English Version
English

کمک به دیگران گره از زندگی ما می‌گشاید

کمک به دیگران گره از زندگی ما می‌گشاید

جلسه چهاردهم از دوره دوم لژیون سردار همسفران نمایندگی امین قم با استادی خزانه‌دار لژیون سردار همسفر زهرا و نگهبانی موقت کمک‌راهنما همسفر کبری و دبیری موقت همسفر بهار با دستورجلسه «چرا باید به دیگران کمک کنیم؟» روز دوشنبه سوم مرداد ماه 1401 ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد:
بسیار خوشحال هستم که در جمع شما دوستان قرار دارم و می‌توانم در این جایگاه آموزش بگیرم و خدمت کنم. از نگهبان و دبیر جلسه هم سپاس‌گزارم؛ امیدوارم امروز بتوانیم در کنار هم جلسه‌ خوبی داشته باشیم.
دستورجلسه‌ این ماه لژیون سردار «چرا باید به دیگران کمک کنیم؟» می‌باشد. این دستور‌جلسه هم از ما سؤال می‌کند و هم به ما تأکید می‌کند؛ کلمه‌ «چرا» از ما سؤال می‌کند و کلمه‌ «باید» به ما تأکید می‌کند. کلمه‌ دیگران هم در این دستورجلسه به من انسان می‌گوید در این هستی تنها نیستی و بنای آفرینش به شکلی است که مانند حلقه، زنجیر‌وار به هم متصل هستیم. تنهایی معنا ندارد که من بگویم من فقط خودم هستم و به دیگران کاری نداشته‌ باشم؛ پس انسان در جمع و با دیگران هست که معنا می‌یابد. برای حفظ بقای خود بهتر است که در جمع قرار بگیرد و به دیگران کمک کند.
من زمانی می‌توانم در هستی خدمت و به فردی کمک کنم که قبل از انجام دادن آن‌ خدمت آموزش دیده باشم. هدف از خلقت انسان در هستی این است که ابتدا آموزش بگیرد و بعد خدمت کند. شاید گاهی اوقات ما یک خدمت انجام دهیم اما آموزش لازم را فرانگرفته باشیم و آن خدمت را صحیح، به‌ موقع و در جای خود انجام ندهیم؛ پس لازم است قبل از انجام دادن هر اقدامی ابتدا آموزش بگیریم.
در کنگره به ما آموزش‌ داده‌اند که ما عمل سالم انجام دهیم نه عمل به ظاهر نیک؛ اگر من آموزش ندیده باشم ممکن است کمکی که انجام می‌دهم برای خودنمایی باشد، یعنی عمل خوبی انجام می‌دهم اما باارزش نیست. اگر عملی که انجام می‌دهم خالصانه باشد، قبل از آن آموزش گرفته باشم و همراه با تفکر باشد که چرا من این کمک را به یک فرد یا مجموعه انجام می‌دهم این عمل سالم است. عمل سالم منتهی می‌شود به یک تغییر مثبت اما عمل به ظاهر نیک به این شکل نیست؛ یا سبب فخر، خودنمایی و منیت من می‌شود یا به طرف مقابل آسیب می‌رسانم؛ به من وابسته می‌شود و هیچ تلاشی نمی‌کند تا خودش کارهایش را انجام دهد.
این سؤال پیش می‌آید که چه انسان‌هایی می‌توانند کمک کنند‌؟ آیا هر کسی در هر جایگاهی می‌تواند کمک و خدمت کند؟ به نظر من در هر جایگاهی از لحاظ مادی‌، معنوی، عاطفی، علمی و هر جایگاه دیگر باید آموزش لازم را دیده باشیم. اگر ما حس خوبی داشته باشیم در مقابل خدمت یا کمکی که انجام می‌دهیم مثل حس بخشش و حس عشق به هم‌نوع، هم تأثیر خوبی خواهد داشت و هم انرژی مثبت آن به خودمان و آن فرد یا مجموعه بازمی‌گردد.
اگر من این‌ها را نداشته باشم ممکن است خدمتی کرده باشم ولی آن حس خوب را دریافت نمی‌کنم. شاید از روی احساس مسئولیت آن کار را انجام داده باشم و خودم حس خوب را دریافت نمی‌کنم. حس بخشندگی صفتی است که در همه انسان‌ها وجود دارد باید سعی کنیم آن را با فرا گرفتن آموزش‌ها در خود بیدار کنیم.
اگر در توانمان نیست، یک‌مرتبه پول زیادی را نبخشیم که در زندگی خود به مشکل برخورد کنیم و احساس پشیمانی کنیم؛ بگوییم کاش پولم را در جای دیگری هزینه می‌کردم. این نشان می‌دهد که من هنوز آموزش لازم را نگرفته‌ام و آن حس هنوز در من به طور کامل بیدار نشده است که بتوانم در هر زمینه‌ای به راحتی ببخشم و رها کنم؛ ذهنم همچنان درگیر آن کمک و خدمتی است که انجام داده‌ام. پس ابتدا باید آموزش ببینیم و حس‌های خودمان را پرورش دهیم. اگر حس بخشندگی و عشق بلاعوض در ما باشد خیلی خوب می‌توانیم به فردی یا مجموعه‌ای خدمت و کمک کنیم در غیر این‌صورت به خودمان و دیگران آسیب وارد کنیم.
به خودمان چگونه آسیب می‌رسانیم؟ پشیمان شویم، دچار منیت ‌شویم و انتظار داشته باشیم همه به ما احترام بگذارند یا اگر به فردی محبت می‌کنیم توقع داشت باشیم آن فرد هم به ما محبت کند و اگر چنین کاری نکند ناراحت می‌شویم.
ممکن است این سؤال هم پیش بیاید که من با این همه مشکل چرا باید به دیگران کمک کنم‌؟ این روزها هم مشکلات زیاد است به خصوص مشکلات مالی. به ‌نظر من پاسخی که به این افراد می‌توان داد، این است که ما برای حفظ بقای خودمان کمک می‌کنیم.
زمانی‌ می‌توانیم در یک جامعه متعادل زندگی ‌کنیم که فقط به فکر خودمان نباشیم بلکه به فکر هم‌نوعان خود نیز باشیم. همیشه شنیده‌ایم که نیاز ما در دل دیگران است، این جمله به چه معنیست؟ بدین معنی که ما در زندگی همه سعی و تلاش خود را می‌کنیم و در مسیر صراط‌مستقیم قرار داریم ولی گره از کار ما باز نمی‌شود، اما به محض این‌که گره از زندگی دیگران باز می‌کنیم چه مادی یا معنوی، آرام‌آرام انرژی آن‌ سبب می‌شود گره از کار ما هم باز شود. 
یک بیت شعر زیبا از مولوی می‌خوانم:           
اگـر نـفع کسی در نهاد تـو نیسـت                                                  
چنین گوهر و سنگ و خارا یکی‌ست
یعنی اگر نفع ما برای دیگران نباشد، گوهر و فطرت ما با سنگ و خارا فرقی ندارد، پس حتماً باید حواس ما به دیگران هم باشد؛ این یکی از دلایل کمک به دیگران است. دلیل دیگر آن است که ما در این جهان مالک چیزی نیستیم و انتقال دهنده هستیم هم از لحاظ مادی و هم معنوی.
بعضی از افراد بیش از حد توان خود به دیگران کمک می‌کنند، در صورتی‌که خودشان یا خانواده‌ آن‌ها نیاز دارند و از این‌ امر ناراحت می‌شوند؛ این شخص هم به خودش آسیب می‌رساند و هم به طرف مقابلش؛ انرژی منفی قطعاً به طرف مقابل نیز می‎رسد. پس ما باید در کمک مادی و معنوی در حد توان خود به دیگران کمک کنیم تا بعد از مدتی پشیمان نشویم.
تصویری که برای این دستورجلسه انتخاب شده است چهره‌ فرد خاصی نیست، دو تا دست یک‌ طرف تصویر است و یک دست دیگر آن طرف تصویر که کمک می‌کند؛ این تصویر به ما این پیام را می‌رساند که حتماً نباید ببینیم به چه کسی کمک می‌کنیم، برای بعضی مهم است اما شاید اگر آن فرد را نبینیم و ندانیم که چه کسی است بهتر باشد. البته این حق ما است که بدانیم کمک ما مفید واقع شده‌ است یا نه.
خدا را شکر اگر ما در لژیون سردار هستیم دقیقاً می‌دانیم کمکی که انجام می‎دهیم در چه زمینه‌ای صرف می‌شود. خارج از کنگره هم اگر ما کمکی کنیم بخواهیم چهره طرف مقابل را ببینیم چندان ظاهر خوبی ندارد، مطمئناً کسانی که در این مکان به‌صورت مادی یا معنوی خدمت می‌کنند جز افراد خوب هستند. یک بیت از استاد شهریار را برای شما می‌خوانم:
چشم ما در پی خوبان جهان خواهد بود  
تا جهان باقی و آئین محبت باقی است
یعنی کسانی می‎توانند کمک می‌‌کنند که رشته محبت و عشق در دل خود دارند.

تایپ: همسفر مرضیه رهجوی کمک‌راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر مریم (لژیون مرزبانی)
ویراستاری: همسفر بهار رهجوی کمک‌راهنما همسفر معصومه (لژیون سردار)
ارسال: همسفر بهار رهجوی کمک‌راهنما همسفر معصومه (لژیون سردار)
همسفران نمایندگی امین قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .