یازدهمین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ ویژه مسافران و همسفران؛ با استادی کمک راهنما مسافر علیرضا؛ نگهبانی مسافر داود و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه "وادی چهارم و تأثیر آن روی من" ساعت 17:00 در روز پنجشنبه ۹ تیرماه ۱۴۰۱ آغاز به کار نمود.
جناب مهندس میفرمایند: اگر کسی قدرت مطلق را بشناسد، کمتر دچار درد و رنج میشود، آرامش و آسایش نسبی پیدا میکنند و غم و غصه کمتری در زندگی او پیدا میشود، البته این شناخت قدرت مطلق در عمل مهم است. شخصی ۳۰ سال، توکل را درس میداد، وقتی فرزندش بیمار شد، پشت در اتاق عمل، این فرد از فشار استرس سکته کرد. پس آن توکل، توکل واقعی نبود و چیزی که مدنظر جناب مهندس است، باید شخص به عمل، خداوند را بشناسد. آنوقت است که آسایش و آرامش را در زندگی به دست میآورد. برای شناخت قدرت مطلق، انسان باید اول خودش را بشناسد. ما اگر صور آشکار انسان را کنار بگذاریم، در مورد صور پنهان، چه میزان اطلاعات و آگاهی داریم؟ وقتی در مورد انسان دانایی ما پایین است، چطور میتوانیم خود خداوند را بشناسیم؟ یکی از راههای شناخت تزکیه است.
تزکیه و پالایش چگونه به دست میآید؟ با دعا و نیایش؟ آبی را در نظر بگیرید که گلآلود و آلوده است، ما برای تمیز شدن این آب، به تسویه و پالایش نیاز داریم و راه دیگری وجود ندارد. اگر شب تا صبح برای این آب، دعا و ورد بخوانیم، آیا زلال میشود؟ انسانی که درون او پر از ضد ارزشهاست، با دعا نمیتواند، خود را پالایش کند و شرط آن فقط تزکیه است. انسانها معمولاً سعی میکند که از مسئولیت خود فرار کند. همه ما میتوانیم برای شانه خالی کردن، از مسئولیت خود هزار و یک فیلم و نقش بازی کنیم. گاهی اوقات میخواهیم، مسئولیت را گردن خداوند بیندازیم، پس ظاهری موجه پیدا میکنیم، وضو گرفته و بعد از خواندن نماز مسئولیت را به گردن خداوند میاندازیم. خداوند که قدرت مطلق است، پس ما برای چه آفریدهشدهایم؟ مگر ما نمیخواهیم بهفرمان عقل برسیم؟
در این وادی از سه مرحله نفس، سخن میگوید، نفس اماره که نفسی سرکش، مانند نفس حیوانی است و هرچه نفس میگوید، ما اجرا میکنیم. در نفس لوامه یا سرزنش کننده مابعد از انجام ضد ارزش، پشیمان میشویم. در نفس مطمئنه، انسان هیچ عمل زشتی حتی در تصوراتش نمیگذرد. من مطمئن هستم، کسانی که در کنگره ۶۰ بهدرستی به درمان میرسند، درزمینهٔ اعتیاد، به نفس مطمئنه خواهند رسید و حتی در عالم خواب نیز بههیچعنوان مواد مخدر را نمیبینند.
قسمت دوم جلسه، تولد یک سال رهایی مسافر مجتبی مسئول سایت نمایندگی ملایر هست.
صحبتهای کمک راهنما مسافر علیرضا: مجتبی در ابتدای سفر بهدرستی کنگره را درک نکرده بود و نمیدانست که با خودش چند است؟ اما با یک تلنگر، دوباره بهصورت عالی در مسیر قرار گرفت، چون سراپا گوشبهفرمان بود و این مسئله در سفر بسیار به او کمک کرد. همچنین در کنار او یک خانواده کنگرهای نقش مؤثری در سفر داشتند. ایشان مسئول سایت مسافران و همسفرشان مرزبان گروه خانواده هستند. من این تولد را به خودشان و تمامی اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض مینمایم و امیدوارم در این مسیر مستدام و ثابتقدم باشند.
اعلام سفر مسافر مجتبی: سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر با بیش از ۱۰ سال تخریب وارد کنگره شدیم. آخرین آنتی ایکس: تریاک روش درمان دی اس تی داروی درمان شربت اوتی 12 ماه سفر کردم به راهنمایی استاد علیرضا علی بخشی رهایی از بند مواد یک سال و ۱۶ روز، ورزش کنگره: فوتبال
صحبتهای مسافر مجتبی:
قبل از ورود به کنگره ۶۰ زندگی من در حال پاشیدن بود و تبدیل به یک کارتنخواب داخل خانه شده بودم و باعث ناراحتی و افسردگی فرزند و خانواده بودم. وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم، ابتدا به خاطر همسفرم آمدم، اما بعد از مدتی که جلو رفتم و با مصرف دارو حالم خوب شد، احساس غرور کردم و این باعث شد که از مسیر منحرف شوم، اما خوشبختانه با آموزشهایی که گرفتم، جرقهای در من زده شد و دوباره به مسیر برگشتم. در سفر دوم نیروهای منفی خیلی تلاش میکردند، من را از هدف دور کنند، اما راهنمای بزرگوارم یک راهی را به من پیشنهاد کردند. مهندس فرمودند: آهن برای اینکه به فولاد تبدیل شود باید به نقطه ذوب برسد و این راه انگیزه من را برای حرکت و تغییر تقویت نمود و با تلاش توانستم، زندگی خود را به تعادل و آرامش نسبی برسانم. تا عمر دارم مدیون زحمات استاد عزیزم، همچنین راهنمای همسفرم و خود همسفر هستم. همسفر من نقش بسیار مؤثری در سفر من داشت. توصیه میکنم، حتماً همسفران خود را به کنگره ۶۰ بیاورید، چون تخریب زیادی به روح و روان آنها واردشده است و نیاز به آموزش دارند. همسفر من بسیار قوی حرکت کرد و بال پرواز من در سفر بود.
صحبتهای همسفر صدیقه کمک راهنمای همسفر بهاره:
خانم بهاره از روز اول که وارد کنگره ۶۰ شدند، بهصورت عالی و فعال سیدی مینوشتند و گوشبهفرمان بودند. دقیقه چیزی که کنگره ۶۰ از یک همسفر توقع دارد را اجرا میکردند. وقتیکه منِ کمک راهنما میبینم، رهجو زیبا حرکت و تلاش میکند و فرمانبردار است، نیرو و قوطى بهمن میدهد که قویتر حرکت کنم. امیدوارم در ادامه شال کمک راهنمایی را بر دوش ایشان ببینم و بهترینها را برایش آرزو میکنم.
صحبتهای مرزبان محترم همسفر بهاره:
امروز دوست داشتم، خوشحالی خود را در قالب کلمات برای شما عزیزان بیان کنم تا شاید نور امیدی برای دوستان سفر اولی باشد. من هم مانند همسفران دیگر، ترس تمام وجودم را فراگرفته بود و راه خود را گمکرده بودم. همیشه باخدا میگفتم: خدایا چرا من؟ من چه گناهی کرده بودم؟ چه شبهایی که بیصدا تا صبح اشک میریختم و باخدا راز و نیاز میکردم که فقط لحظهای آرامش در زندگی داشته باشم. خداوند صدای من را شنید و کنگره۶۰ را در زندگی من قرارداد. تخریب مواد مسافر من در زندگی ما تأثیر زیادی گذاشته بود، اما با آموزشهایی که گرفتیم و با عشق در جمع دوستان محبت به رهایی رسیدیم و به این باور دستیافتیم که تکامل در جمع صورت میگیرد. من بابت این بهشت زمینی خداوند و جناب مهندس را بسیار سپاسگزارم.
اجرای قانون یازدهم
مرزبان کشیک
اعلام رهایی مسافر علی (لژیون سوم)
نشان یکسال رهایی مسافر مجتبی (لژیون دوم)
خدمتگزاران جلسه
مرزبان خبری: مسافر محمد
عکاس: مسافر سجاد (لژیون دوم)
تایپ: مسافر محمد (لژیون یکم)
ویراستار،تنظیم و ارسالکننده گزارش: مسافر مجتبی(لژیون دوم)
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1566