English Version
English

کتاب۶۰ درجه راهکاری برای سفر و زندگی

کتاب۶۰ درجه راهکاری برای سفر و زندگی

نهمین جلسه از دور پانزدهم از سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی باباطاهر همدان با استادی کمک راهنمای محترم مسافر محمدرضا کرمی و نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر بهروز با دستور جلسه "کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه  و تصاویر آن، و بخش دوم جشن تولد اولین سال رهایی مسافر محسن " پنجشنبه مورخ ۱۴۰۱/۴/۲ راس ساعت۱۷ آغاز به کار نمود. 

 

 


خلاصه سخنان استاد؛

سلام دوستان رضا هستم مسافر،

به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست.تشکر میکنم از محمود عزیز و دبیر محترمش بهروز عزیز که به من این اجازه رو دادن که یکبار دیگه در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم. تشکر ویژه دارم از تئوریسین و بنیانگذار کنگره ی شصت جناب آقای مهندس دژاکام بخاطر این بنا و طراحی که انجام دادن که ما بتونیم کنار هم قرار بگیریم و آموزش بگیریم انرژی بگیریم و به تعادل نسبی برسیم و در کنار هم با آرامش بگیریم از خودشون و خانواده ی محترمشون تشکر میکنم . از خداوند بزرگ سپاسگزارم که این اجازه رو داد امروز در کنار شما باشم و در کنار هم جلسه ی خوبی برگزار کنیم. از همه ی خدمتگزاران کنگره علی الخصوص نمایندگی باباطاهر همدان  به نوبه ی خودم کمال تشکر رو دارم از همه ی عزیزانی که خدمت کردن در شعبه ی جدید که این شعبه به این شکل در بیاد و ما بتونیم کنار همدیگه قرار بگیریم و آموزش بگیریم .دستور جلسه ی امروز دو بخشه که یکیش دستور جلسه ی سالیانه هست و بخش دوم اولین سال رهایی محسن عزیز یکی از خدمتگزاران خوب و راستین و پرتلاش کنگره و همسفر محترمشون . در ابتدای دستور جلسه کتاب عبور از منطقه ی شصت درجه زیر صفر می‌خوام در مورد تصاویرش با شما صحبت کنم آنچه من برداشت کردم  در قالب مشارکت عرض میکنم .اول کتاب هم مهندس اشاره کردن که این کتاب تحقیقی مستند هست راجع به صورت مسئله ی اعتیاد به مواد مخدر و روش درمان آن هدف از ارائه ی کتاب بعد از اینکه آقای مهندس  روش DST رو ابداع کردن و ارائه دادن مقاله ای در خصوص کتاب رو نوشتند.

این کتاب به قدری روانه که شما نمی توانید یه کتاب تخصصی رو پیدا کنید که هم یک کسی که سواد ابتدایی دارد بتونه ازش استفاده کنه هم توی دانشگاه بشه تدریسش کرد. آقای مهندس گفتن که این کتاب بعدها باید توی دانشگاه ها تدریس بشه . این کتاب هم قابل استفاده برای روانشناس  هم قاضی. من اینو بگم وقتی سال ۸۶وارد کنگره شدم اوایل ۸۷با این دستور جلسه برخورد کردم یه نفر که داشت مشارکت میکرد گفت که من وقتی برای صدمین بار این کتابو خوندم با نکته ی جدیدی مواجه شدم اون روز من توی دل خودم خندیدم گفتم مگه میشه یه کتاب رو صد بار بخونی و به نکته ی جدیدی برسی . وقتی الان نگاه میکنم میبینم بله  دیشب داشتم مطالعه میکردم دیدم تغییر نگرش باید اتفاق بیفته . آقای مهندس داره به درمان اعتیاد به یک شکل دیگه اشاره می‌کنه . ما توی کنگره میگیم علمی که تجربه شده باشه یک سند بی نقصه . آقای مهندس اومدن این کتاب رو ویرایش کردن نوشتن نگارش کردن بازنویسی کردن تا به درد یک مصرف کننده ای که میخواد درمان بشه بخوره به درد استاد دانشگاه بخوره به درد قاضی بخوره به درد روانپزشک بخوره به درد تدریس توی دانشگاه بخوره.


