اولین جلسه از دور دوم لژیون سردار نمایندگی بیرجند به استادی مسئول محترم نمایندگی بیرجند کمک راهنما مسافر احسان و نگهبانی مسافر شجاع و در روز یکشنبه 6 مردادماه 1401 با دستور جلسه "چرا باید به دیگران کمک کنیم؟" رأس ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احسان هستم یک مسافر. دستور جلسه امروز «چرا باید به دیگران کمک کنیم؟» است. ما در کنگره این مسائل را زیاد مرور میکنیم و برایمان امری طبیعی است؛ اما اگر یکلحظه خودمان را بهجای کسی که بیرون از کنگره است و این سؤال را از خودش میپرسد بگذاریم، شاید جواب دادن به آن چالشی باشد. چه دلیلی دارد در این وضعیتی که همه درگیر زندگی خودشان هستند، کمک کنم؟! یا اصلاً من توانایی کمک به دیگران را دارم؟!
من چند وقت پیش رفته بودم سوپرمارکت که خرید کنم و یک فردی با وضعیت خیلی بد کنار سوپرمارکت نشسته بود و گدایی میکرد. وقتی بیرون آمدم و خریدها دستم بود یک حالت عذاب وجدان به من دست داد که با خودم گفتم: ایکاش خرید نمیکردم. همان لحظه از همسرم هم پرسیدم و او هم تأیید کرد که این حس به او دست داده است. انگار وقتی حال یک نفر خراب باشد، حال خوب به ما هم نمیچسبد. انگار وقتی حال ما خوب است، دوست داریم حال همه خوب باشد. اما وقتیکه همه درگیر هستند و وضعیتشان مساعد نیست، تو هم از چیزهایی که داری لذت نمیبری.
درک کردن این قضیه شاید یک مقداری سخت باشد. در همین دو سه سال گذشته که تازه کرونا در چین ظهور کرده بود، وقتیکه اخبار را نگاه میکردیم، زیاد احساس خطر نمیکردیم و احساس میکردیم که این کرونا فقط برای چین است و مهار خواهد شد. انگار درد آنها را درد خودمان نمیدانستیم. هر چه که گذشت کرونا به ما نزدیکتر شد و کمکم به خانههایمان هم رسید. خیلی از کشورها یا افراد خودشان را قرنطینه کردند و روابطشان را قطع کردند. اما کمکم همه درک کردند که قرنطینه فایدهای ندارد و باید به فکر چارهای دیگر باشیم.
سرعت گسترش واکسن کرونا خیلی زیاد بود و کشورهای مختلف احساس خطر کردند و برای ساختن واکسن تلاش نمودند؛ وگرنه کرونا هم مانند ایدز یک ویروس است و ممکن بود ساختن داروی آنهم مانند ایدز سالها طول بکشد. اگر قبل از خروج ویروس از چین، کشورها ساختن واکسن را آغاز میکردند، کشتارها خیلی کمتر بود. این قانون برای همهچیز پابرجاست؛ یعنی اگر من این موضوع را عمیقاً درک کنم که فقر، دزدی، گرسنگی و ... زیاده شده و اینها ممکن است بهزودی دامن من را هم بگیرد، من هم سریع دستبهکار میشوم تا جلوی این قضیه را بگیرم. قرار هم نیست که حماسه خلق کنم و معجزه کنم؛ اما میتوانم در حد توانم در این قضیه سهیم باشم و حتی یک نفر را نجات دهم.
قطعاً اگر من به یک نفر کمک کنم، حال خوب آن فرد به من هم منتقل خواهد شد و قطعاً وقتیکه محیط من آباد باشد، حال خود من هم بهتر خواهد شد. ما در کنگره یاد گرفتهایم که در تمام مسائل به طبیعت نگاه کنیم و در هر کاری باید بهصورت تدریجی عمل کنیم. موضوع دیگری که از طبیعت یاد میگیریم این است که از هر چیزی در طبیعت بسیار است و دوست دارند از آنچه دارند به بقیه بدهند، حتی اگر خودشان از آن استفاده نکنند؛ مانند درخت که به همه میوه میدهد و یا گاو و گوسفند که به همه پشم میدهد. ما هم باید در همین مسیر طبیعت حرکت نماییم و سعی کنیم که به اطرافمان ببخشیم. بخشیدن همیشه پول نیست و ما میتوانیم با یک لبخند، خنده و انرژی مثبت را به دیگران ببخشیم. ممنون از اینکه با سکوتتان به صحبتهای من گوش کردید.
عکس: مسافر محمدامین لژیون دو
تایپ و ارسال خبر: مسافر حجت لژیون سه
- تعداد بازدید از این مطلب :
868