین چیز همین است و الا اگر بخواهیم فقط شنونده باشیم، مطمئناً این تا یکجایی برد دارد؛ شاید یک روز یادمان باشد، دو روز یادمان باشد ولی عملاً بعد از یک هفته دیگر در ذهنمان نیست و به فرموده استاد امین: «اگر در این گردباد سبز کنگره نباشیم، کمکم به بیرون پرت میشویم» و همانطور که میدانید بعد از کنگره هم چیزی به آدم مزه نمیدهد.
و سخن پایانی …
سپاسگزارم از شما و آرزوی موفقیت برای همه کنگرهایهای عزیز دارم.
از مسافر اشکان سپاسگزاریم که علیرغم مشغله زیاد وقت خود را در اختیار ما قراردادند. برایشان بهترینها را از خداوند مهربان طلب میکنیم.
انجام مصاحبه، تایپ و ویراستار: مسافر محمدحسن رهجوی کمک راهنما مسافر حمیدرضا (عضو لژیون سردار)
عکس و ارسال: مسافر بابک
- تعداد بازدید از این مطلب :
679