 اول کتاب پیامی داره پیام آب میگه من آب می آورم  ولی تو آنقدر بنوش که سیراب شوی نه زیر آب اینو برای منه رضا میگه اول کتاب  چون کتاب چند بخشه، بخش اول طول درمان رو میگه که آقای مهندس چطور درمان شدن بخش بعدی تصاویر کتابه چهارده تا تصاویره که خیلی گویاست و بخش بعدی پیام های اساتید آقای مهندسه که بسیار جامع و کامل است. بنظرم این پیام رو به این خاطر اول کتاب آورده من آب می آورم و تو آنقدر بنوش که سیراب شوی نه زیر آب چون پیام ها هر چقدر میای جلوتر و سطح دانش و آگاهی بالا می‌ره برداشت ها از پیام ها فرق می‌کنه این پیام رو به این خاطر آورده که تو به حد نیازت برداشت کن تا هر کجا فهمیدی همونجا بسه اگه یه مطلبی رو نمی‌فهمی فعلا عبور کن من همیشه به بچه ها میگم دنبال این نباشید که گوینده ی پیام کی هست و کجاست اگه نفهمیدی عبور کن ببین کجاش به دردت میخوره هر جاش که گره ای از زندگیت باز می‌کنه اون پیام برای من خوبه ولی یه جایی هست که برای من مشغولیت ذهنی ایجاد می‌کنه منو می‌بره به قهقرا میگه اونجا رهاش کن اون میشه غرق شدن  به قدر نیازت از آب بخور که تشنگیت رفع بشه. کنگره جایی نیست بگم من درمان شدم من پنج سال از رهاییم میگذره درمان شدم . بری توی حاشیه تمامه اون گردباد کنگره چنان پرتت میکنه بیرون که اصلا ندانی از کجا خوردی. پیام های کتاب هر کدوم یه دنیاست . شما برای هر مقطعی از سفر یا زندگیتون راهکار بخواید جوابش تو کتاب عبور از منطقه ی شصت درجه زیر صفر است. لنگر کشتی رو بکشید بسیار پیام خوبیه برای کسایی که میان گیر میکنن . میگه لنگرها رو بکشید حرکت کنید اگر دیر به ایستگاه  برسی کشتی میره  . کنترل نقاط حساس توی سفر اول مخصوصا حتی توی سفر دوم هم باید حواسمان باشه . چهارده تا قانون داره کتاب عبور از منطقه ی شصت درجه زیر صفر که همون چهارده تا وادی هست که در قالب کتاب عشق به راحتی در اختیار ما قرار دادن جناب مهندس . من همیشه میگم این چهارده تا وادی ستون های کنگره هستن. خیلی توجه کنیم در ادامه ی مسیر سفر دوم بتوانیم خوب برداشت کنیم. تصاویر هم بسیار گویاست . وقتی سفر اول وارد کنگره میشه به تصاویر نگاه کنه ملکه ی ذهنش بشه تا بدونه در کجای کار قرار گرفته.جناب مهندس با نوشتن این کتاب با توجه به مثلث درمان در کنگره شصت جسم و روان و جهان بینی که جهان بینی نقطه‌ی کوری بود در درمان اعتیاد و حلقه ی مفقودی بود.  چیزی که کنگره رو از سایر انجی یوها  جدا می‌کنه همین جهان بینی است. اگر جهان بینی رشد نکنه درمانی اتفاق نمی افته فقط میشه ترک مواد . به همین خاطر آقای مهندس تاکید دارن روی آموزشها ، سی دی ها ، اگر استفاده بردم حتما تغییر نگرش در من اتفاق می افته اگر تغییر نگرش در من اتفاق بیفته دانایی من رشد می‌کنه .

 اما بخش دوم جلسه مربوط هست به اولین سال رهایی محسن عزیز .

