هشتمین جلسه از دوره سی و دوم کارگاههای آموزشی عمومی خصوصی ویژه مسافران و همسفران کنگره ۶۰؛ نمایندگی صالحی به استادی ایجنت محترم مسافر اردلان، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر غلامرضا با دستور جلسه، "وادی چهارم و تاثیر ان روی من " و بخش دوم دستور جلسه، "تولد پنج سال رهایی کمک راهنمای محترم مسافر مجید"، شنبه، تاریخ 1401/04/04 ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه ای از سخنان استاد :
وادی چهارم : در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن است.
من فکر میکنم که این وادی در مورد کلیه مصرفکنندهها و کلیه کسانی که با مصرفکنندهها در ارتباط هستند صادق است. ماقبل از این وادی ، سه وادی را پشت سر گذاشتیم. در وادی اول آموختیم که قبل از انجام هر کاری بایستی تفکر کنیم و نظر بگیریم و بهترین مسیر را انتخاب کنیم. وادی دوم به ما آموخت که هیچ موجودی به جهت بیهودگی نیست ، وقتی خداوند حتی یک کرم خاکی را باهدف آفریده و برایش مسئولیتی در هستی در نظر گرفته است چگونه ممکن است انسان بدون هدف آفریدهشده است . به ما گفته شد که بایستی ارزش خودمان را بدانیم و از ناامیدی دور شویم و به دنبال هدف از آفرینشمان باشیم.
وادی سوم گفت باید بدانیم که ما برای هیچ موجود دیگری بهجز خودمان مهم نیستیم ، بهاندازهای که خودمان برای خودمان اهمیت داریم آن اهمیت را برای سایر انسانها نداریم و دلیلش هم این است که هیچ موجودی بهاندازه خود من ، من را نمیشناسد و با خواستههای من آشنا نیست و کمی و کاستیهای من را فقط خودم میدانم. در وادی قبل درست است که گفتیم تمام مسئولیتها را خودم قبول میکنم و تمام اشتباهاتی را که انجام دادم خودم میپذیرم ولی باید به خاطر داشته باشیم که حتی به خدواند هم نمیتوانیم مسئولیت بسپاریم. چون ما انسانها عموماً کارهایی را که نمیتوانیم انجام دهیم به خداوند میسپاریم.
در مشکلات حل مشکل را از خداوند میخواهیم و بعدازاینکه از خداوند خواستیم دیگر خودمان حرکتی نمیکنیم و منتظر حل آن توسط خداوند میمانیم و یکزمانی قراری هم با خداوند میگذاریم که اگر این مشکل مرا حل کنی دیگر آن خطا و آن گناه را مرتکب نمیشوم و یک نوع شرط برای خداوند میگذاریم. اما این وادی خط بطلان میکشد براین تفکر و این وادی به ما میگوید که خداوند تمام اجزائی که ما لازم داریم برای رسیدن به خواستهها و رفع مشکلات به ما داده است که بزرگترین و مهمترین آن اختیار است. اولازهمه بایستی قبول کنیم که تمام سرنوشتی که برای من رقم خورده است، فقط و فقط به دستان خود من بوده است. من در هر حالت روحی و یا جسمی هستم ، خودم آن را رقمزدهام و هیچکس در آن دخیل نبوده است چون خاصیت همه انسانها همین است که همیشه میخواهند دیگران را مقصر نشان بدهند و تمام اتهامات را از خود دور کنند.
