لژیون سردار مردادماه 1401 با استادی کمک راهنمای تازه واردین مسافر محمد، نگهبانی کمک راهنمای مسافر مرتضی و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسۀ "چرا باید به دیگران کمک کنیم" پنجشنبه 6 مردادماه 1401 ساعت 15 برگزار شد.
سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که خداوند این توفیق را نصیب بنده کرد تا بتوانم امروز در کنگره حاضر باشم و در این جایگاه خدمت کنم و در کنار شما عزیزان باشم. از آقا مرتضی نگهبان لژیون سردار تشکر میکنم که بنده را مورد لطف خودشان قرار دادند و بهعنوان استاد جلسه انتخاب کردند. تشکر میکنم از بنیان کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان که باعثوبانی همه این اتفاقهای خوب و حال خوبیهای ما هستند. از استاد عزیزم آقا حمیدرضا تشکر میکنم که خیلی برای من زحمت کشیدند تا من به درمان برسم و همچنین از استاد راهنمای درمان سیگارم آقا محسن ایجنت محترم شعبه که در درمان سیگار من بسیار زحمت کشیدند تا من بتوانم به حال خوبیهای بیشتری برسم.
دوست دارم صحبتهای خودم را با یکجملهای شروع کنم که خیلی برایم جالب بود. به این مضمون که؛ باید از آنچه که توسط حقتعالی در وجود آدمی نهاده است بهجای خود، مورد استفاده قرار بدهیم که معلمیخواهیم بود برای آینده، شما باید معلمی باشید که از استواری شما، انسانهای دیگر آموزش ببینند. حالا ما به چه نحوی میتوانیم به دیگران آموزش بدهیم؟ درواقع ما باید یک الگویی باشیم برای دیگران تا بتوانیم به دیگران کمک کنیم؛ یعنی کمک کردن را به دیگران یاد بدهیم.
حالا چگونه و به چه نحوی میتوانیم کمک کردن را به دیگران آموزش بدهیم؟ مطمئناً با بخشش؛ با بخشیدن از مال خودمان. یکزمانی مشاهده میکنید که انسان یکچیزی را میگیرد و خیلی خوشحال میشود، حالا میتواند یک هدیه یا کادو یا هر چیز دیگری مثل یک غذای خوب باشد و وقتی دریافت میکند خیلی حس خوبی به او دست میدهد. ولی یکزمانی هم میشود که انسان وقتی میبخشد خیلی حال خوبی پیدا میکند. مثلاً اگرچند پرس غذای گرم به چند نفر بدهید و آنها خوشحال شوند خیلی حس خوبی به انسان دست میدهد و خیلی این حس لذتبخش است. واقعاً حال آدم خوب میشود.
استاد امین در سی دی بخشش میگویند کسانی که میبخشند یعنی به آن دانایی و آگاهی و علم رسیدند که میتوانند به دیگران ببخشند، انسان درواقع باید قدرت بخشش را یاد بگیرد. اگر یاد گرفت میتواند به دیگران کمک بکند. چون کمک کردن به دیگران نقش تعیینکنندهای در کیفیت حیات دارد و خداوند هم میگوید که شما آن چیزی که در اختیار دارید و جزو مال شما است درواقع همه آن مال شما نیست! مال دیگران هم هست. برای همین است که میگوید باید زکات مال خود را پرداخت کنید. اگر خداوند میخواست به خود آن فرد مال و ثروت میداد. چرا؟ برای اینکه خداوند آن را به دست من داده که من بتوانم از مال خودم ببخشم برای دیگران که آنها هم بتوانند استفاده بکنند.
کمک کردن به دیگران میتواند مادی و یا معنوی باشد و اساس آن محبت است، چون سیستم کائنات خیلی هوشمند است و هر عملی که داشته باشیم مطمئناً عکسالعملی دارد و بازخورد آن به ما میرسد. حالا بازخورد آن چیست؟ بازخورد آن رشد و پیشرفت انسان است؛ یعنی زمانی که یک عملی را انجام میدهیم این یک عکسالعملی دارد و این عکسالعمل نتیجه و بازخوردی دارد.
این بازخورد به نظر بنده میتواند در رشد و پیشرفت انسان باشد. این رشد و پیشرفت میتواند هم در صور پنهان باشد و هم در صور آشکار انسان. در صور آشکار میتوانیم وضعیت جسمی خود را بهبود ببخشیم و سالمتر نگه داریم و در صور پنهان هم یعنی رسیدن به آسایش و آرامشی که ما میخواهیم. اگر بتوانیم این کار را انجام بدهیم مطمئناً در زندگی خود به آن آسایش و آرامش واقعی خواهیم رسید.
وقتیکه ما میخواهیم به یک نفر کمک بکنیم چگونه باید کمک کنیم؟ این کمک کردن به نظر بنده باید با حس خوب و تأثیرگذار باشد، اگر این کمک کردن من از روی منیت و یا خودنمایی باشد هیچ فایدهای ندارد و آن اثر خودش را نمیگذارد. مثلاً من هر مقدار پول به یک فرد کمک مالی بکنید شاید آن پول اصلاً به درد آن فرد نخورد چون نیت و قصد من چیز دیگری بوده و نیت خیر نبوده، یا برای ظاهرسازی بوده یا خودنمایی و یا تفاخر بوده است.
اگر نیت انسان مثبت و خیر باشد مطمئناً آن تأثیرگذاری را خواهد داشت. آقای مهندس میگویند که پلههای رسیدن به عشق خالق، عشق بلاعوض به مخلوقین اوست. عشق به مخلوق با کمک به دیگران متبادر میشود؛ یعنی ما اگر کسی را دوست داشته باشیم دست او را میگیریم و به او کمک میکنیم.
به نظر بنده باید اول خودمان را دوست داشته باشیم و بعدازاینکه خودمان را دوست داشتیم بتوانیم دیگران را دوست داشته باشیم. اگر خداوند را دوست داریم باید عشق به خداوند را عشق به خالق را در عشق به مخلوق پیدا کنیم. اگر عشق به مخلوق پیدا کردیم قطعاً میتوانیم به دیگران کمک بکنیم و این موضوع در زندگی ما هم نمود پیدا خواهد کرد. به همین دلیل است که میگویند دستهایی که کمک میکنند مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند.
در آخر صحبتم شعری که آقای مهندس میگویند را برای شما میخوانم.
عبادت بهجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست.
یک شعر کوتاه دیگری هم هست که خیلی دوستش دارم که میتوان کیفیت خدمت و کمک به دیگران را از این شعر دریافت کرد:
من نگویم خدمت زاهد گزین یا میفروش
هر که حالت خوش کند در خدمتش چالاک باش.
ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
تایپ: مسافر علیرضا زنگی آبادی لژیون سوم
عکس: کمک راهنمای تازه واردین مسافر سعید
ویرایش و ارسال: کمک راهنمای تازه واردین مسافر محمد پیرمحمدی
مسافران نمایندگی گنجعلی خان کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1413