 محسن عزیز یکی از خدمتگزاران خوب کنگره هستن . قبل از اینکه من برم تهران بیست سال با ایشان همسایه بودیم. روز اولی که وارد کنگره شد ما لژیون ویلیام وایت داشتیم یه صندلی برداشت نشست و بسیار آشفته بود و من ایشان رو نشناختم . قبلش آقای بهزاد بابایی راهنمای دامادشان هستن در کرج یه زنگ به من زده بود  . وقتی اومد برگه ش رو گرفتم شناختم . بسیار مودب و گوش به فرمان . خیلی خوب حرکت کرد بسیار منظم بود و غیبت نداشت . تنها دغدغه اش این بود همسفرش وارد کنگره بشه بعد از کلی تلاش همسفرشون وارد کنگره شد و دو سه هفته ای طول کشید تا همسفرش در مسیر کنگره قرار گرفت. محسن عزیز بسیار خوشحال بود و با موفقیت سفرش رو ادامه داد و به پایان رسوند. یکی از موفقیت های محسن عزیز حضور همسفرشون در کنگره بود. من این روز عزیز رو به خودشون خانواده ی محترمشون دختر خانم های گلشون آقا پسرهای گلشون تبریک میگم . آقا محسن توی سفر اول وارد لژیون سردار شد . دختر خانومشون توی لندن هستن . کنگره رو ندیده بود و فقط شنیده بود از اون طرف دنیا پول فرستاد گفت بدید برای لژیون سردار برای زمین کنگره . به راهنمای همسفشون خانم نصیری و راهنمای سفر اولشون خانم کرمی تبریک میگم . انشاالله در جاهای بالاتر قرار بگیرید  و به جایگاه کمک راهنمایی برسید . 


سخنان مسافر محسن؛

خدا رو شکر هنوز نمیتونم باور کنم امروز تولد منه .چون من اونقدر سخت وارد کنگره شدم که باورم نمیشه امروز روز تولد یکسال رهایی من باشه. ابتدا از جناب مهندس و خانواده ی محترمشون تشکر میکنم که این بستر رو برای ما فراهم کردن تا من محسن بتونم بیام رها بشم و به حال خوش برسم . از آقای کرمی تشکر میکنم که موندگاری خودم رو مدیون ایشون هستم. از خانم کرمی تشکر میکنم که همسفر منو توی کنگره نگه داشت . از کمک راهنمای توانمند همسفرم خانم لیلا تشکر میکنم . از ایجنت مسافران آقای زارعی و ایجنت خانم ها خانم سمیرا از مرزبانان و از همه ی اعضای کنگره تقدیر و تشکر میکنم . از همسفر خودم که بعد از ورودشون به کنگره خیلی همراهم بود تشکر میکنم . یه تقدیر و تشکر ویژه هم دارم از کسی که در مقابل نه گفتن های من و بهانه گیری های من مقاومت کرد و منو به کنگره وصل کرد حسن آقا برادر خانوم . من توی کنگره ی کرج با آقای کرمی توسط آقا بهزاد آشنا شدم من آقای کرمی رو نمی‌شناختم و سه روز اومدم رفتم تا آقای کرمی رو ببینم چون میترسیدم ابروم بره . روز سوم که وارد کنگره شدم دیدم آقای کرمی توی لژیون ویلیام وایت نشسته یه قدرت پنهانی اومد سراغم رفتم کنار نشستم و مطمئن شدم که این آقای کرمی همون همسایه ی قدیم ماست و توی کنگره ماندگار شدم . برای همگی این حال خوش رو آرزومندم 

ممنونم که به صحبت های من گوش دادید.


سخنان کمک راهنمای محترم خانم کرمی؛

رسم براین نیست که دوتا کمک راهنما باهم بیان اینجا و این ارادت خانم مرضیه ی عزیز و خانم لیلا هست که من اینجا هستم . به هردوشون تبریک عرض میکنم براشون آرزوی سلامتی دارم . من بارها گفتم و باز میگم نه تنها یک همسفر بلکه تمام آدم های روی زمین اگر کینه و نفرت داشته باشن به رهایی نمیرسن .  خانم مرضیه اومد و به رهایی رسید و تونست کینه و نفرتش رو کنار بزاره و با عشق آشنا بشه ، آشنا شدن با عشق به این راحتی نیست باید یه تغییر و تحولی انجام بشه ، من بارها گفتم از اطرافیانتان ناراحت نباشید و ازشون کینه نداشته باشید چه مسافر چه همسفر. اگر مسافر کینه و نفرت داشته باشه به رهایی نمیرسه و اگر به رهایی برسه رهایی نابی نخواهد بود و رهایی خواهد بود خدشه دار و حال بد. استاد مولانا میگه انسان ها سه دسته ن بعضیا وقتی حرف میزنی میگن میدونیم بعضیا حرف میزنی یاد میگیرن بعضیا هم تا نگاهشون میکنی میفهمن و وای به حال اونایی که میگن میدونیم اونا کسایی هستن که خداوند به گوششان و چشمشون قفل زده . خانم مرضیه از اونایی بود که تا نگاهش میکردم میفهمید مطلب رو درسته با حال خراب اومد ولی آگاهی داشت و تونست با عشق آشنا بشه محبت رو شناخت تا اینکه با تلاش و کوشش سفر خوبی رو طی کرد  و به رهایی رسید و آموزش ها رو خوب گرفت. تبریک عرض میکنم خدمت همه ی حضار به همه ی شما عزیزان ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید. 


