English Version
English

دست‌های آسمانی فقط القا افکار می‌کنند

دست‌های آسمانی فقط القا افکار می‌کنند

دوازدهمین جلسه از دوره سی‌ام کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی صائب تبریزی با استادی مسافر سهند، نگهبانی مسافر بابک و دبیری مسافر کامبیز با دستور جلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من» یکشنبه 5 تیر ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ برگزار شد.

 

سخنان استاد: 

در ابتدا از همه عزیزان دست اندرکار در همایش روز مبارزه با مواد مخدر که با میزبانی کنگره ۶۰ شعبه تبریز برگزار شد، تشکر می کنم. از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و آقا پویا و همه عزیزانی که برای برگزاری این همایش با دل و جان زحمت کشیدند صمیمانه سپاسگزارم.

با حضور در این همایش خداوند را هزاران بار شکر کردم که ما کنگره ای ها، استادی مثل آقای مهندس را داریم که این همه اطلاعات مهم را در مورد اعتیاد به ما منتقل کردند که ما حتی از علم پزشکی جهان هم در این مورد جلوتر هستیم و چقدر راحت توانستیم اعتیاد به هر نوع ماده مخدری را درمان کنیم. الان در کنگره به گفته آقای مهندس پرونده اعتیاد کاملاً بسته شده است و ما بر روی انواع سرطان ها در حال تحقیق و ارائه راه حل و راه درمان هستیم؛ در حالی که برای علم پزشکی مقوله درمان اعتیاد هنوز به صورت کاملا لاینحل باقی مانده است و یک سری اعتقاداتی در مورد مسئله اعتیاد دارند که کنگره سالها پیش از روی این اعتقادات واهی عبور کرده است.

دستور جلسه این هفته وادی چهارم است؛ به نظر من این وادی ها چه در سفر اول و چه در سفر دوم اهمیت بسیار زیادی دارند حتی برای افرادی که مصرف کننده نبوده اند و مطمئنا این وادی ها و این دستور جلسات به طور اتفاقی کنار هم قرار داده نشده اند. در مسئله درمان اعتیاد، وقتی که شخص در وادی اول تفکر کردن را یاد می گیرد، اولین مسئله‌ای که گریبانگیر این فرد می‌شود ناامیدی است که بلافاصله در وادی دوم آقای مهندس در مورد این مسئله برای ما کاملاً آموزش میدهند. مسئله بعدی بهانه گرفتن است که شخص مصرف کننده می گوید من اصلاً برای چه باید درمان بشوم؟! این مسئله را هم آقای مهندس در وادی سوم کاملاً برای ما تشریح کردند و به ما یاد دادند که باید خودمان به فکر خودمان باشیم. پس از اینکه همه این مسائل را حل کردیم یک گریزگاه دیگر می تواند وجود داشته باشد و آن این است که همه مسئولیت ها را به گردن خداوند بیاندازیم. من خودم با این که خودم را یک فرد معتقد میدانستم، این مشکل را هم داشتم؛ سوالات بسیاری داشتم از قبیل اینکه من چرا اصلا به دنیا آمده ام؟!

