جلسه چهارم از دوره دوم لژیون سردار همسفران باشگاه تیراندازی باکمان کنگره ۶۰ با دستور جلسه «چرا باید به دیگران کمک کنیم؟» به استادی همسفر نیره، نگهبانی پهلوان همسفر مونا و دبیری همسفر فخری ساعت ۱۷ روز پنجشنبه ۲۷ مردادماه سال ۱۴۰۱ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
از خانم مونا، خانم فخری و همه شما ممنونم که فرصت خدمت به من دادید؛ امیدوارم جلسه خوبی باهم داشته باشیم و من از شما بیاموزم. دستور جلسه در مورد این است که چرا باید به دیگران کمک کنیم؟
من وقتی به این موضوع فکر میکردم، هم هزارتا جواب داشتم و هم نداشتم؛ یعنی با خودم میگفتم: چرا کمک نکنم؟ دیگران کی هستند؟ آیا دیگرانی وجود دارند یا همه ما یکی هستیم و همهکسانی که در مقابل من قرار میگیرند، خود من هستند؟ همه یک تن هستیم، همه برای یک نفر و یک نفر برای همه.
آقای مهندس در سیدی حسابگر میفرمایند: «بعضی کارها عاقلانه است، بعضی کارها حسابگرانه است و بعضی کارها حس گرانه است.» در ادامه میفرمایند: «چرا باید به دیگران ببخشیم؟ دلیلش اگر بخشش هم نیست این است که اگر آنها نداشته باشند، از دیوار خانههای ما بالا میآیند و عزیزان ما را آزار میدهند».
پیرو این صحبتها، من فکر میکردم که اگر من نبخشم، آن دزدی که قرار است به خانه من (یعنی به احساسات من و آرامش من) تجاوز کند کیست؟ غیرازاین نیست که آن دزد، میتواند حسهای منفی و بازدارنده باشد، دزد انرژیهای من باشد و من پیشاپیش با این بخشش و با دستگیریام از دیگران حالا چه بهصورت مادی و چه بهصورت معنوی یا حسی، یک سپر دفاعی برای خودم میسازم یعنی یک تزکیه و پالایشی انجام میدهم.
یاد تعریف انسان دوبعدی و سهبعدی هم افتادم. انسان دوبعدی کسی است که مثلث عشق، ایمان و عقل او همه به یک نسبت رشد میکند. با بخشش، انسان دوبعدی به انسانی سهبعدی تبدیل میشود؛ به دلیل آن حسی که از دستگیری دیگران میگیریم، حسی که از احساس خوبی که به دیگران دادهایم یا کمک مالی که انجام دادهایم میگیریم، ضلع چهارم شروع به رشد میکند.
من اگر در کنگره ۶۰ کمک میکنم که بخش تحقیقات رشد کند، دانشگاه رشد کند و یا شعبه هایی ساخته شود، در ابتدا یک شادی غیرقابل وصفی نصیب خودم میشود. آن شادی که وارد جسم من میشود، همه هورمونهای من، ازجمله دوپامین، بیشتر ترشح میشوند و درواقع چشمههای خمرم شروع به جوشش میکنند. با این جوشش، میتوانم یک آغازی داشته باشم برای انسان سهبعدی شدن؛ یعنی آن چهار خط عقل، عشق، ایمان و خمر در من شروع به رشد میکنند.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما ممنونم.
تایپ: همسفر ندا رهجوی کمک راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم)
عکس: همسفر سپیده رهجوی کمک راهنما همسفر سعیده (لژیون پنجم)
ویراستاری: همسفر خندان رهجوی کمک راهنما همسفر کیمیا (لژیون سوم)
ارسال: همسفر زینب، مرزبان خبری
باشگاه تیراندازی باکمان کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
578