 سخنان کمک راهنمای محترم خانم نصیری؛

عرض سلام دارم خدمت استاد محترم جلسه عرض خدا قوت دارم خدمت نگهبان و دبیر جلسه . حضور آقای کرمی و خانم کرمی رو در خونه ی خودشون خیر مقدم میگم و خوشحالم که این جشن رو در کنار این عزیزان هستیم ‌. این ها همه لطف خداوند هستش برای اینکه یه رسیدنی فراهم بشه و تقدیری نوشته بشه به اذن خداوند هست و این تولد ها هم به اذن پروردگار هست. استاد سردار میفرماید که شکر خداوند را که تولدها آغاز و پایانی ندارند و همه در امتداد یکدیگرند اما ما فقط  آغاز و پایان را در آنها می بینیم در صورتیکه چنین نیستند .خدارو شاکرم  ما امروز تولدی داریم این رهایی رو جشن گرفتیم این تولد رو خدمت ایجنت محترم شعبه خدمت آقای کرمی ، خدمت آقای نوروزی خدمت همسفرشون خانم نوروزی . خدمت کمک راهنمای هردومون خانم کرمی تبریک عرض میکنم . از استاد محترم اجازه می‌خوام راجع به کتاب شصت درجه صحبت کنم چون همه ی این تولد ها و رهایی ها حاصل کتاب شصت درجه است  هر کس کتاب شصت درجه رو خونده باشه و چیزی آموخته باشه احساس دین می‌کنه و باید راجع بهش صحبت بکنه حتی اگه شده یک کلمه . بنظر من همون‌طور که خانم کرمی فرمودند این کتاب حاصل تفکری بود که این تفکر فریادی شد در قالب کلمه و جمله و تمثیل و عبارت و عکس و پیام و قوانین و  همه این ها برای کسی هست که خواهان رهایی باشه . این کتاب مثل یه غریق نجات می مونه مثل احیاگر عمل میکنه  . این کتاب سفر اول و دوم و سوم رو در دل خودش نهفته دارد. و برای کسی نوشته شده که نور در دلش موج داشته باشه و خواهان رهایی باشه حالا هر رهایی که میخواد باشه چه رهایی از دام اعتیاد باشه چه رهایی کسی باشه که غرق در ضد ارزش هاست می‌تونه متوسل بشه به این کتاب و خودش رو نجات بده.اما در مورد خانم مرضیه ی عزیز من توی سفر اول همراه ایشان نبودم اما جسته و گریخته میشنیدم که ایشون وارد کنگره شده و تخریب بالایی داره و ورود طوفانی داشتن . خداروشکر اومدن و وصل شدن به کنگره و حالشون روز به روز بهتر شد و این بخاطر توانمندی خانم کرمی عزیز بود .  وقتی وارد لژیون بنده شدن ارتقا یافته بودن و رها شده بودن و حالشون خوب شده بود  اما در مورد چیزی  که دوستان گفتن . وقتی کسی وارد لژیون من میشه نمیگم چقدر تخریب شده میگم چی ازش باقی مونده تا التیامش بدم و نیمه ی پر لیوان رو میبینم چون اعتیاد زخم های بسیاری بر تن همسفر میزنه . زخمهایی که هنوز دهنش بازه و نیاز به التیام داره . یک همسفری که وارد کنگره میشه یکی با فریاد میاد یکی با جنجال میاد یکی فریادش رو با اشک بیان میکنه یکی در سکوت میگه و هر کسی سخنش رو به یک نحو بیان می‌کنه . وقتی ایشون وارد لژیون شدن من فقط خوبی دیدم بسیار خوب حرکت می‌کنن توی سفر دومشون خدمت گزار هستن .گوش به فرمانی رو آموخته بودن توی لژیون خانم کرمی . بعضی وقتا تقدیر رو انسان خودش رقم میزنه بعضی وقت ها هم خداوند . روز رهایی آقای نوروزی برای رهایی رفتن خانم مرضیه بخاطر کسالتشون نبودن و من بودم روزی که رفتن برای چهل سی دی من بودم و امروز باز هم من هستم  و خدارو بسیار شکر میکنم.