فکر می کنم به خاطر همین سوالات درگیر اعتیاد شدم و آمدم در کنگره جواب بسیاری از این سوالاتم را دریافت کردم. یکی از این سوالات مسئله تقدیر بود که آقای مهندس میفرمایند ما نباید کاری به تقدیر داشته باشیم چون تقدیر یک مسئله بسیار خطرناک است که می تواند تبدیل به یک اهرم بشود؛ من همیشه همه شکست ها و مشکلاتم را یا به گردن خداوند می انداختم و یا می گفتم این تقدیر من است که یک فرد مصرف کننده باشم و باید طوری برنامه ریزی کنم که بتوانم تا آخر عمرم مصرف کنم. استاد سردار می فرمایند: تقدیر وجود دارد ولی ما می توانیم با خواسته ها و حرکات و اعمال خودمان به این تقدیر شکل بدهیم و حتی شکل آن را تغییر بدهیم. مسئله بعدی که وجود دارد این است که خداوند به ما اختیار داده و اختیار انسان محترم شمرده شده است و ما انتظار داریم که از اختیار خودمان استفاده نکنیم و یک معجزه برای ما رخ بدهد! البته این معجزه رخ می دهد در صورتی که من به اختیار خودم احترام قائل باشم و از این اختیار استفاده کنم و تصمیم بگیرم که آیا می خواهم درمان شوم یا نه؟ اگر بخواهم و تصمیم بگیرم که درمان شوم، آن زمان خداوند هم به من در این مسیر کمک خواهد کرد. این اختیار به این دلیل به ما داده شده است که ما در این بُعد از زندگی، حرکت کنیم و آموزش بگیریم ولی اگر ما هیچ حرکتی نکنیم و فقط از خداوند انتظار کمک داشته باشیم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
در ادامه این وادی در مورد راز و نیاز کردن با خدا صحبت می شود؛ من خودم به اشتباه اینطور تصور میکردم که هر لحظه که دعا کنم باید دعای من مستجاب شود! ولی آقای مهندس می‌فرمایند: ما باید با خداوند راز و نیاز کنیم ولی خداوند فقط راه را به ما نشان خواهد داد که در وادی هم آمده است که دستهای آسمانی فقط القا افکار میکنند.
من هیچ وقت آن لحظه را فراموش نمیکنم، در بازداشتگاه بودم، حالم خراب بود و خمار بودم، یک ندای درونی به من گفت که دیگر بس است و تا کجا می خواهی ادامه بدهی؟ الان لحظه خودم با خودم عهد بستم و از خداوند خواستم که به من یک راهی را نشان بدهد که من بتوانم نجات پیدا کنم چون خسته شده بودم و نمی توانستم ادامه بدهم؛ دو روز بعد از آن لحظه من به کنگره آمدم یعنی راز و نیاز این طور عمل می کند که خداوند به ما راه را نشان می دهد و به ما مسیر را القا می کند و در ادامه باید خودم در این مسیر حرکت کنم؛ خداوند مسیر کنگره را به من نشان داد ولی این خودم هستم که باید در مسیر کنگره سفر کنم و حرکت کنم، پله هایم را کم کنم، آموزش ببینم، سی دی بنویسم، بیایم و بروم و زحمت بکشم تا به رهایی برسم؛ این طور نیست که خداوند به جای من سفر کند و سختی های سفر اول را تحمل کند.

دلیل اینکه ما این توقعات بیجا را از خداوند داریم این است که ما به درستی خداوند را نشناخته ایم، اگر به درستی کار کرد این نیرو و قدرت مطلق را بشناسیم هیچ وقت این انتظارات را از او نخواهیم داشت. لازمه شناخت خداوند این است که ابتدا من خودم را بشناسم، صور آشکار و صور پنهان خودم را بشناسم، به همین دلیل در ادامه وادی آقای مهندس در مورد صور آشکار و صور پنهان و مراحل نفس سخن می گوید. یعنی اول خودشناسی و به تبع آن خداشناسی؛ برای این که من بتوانم کارکرد قدرت مطلق را بشناسم باید اول بدانم که من خودم کی هستم، کارکرد جسمم را بشناسم. منی که جسمم را با انواع مواد مخدر، قرص، الکل و افکار و اندیشه های منفی نابود کرده ام، هیچ وقت نمی توانم نیروی مافوق یا قدرت مطلق را بشناسم بنابراین اول باید خودم را بشناسم تا به تبع آن بتوانم قدرت مطلق را هم بشناسم.

 

خدمتگزاران:

مرزبان کشیک: مسافر امیر

تهیه گزارش و تایپ متن: مسافر سعید

خدمتگزار وبلاگ: مسافر سهند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .