در خصوص دستور جلسه کتاب 60 درجه زیر صفر و تأثیر آن روی من با دستیار دیدهبان محترم مسافر منصور ولیخانی گفتوگویی را انجام دادهایم که نظر شما عزیزان را به آن جلب مینماییم:
لطفاً طبق رسم کنگره خودتان را معرفی نمایید.
سلام دوستان منصور هستم یک مسافر. آنتیایکس مصرفی تریاک و شیره، روش درمان DST، داروی درمان OT، مدت ۱۰ ماه و ۱۵ روز سفر کردم به کمک راهنمایی دیدهبان محترم آقای علی اشکذری، رهایی از دام اعتیاد ۱۵ سال و ۱۰ ماه؛ در ادامه سفر ویلیام داشتم، روش درمان DST، داروی درمان آدامس نیکوتین، مدت ۱۰ ماه سفر کردم به راهنمایی آقای مجید اعتباریان، رهایی از سیگار ۸ سال.
شما در جایگاه دستیار دیدهبان در کنار دیدهبان محترم آقای اشکذری در حال خدمت هستید؛ لطفاً در مورد جایگاه خدمتی خودتان کمی برایمان صحبت کنید.
هر فردی، در هر جایگاهی که خدمت میکند و برای یک سری پارامترها درحرکت و تکاپو باشد، قطعاً توفیق و رحمت خداوند شامل حال او شده است. خدا را شکر میکنم جناب آقای مهندس دژاکام و دیدهبان محترم آقای اشکذری به بنده اعتماد کردند که بتوانم در این مسیر آموزش بگیرم. واقعاً تمام این مسیرها طبق فرموده بزرگان کنگره، پروسه درمان است؛ حتی به نظر من، شال دستیار دیدهبانی هم پروسه درمان است برای آموزش و تکامل.
دستور جلسه این هفته کتاب ۶۰ درجه زیر صفر است. از حس خود برای ما بگویید، وقتی برای اولین بار کتاب ۶٠ درجه را مطالعه کردید.
خدا را شکر توفیقی که داشتم، ۴ سال قبل از اینکه رها شوم با این کتاب آشنا شدم. سال ٨٠ کتاب ۶٠ درجه را مطالعه کردم و هنوز در اصفهان اتفاقی رخ نداده بود. ١٠ ماه این مسیر را طی کردم، ولی چون ضلع درمان فقط جسمی بود و جهانبینی در کنارش نبود، نتوانستم موفقیتی داشته باشم. بعداً متوجه شدم که تکامل و تمام دروس در جمع باید اتفاق بیافتد. کتاب خیلی زیبایی است و تمام تجربیات آقای مهندس از اولین باری که مطالعه کردم؛ یادم نمیرود که ایشان فرمودند: من خودم اعتیادم، خودم ویروس هستم، تخریب هستم و همه صحبتهای ایشان به دل مینشیند. گویند: سخنی را که از دل درآید بر دل بنشیند. خیلی از وقتهایی که این کتاب را میخوانیم، متوجه مطالب بیشتری میشویم. در سفر اول یک نوع برداشت میکنیم و سفر دوم برداشتی متفاوتتر. این کتاب یک معجزه است، چون چیزی جزء قوانین هستی نیست. یک کتاب شگفتانگیز برای تاریخ بشریت تا گره کور افراد را باز کند و خواندن آن بیشک توفیق میخواهد.
در کتاب ۶٠ درجه، از چهارده تصویر استفادهشده است. کدام تصویر بر فکر و خیال شما حکشده است. لطفاً در این مورد برایمان شرح دهید.
نبرد درون را همهی ما با آن روبهرو شدهایم. در سفر آنجایی که آن فرد جای ناخنهایش روی سنگ مانده و در حال لیز خوردن است، این تصویر خیلی زیبایی است. گاهی اوقات انسان در یک دوگانگی قرار میگیرد که آیا این مسیر را برود یا نه؟ چون جنگ بین اهریمن و نیروهای الهی است؛ واقعاً اگر این آگاهی و اطلاعات نباشد، مثلث دانایی و متون کنگره ۶٠ نباشد، این کار شدنی نیست! خدا را شکر آقای مهندس حرکت در مسیر صراط مستقیم را کلید این راه معرفی کردند و اینکه در مسیر ارزشها حرکت کنید تا از نبرد درون سالم بیرون آیید.
یک شعر زیبایی است که در اکثر مواقع در صحبتها و جشنهای کنگره از شما شنیدهایم. چنانچه ممکن است این شعر را برایمان بیان کنید.
این شعر زیبا، حرف دل تمام ما را میگوید:
ما مسافرین کشتیشکستهایم که به ساحل رسیدهایم
رقص و پایکوبی میکنیم، مردم خیال میکنند ما دیوانهایم
حقدارند چون ندیدهاند، آن طوفانی که ما دیدهایم
واقعاً حقدارند ندیدهاند، آنها طوفان اعتیاد را ندیدهاند، طوفان سیگار را ندیدهاند.
جنگ، جنگ اهریمن بود، ندیدهاند؛ برای همین هم شادی میکنیم، تولد میگیریم، دنور میشویم، پانصد میلیون کمک میکنیم و این سیستم پابرجاست، به خاطر اینکه آن طوفان را ندیدهاند.
بهعنوان کلام آخر اگر صحبتی دارید بیان کنید.
آقای مهندس فرمودند: آنکه فهمید، ماند؛ یعنی اگر کسی با تفکر و فلسفه کنگره آشنا شود، به یک مرزبانی اکتفا نمیکند، به کمک راهنمایی اکتفا نمیکند. من در این مسیر تا زندهام ادامه میدهم؛ طبق گفتههای استاد سردار حداقل یک سال در کنگره خدمت کردن و ماندن، مطابق است با هفتاد حیات؛ چه جایی بهتر از ماندن در اینجاست؟ جایی که تضمین میکند، آخر و عاقبتبهخیر میشوید؛ پس آنکه فهمید، ماند.
در آخر تشکر میکنم و خیلی لذت بردم از نمایندگی باانرژی و توانمند و خیلی خوبی که دارید. آرزوی موفقیت برای ايجنت محترم، گروه مرزبانی و بچههای سایت میکنم. خیلی لذت بردم از اینکه این نمایندگی بهسرعت روی ستونها استوارشده و انشاءالله آینده درخشان این شعبه را بیشتر میبینم.
تهیه کننده: مسافر حمیدرضا
ویرایش: مسافر محمد
تنظیم و ارسال: مسافر حمید
- تعداد بازدید از این مطلب :
642