این اولین نکتهای هست که بایستی قبول کنیم و تا زمانی که دیگران را مقصر بدانیم همیشه منتظریم که دیگران هم آن مشکل را حل کنند. وقتی این را قبول میکنیم متوجه میشویم که خداوند همهچیز را به ما داده ، اختیار داده و تمام اجزایی که برای حل آن مشکل ، چه در صور پنهان و چه در صور آشکار به ما دادهشده است. خداوند وظیفهای نسبت به ما دارد و آن را بهدرستی انجام داده است همانطوری که در قرآن میگوید که بادها را روان کردم ، زمین را آفریدم و هر چیزی که لازم بوده است را مهیا کردم. این دیگر به خودتان بستگی دارد که بتوانید به آنجایی که باید برسید، برسید. برای این کار اولین چیزی که نیاز داریم شناخت انسان است. برای این کار باید صور آشکار و بنهان انسان را بشناسیم. در کنگره 60 میگوییم که برای ارتقاء نفس ابتدا بایستی بدانیم نفس چیست. من وقتی با صور آشکار و پنهان آشنا باشم و خودم را بشناسم و زمانی که این شناخت کامل شود آنوقت میتوانم خداوند را هم بشناسم.
در قسمت دوم آزادمردی مجید عزیز را به ایشان تبریک میگویم. ایشان در لژیون کاملاً فرانبردار بودند و این فرمانبرداری باعث موفقیت ایشان بود و باعث شد امروز خدمتگزار خوبی برای کنگره 60 و نمایندگی صالحی باشند و الآن در جایگاه کمک راهنمایی خدمت میکنند.
قسمت دوم دستور جلسه:
و در انتها مراسم آزاد مردی( 5سال رهایی) کمک راهنمای محترم مسافر مجید برگزار گردید:
اعلام سفر مسافر مجید:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر:
آخرین آنتی ایکس: تریاک و شیره،مدت 11 ماه سفر کردم، به روش D.S.T، داروی درمانی: O.T، به راهنمایی استاد عزیزم آقای اردلان، رهایی از بند اعتیاد 5 سال و 4 ماه
صحبت های مسافر مجید:
در ابتدا از جناب مهندس و سپس از راهنمای خودم و همچنین راهنمای همسفران تشکر و قدردانی می کنم بابت زحماتی که برای بنده و همسفرم کشیدند، زندگی من و همسرم با عشق و شور و هیجان شروع شد و ایشان از مصرف کننده بودن من هیچ اطلاعی نداشتند و بعد از یکی دو سال ایشان متوجه شدند که بنده مصرف کننده هستم و همه کار کردند که اثبات کنند که من مصرف کننده هستم و من تحت هیچ شرایطی زیر بار نمی رفتم و نگاه من از زندگی این بود که من یک مرد هستم و باید حداقل ها را رعایت کنم و در نهایت آن زندگی که با عشق و محبت شروع شده بود، بر اثر سرمای ۶۰ درجه زیر صفری که من درست کرده بودم منجر به این شد که مکالمات من و همسرم در حد یکی دو کلمه شود و سرمای عجیبی در زندگی من حکمرانی می کرد.
و ما به نقطهای رسیده بودیم که تصمیم گرفتیم از هم جدا زندگی کنیم تا من به سر و وضع خودم سر و سامانی بدهم، ولی در همین حین به لطف خدا با "کنگره ۶۰" آشنا شدم و سفر کردم، آن هم در بدترین شرایط، ولی من با نهایت قدرت به سفر کردن ادامه دادم و اینها تماماً، بابت این بود که خودم میخواستم "درمان اعتیاد" را انجام بدهم و ماندم و خدمت کردم و به لطف خدا رها شدم.
و در آخر، اعضاء نمایندگی صالحی به پاس قدردانی از زحمات کمک راهنمای محترم مسافر مجید از ایشان تقدیر به عمل آوردند:
و اما خدمتگزاران این جلسه:
مرزبان کشیک:
مهماندار:
نگهبانان نظم:
قرائت نوشتارها:
اجرای قانون یازدهم:
مشارکت ها:
تایپیست و ویراستار: مسافر هادی لژیون هشتم
عکاس، فیلمبردار و خبرنگار: مسافر بهروز لژیون یازدهم و مسافر عرفان لژیون دوم
تنظیم کننده: مسافر محمد لژیون هشتم و مسافر مهدی لژیون دوازدهم
تیر ماه 1401
- تعداد بازدید از این مطلب :
948