کفر در درون انسان قرار دارد و پوشیده و پنهان است
انسان باگذشت زمان و چیزهایی که در زندگی کسب و جذب میکند کفر خود را نشان میدهد.
مثلاً شیطان، اولین کسی بود که کفر در وجودش پنهان بود،
کسی او را اغوا نکرد و در صف بندگان خدا بود ولی چون بهمرورزمان رتبه آورد و چیزهایی مثل کبر را در درون خود، جذب کرد، کفر در او ایجاد شد و با اینکه شش هزار سال عبادت خدا کرده بود، پا روی یقین گذاشت و کفر درونیاش ظاهر شد و شروع به انتقام گرفتن کرد.
او درحالیکه بنده خدا بود میتوانست استکبار هم کند.
گاهی آدمها با اینکه میدانند راه، حق هست و یقین دارند ولی باز مقاومت و لجبازی میکنند
حال این سؤال پیش میآید چرا با اینکه راه نمایان است به بیراهه میرویم؟
چون ذهن انسان درگرو چیزهایی است که کسب کرده و برایش جذاب است و به آنها دل میبندد و همیشه بهحق عمل نمیکند.
پس شیطان با اینکه میدانست سجده کردن حق است ولی انجام نداد چون سایه کفر در وجودش، مانع میشد و کافر همیشه در حال پوشاندن حق است.
فاسق، سعی در منحرف کردن کسی را دارد که در مسیر صراط مستقیم است.
حال این سؤال مطرح میشود: ما همه کارها را به حول و قوه خدا انجام میدهیم، همه کارها در دست خداست ولی باواسطه چرا؟
درجایی از کلامالله خداوند میفرماید: پرنده بال دارد و با آن پرواز میکند
و درجایی میفرماید این بال را خداداده و فقط خدا او را در آسمان نگهداشته است، یعنی پرنده باواسطه پرواز میکند
پس آنهایی که نیکوکارند بهواسطه شخص فاسق راهشان کج میشود و ممکن است بعد از سالها پشیمان باشند که چرا به حرف انسان فاسق گوشدادهاند.
انسان ممکن است سالها عبادت کند ولی به بیراهه رود و منحرف شود.
پس باید مراقب باشیم که در تله شخص فاسق گرفتار نشویم.
ذهنی که مسموم باشد، هر غذای پاکی که استفاده کند مسموم میشود.
پای صحبت استاد مینشیند و بهترین درسها را میگیرد، ولی چون ذهن او ضعیف است و آلودگی خیال دارد، حرفی که نور دارد در ذهن او تبدیل به نار میشود.
چرا از یک حافظ قرآن اژدهای وحشتناکی مثل شمر بیرون میآید؟
چون ذهن او در ریاست و بالانشینی درگیر بود و پا روی حقایق گذاشت.
پس بالانشینی، ریاست، زودرنجی، حساسیت، تکبر، ظلم... در درون انسان است
و با اینکه میداند حق نیست، به خاطر کسبها و جذبهایی که در دنیا است از روی یقین میگذرد و کفرش نمایان میشود.
حالا این شخص فاسق به دنبال آدم سالمی میگردد که در صراط مستقیم است و با درگیر کردن ذهنشان شخص را درگیر کارهای خود میکنند و باخبرهای گوناگون او را تحریک میکنند
پس انسان با کمک عقل، ایمان، تفکر، باید ذهن خود را کنترل کند و مراقبت باشد که در دام آدم فاسق نیفتد
شیطان قسمخورده که از هر طرف به ما حمله میکند و ما را گمراه کند
باید وسعت نگاه خود را عمیقتر کنیم با تفکر به چیزهای جزعی و ریز دقیق شویم و باایمان قوی حقایق را ببینیم و کذب نکنیم
یاد بگیریم از مسیری که کج شدیم سریع برگردیم
چون خارج شدن از مسیر یعنی گوش دادن به ذهن مسموم.
نویسنده همسفر ربابه از لژیون دوم
ویراستاری و ارسال همسف ناهید
- تعداد بازدید از این مطلب :
698