صحبت های همسفر

سپاس خداوند بی همتا را که مرا با کنگره آشنا کرد و بزرگترین درس زندگی که همون سپاسگزاری بود رو از هر آنچه که دارم و ندارم رو به من یادآوری کرد. تشکر میکنم از بنیان کنگره شصت جناب مهندس و خانواده ی محترمشون که این بستر بسیار خوب رو برامون فراهم کردن تا بیایم از خودمون بگذریم و رها بشیم و آموزش بگیریم . تشکر میکنم از جناب آقای کرمی که مسافر من رو آورد و توی کنگره نگه داشت و این الطاف خداوند توی وجود آقای کرمی بود که مثل نوری بر مسافر من تابید. از خانم کرمی محترم و عزیزم وگرامی بسیار سپاسگزارم که اولین استاد بنده  که با زمزمه های محبتشون که به گوش من خوندن من رو جمعه به مکتب آورد. من نیازی نمیدیدم آموزش بگیرم از نظر خودم من آموزش دیده بودم من پر بودم من منیت داشتم . خانم کرمی عزیز انگشت اشاره رو از اطرافیان برگرفت و به سمت خودم داد و دیدم که همه ی مشکلات از خودمه و باید خودم رو بکوبم و از نو بسازم و من دیگه من نیستم من یک قطره هستم . از کمک راهنمای سفر دومم خانم لیلای عزیز سپاسگزارم که بسیار با آگاهی هستن و من لحظه لحظه کنارشون آموزش میگیرم تا زنده هستم آموزه هاشون رو فراموش نمیکنم . و بنا بر فرموده ی حضرت علی کسی که کلمه ای به من بیاموزد من بنده ی اویم ازشون تشکر میکنم و من بنده ی این دو استاد گرامی هستم  . از ایجنت محترم شعبه جناب آقای زارعی و خانم سمیرا تشکر میکنم که خیلی زحمت میکشند توی کنگره  از تمام کسانی که توی شعبه ی جدید زحمت کشیدن تشکر میکنم امیدوارم جواب زحمت هاشون رو با آموزش هامون بدیم از مرزبانان قسمت مسافران و همسفران و کلیه ی اعضای کنگره تشکر میکنم همتون خواهر برادر های من هستید .  اینکه میگن انشالله تولدتون بشه برای من مضحک بود ولی واقعا تولدهای کنگره ورای تولد هاست و یک به دنیا اومدن جدید هست و یک انسان جدید با آموزش های جدید به دنیا میاد اسم تولد رو باید بزاری به دنیا اومدن جدیدت مبارک . تولد امسال ما بسیار بسیار شیرین و گواراست و برای تک تک عزیزان چه داخل کنگره چه بیرون از کنگره هستن و دوست دارن بیان داخل کنگره آرزو میکنم . امیدوارم بیان و بمونن و‌موندگار بشن و ریگ باشن و بمونن نه اینکه آب باشن و برن  از تک‌تک شما عزیزان که با همدلی هاتون مارو‌کمک کردید تا به رهایی رسیدیم سپاسگزارم . انشالله تمام سفر اولی ها به رهایی برسن . از برادر عزیزم بسیار بسیار سپاسگزارم چراغ اول زندگیم رو ایشون روشن کردن و از لطفی که در حق ما کردن و ما رو از تاریکی نجات دادن سپاسگزارم .‌از خانواده ی محترمشون تشکر میکنم که مسافت طولانی اومدن تا در خوشحالی ما شریک باشن  و امیدوارم ثواب و اجر و خیروبرکت این کارشون به خودشون و زندگیشون و عزیزانشون برگرده و خداوند بهشون عمر طولانی بده. ممنونم که به صحبت های من گوش دادید. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رهایی لژیون ششم 

 

عکس،  مسافر محمد 

تایپ، مسافر داوود 

مرزبان کشیک، مسافر رضا

تنظیم و ارسال،  مسافر سعید 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .