پنجمین جلسه از دوره شصت و یکم کارگاههای آموزشی- خصوصی نمایندگی آکادمی، با استادی مسافر زهره کمک راهنما، نگهبانی مسافر رها و دبیری مسافر سمانه، با دستور جلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من»، روز یکشنبه ۲ مردادماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان زهره هستم یک مسافر
امروز هم یک روز قشنگ دیگر را در کنگره داریم و پنج سال آزادی خانم گلاندام را در کنار هم جشن میگیریم. ابتدا طبق رسم کنگره راجع به دستور جلسه صحبت میکنیم. دستور جلسه امروز وادی پنجم است؛ «در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید.»
ما قبل از این وادی، چهار وادی دیگر را آموزشدیدهایم که بیشتر راجع به تفکر و مسئولیت صحبت میکند؛ اما وقتی به وادی پنجم میرسیم، به ما میگوید دیگر باید حرکت کنی. درواقع کاربردی کردن آموزشها و از مرحله تفکر به مرحله عمل درآوردن را به من یاد میدهد؛ یعنی باید یاد بگیرم آموزشهایی که گرفتم و چیزهایی که راجع به آن فکر کردم و مسئولیت آنها را پذیرفتم، عملی کنم.
اما چگونه میتوانم این کار را انجام دهم؟ در این وادی تمام آنچه باید بدانم، گزینه به گزینه به من یاد میدهد. اولازهمه میگوید؛ از ضد ارزشها دوریکنید. باید یاد بگیرم صادق باشم. گاهی اتفاقی که نباید، رخ میدهد و من نمیتوانم جلوی وقوع آن را بگیرم. ولی باید تا جایی که میتوانم از چیزهایی که به من آسیب میزند دوریکنم.
در ادامه پسانداز، توکل، رضا و تسلیم را به من یاد میدهد. من پس از هفت سال حضور مستمر در کنگره فهمیدم کاربردی کردن یکسری از آموزشها بسیار سخت است. جناب مهندس نقلقول میکنند؛ استادی سالها توکل کردن را درس میداد، اما وقتی پسرش تصادف میکند و او را در اتاق عمل میبیند، سکته میکند و میمیرد. چون فقط درسش را میداد، ولی نتوانسته بود آن را کاربردی کند. ممکن است چنین اتفاقاتی برای ما هم پیشآمده باشد. ما از صبر، خودداری و قناعت صحبت میکنیم، اما گاهی نمیتوانیم در موقعیت مناسب آن را به کار ببریم.
این وادی به من میگوید؛ شروع کن! قدمبهقدم از حرکات کوچک آغاز کن تا بتوانی آموزشهایی که گرفتی، کاربردی کنی و درنهایت به مرحله تسلیم واقعی برسی.
سخنان استاد در مورد تولد مسافر گلاندام:
خانم گلاندام با مصرف شیره به کنگره آمده بودند. صفت بسیار خوبی که داشتند، این بود که از همان اول سی دی مینوشتند و برای داشتن حال خوش بسیار تلاش کردند. وقتی به ایشان گفتم برای ورود به سفر دوم باید دفاترت را بیاوری و چهل سیدیات را تحویل بدهی، دو تا ساک بزرگ دفتر با خودش آورده بود! همین نوشتن سیدیها به بهتر شدن حال ایشان کمک زیادی کرد.
خانم گلاندام مدتی از کنگره فاصله گرفتند، اما تلاش میکردند حضور داشته باشند. به خاطر مصرف شیره، گاهی دردهای شدیدی داشتند. ولی خداراشکر خوب سفر کردند و توانستند برای حال خوب خودشان کاری انجام دهند. امیدوارم بتوانند مشکلاتشان را برطرف کنند و در پارک هم حضورداشته باشند و خدمت بگیرند. چون یکی از شروط اصلی خدمت کردن در کنگره، حضور مستمر است.
به خانواده خانم گلاندام و به دخترشان تبریک میگویم، امیدوارم همه سفر دومیها بتوانند الگوی خوبی برای سفر اولیها باشند.
اعلام سفر:
مسافر گلاندام، نام راهنما: خانم زهره- آنتی ایکس مصرفی: شیره- روش درمان: DST- داروی درمان: OT- مدت سفر: ۱۱ ماه و ۱۵ روز- مدت رهایی: ۵ سال و چهار ماه- رشته ورزشی: والیبال و ایروبیک
صحبتهای مسافر گلاندام:
سلام دوستان گلاندام هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرارگرفتهام. من در زمان مصرف تخریب بسیار زیادی داشتم، حالم خیلی بد بود و سفر سختی داشتم. همسرم بسیار سختگیر بود و اجازه نمیداد به کنگره بیایم.
من تمام آگاهیهایم را بعد از سفر اول به دست آوردم، آن موقع بود که تازه فهمیدم سی دی نوشتن چه کمکی به من میکند. همیشه سی دی گوش میکردم و مینوشتم و الان حال خوشم را مدیون همین هستم. چون هر سی دی به من درسی میآموخت و راهی نشانم میداد.
من در زندگی مشکلات زیادی داشتم و سختیهای بسیاری کشیدم. هنوز هم مشکلات وجود دارند و با آنها دستوپنجه نرم میکنم. من برای خوب شدن خیلی تلاش کردم، دوست داشتم حالم خوب شود، شبانهروز گریه میکردم که راهی برای خوب شدن بیابم. با خودم میگفتم؛ آیا میشود من هم مثل آدمهای عادی شوم! کارتنخواب خانه خودم شده بودم. جایی نمیرفتم و هیچ کاری انجام نمیدادم، فقط شام و ناهار آماده میکردم. ولی این حال بد، تلنگری بود که باعث شد گلیم خودم را از آب بیرون بکشم.
از آقای مهندس، خانم مونای عزیز، خانم میترای عزیز و خانم راد عزیز تشکر میکنم، من حال خوبم را مدیون این عزیزان هستم، همگی زحمت کشیدند و دستبهدست هم دادند تا ما خوب شویم و به اینجا برسیم. از مرزبانان محترم ممنونم که این بستر را فراهم نمودند و این جشن را برای من تدارک دیدند. از همسرم تشکر میکنم که با سختگیریهایش باعث شد من به خودم بیایم، هنوزم سختگیری میکند تا من درست حرکت کنم.
از خانم زهره راهنمای عزیزم تشکر میکنم، از خانم فاطمه راهنمای سفر اولم ممنونم، ایشان را خیلی اذیت کردم چون حالم بسیار بد بود. همچنین از همه اعضای کنگره که در این سفر به من کمک کردند و به من روحیه دادند ممنونم.
از سفر اولیها میخواهم فقط حرکت کنند و مطمئن باشند این حرکت به سودشان است. شاید گاهی پله کم کردن سخت باشد، ولی باید طاقت بیاورید و حرکت کنید تا بتوانید به این حال خوش برسید.
خیلی خوشحالم که امروز حال خوبی دارم. وقتی به استخر میروم، خداراشکر میکنم که میتوانم از زندگی و شنا کردن لذت ببرم. همگی شما را دوست دارم، امیدوارم تمام کسانی که نیاز به درمان دارند به کنگره بیایند و درمان شوند.
آرزوی اول: همسرم وارد کنگره شود و به درمان برسد
آروزی دوم: در دل بیان شد
لژیون ویلیام وایت
آزمون داخلی آمادگی آزمون کمک راهنمایی سال 1401
گردآوری و تایپ: مسافر تینا- نمایندگی آکادمی
ویرایش: مسافر خاطره
بازبینی: همسفر فاطمه
عکس: گروه عکاسی نمایندگی آکادمی
ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
707