در خدمت ایجنت دوره قبل گروه خانواده شعبه سهروردی اصفهان هستیم:
همسفر ناهید به همراه مسافرشان که تخریب 11 سال آنتیایکس تریاک، الکل و شیره داشتند پا به کنگره گذاشتند، به روش درمان دیاستی و با داروی اوتی، ۱۲ ماه به راهنمایی آقای علی حسینی و خانم داودی سفر کردند. رشته ورزشی مسافرشان والیبال است و در حال حاضر ۸ سال و پنج ماه است که آزاد و رها هستند.
مسافرشان در ادامه وارد لژیون ویلیاموایت شدند و با روش درمانی دیاستی، داروی نیکوتین خوراکی، ۱۶ ماه با استادی آقای منصور ولیخانی سفر کردند و پنج سال است که از دام دخانیات رها هستند.
از شما دعوت میکنم در ادامه با ما همراه باشید ...
با سلام و تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید. لطفاً برای خوانندگان ما بفرمایید شما تا به حال چه خدمتهایی را در کنگره انجام دادهاید و کدام یک شیرینتر و پرآموزشتر بوده است؟
خدا را شکر به لطف خداوند از بدو ورودم به کنگره، عاشق خدمت کردن بودم و خدمتهایی که یک سفر اولی میتواند انجام دهد، مثل نگهبان نظم، میکروفن گردان یا مسئول پذیرایی را انجام دادم و به مراتب با آموزش گرفتن و بالا بردن دانایی و آگاهی و به لطف خداوند خدماتی مثل مهمانداری، نگهبانی، دبیرجلسه، نگهبانجلسه و استاد جلسه نصیبم شد و بعد از آن خدمتهایی مثل خدمت کمکراهنمایی و خدمت عضویت در لژیون سردار را انجام دادم؛ خدمت سایت و خدمت ایجنتی و بعد هم سال گذشته خدمت جایگاه دنوری را انجام دادم.
خدمات در کنگره نسبت به ظرفیت انسانها شکل میگیرد، حتی اگر دقت کرده باشید وقتی یک تازهوارد میخواهد کمک مالی به کنگره کند و میگوید که من این مبلغ را دارم که میتوانم به کنگره بدهم، حتی کنگره قبول نمیکند و میگوید شما فعلاً باید بیایید و فقط سفر کنید. این به این دلیل است که شخص آموزشها را بگیرد و دانایی کسب کند که اگر کمکی میکند، کمکی باشد از سر آگاهی و آن بخشش با دانایی اتفاق بیفتد که بتواند لذت آن را درک کند.
خدا را شکر همه جایگاههای خدمتی برای من آموزش داشته است، ولی شیرینترین جایگاه خدمتی جایگاه کمکراهنمایی بوده است؛ چون هر موقع که مشکلی برای من پیش میآمد و من وارد لژیون میشدم، دقیقا رهجو همان سوال را از من میکرد و من مجبور بودم به خاطر اینکه حرفم به دل رهجو بنشیند، خودم آن آموزش را کاربردی و عملی کنم و دقیقاً رهجوهای من در جایگاه کمکراهنمایی خود من بودند و مثل اینکه میخواستند خود ناهید را به خودش نشان دهند و خیلی به من کمک کرد و من هر موقع که وارد لژیون میشدم، میگفتم ناهید خودت را ببین و این واقعاً برای من شیرینی خیلی خوبی داشت.
این که گفتید پرآموزشترین، همه جایگاهها پر از آموزش هستند، ولی خدمت ایجنتی به نظر من، یک جایگاه پر از آموزش است، چون قبلاً داخل لژیون مثل آن فرماندهای که آقای مهندس صحبت میکنند، مینشیند و آن یدِ واحده قرار است با ۲۰ نفر سر و کار داشته باشد و با ۲۰ تا مشکل مواجه است، ولی وقتی که در جایگاه ایجنتی قرار میگیرد، دیگر پا فراتر میرود و با تعداد کثیری از همسفرها مواجه میشود؛ با تعدادی از کمک راهنماها مواجه میشود که هر کدام یک عقیده و طرز تفکری دارند و این خیلی مهم است که بتوانیم همه را پذیرا باشیم و مردمدار باشیم و به عقاید بقیه احترام بگذاریم و در عین حال عمل سالم را انجام دهیم. بنابراین برای من جایگاه ایجنتی پرآموزشترین بود.
بازتاب خدمتهایی که تا به حال در کنگره انجام دادهاید در زندگی شما چگونه بوده است؟
آقای مهندس میگویند انسانها برای آموزش و خدمت سالم پا به هستی گذاشتهاند. وقتی که منِ همسفر یا منِ مسافر، در صراط مستقیم حرکت میکنم و از ضد ارزشها دوری میکنم و تمام تلاشم را انجام میدهم برای خدمت به انسانهای دردمند، قطعاً بازتاب خوبی را در زندگی دریافت خواهم کرد.
خیلی از افراد، بازتاب را متفاوت برداشت میکنند، ولی برداشت من از بازتاب، همان داشتن حس خوب و تفکر سالم است؛ همین که بتوانم درست زیستن و درست زندگیکردن را یاد بگیرم، همین که زندگی کنم و بگذارم دیگران هم زندگی کنند؛ دستاوردهایی هست که من با خدمت کردن در کنگره دریافت کردم.
اگر بخواهم مقایسهای انجام دهم از زمان ازدواجم، تا قبل از ورودم به کنگره، اصلاً با این ۱۰سالی که در کنگره زندگی کردم قابل مقایسه نیست، چون حتی خدماتی که من در کنگره انجام دادم، روی فرزندان من بیتاثیر نبوده است. روی روابط فیمابین ما حتی در خانوادهها و اجتماع بیتأثیر نبوده و دستاوردهای خیلی خوبی خدمت کردن در کنگره برای من داشته است. مهمترین آن پذیرفتن و رها کردن بود که برای من اتفاق افتاد و خدا را شکر به یک آرامش و تعادل نسبی در زندگی رسیدم.
چه عاملی باعث شد که شما خدمت ایجنتی را قبول کنید؟
شاید بارها شنیدهایم که در کنگره این جایگاهها هستند که انسانها را انتخاب میکند. اگر روزیِ من شد در جایگاهی ایجنتی خدمت کنم، چون نیاز من بوده است؛ چون من باید به واسطه این جایگاه، گرههای درونی خودم را باز میکردم و بیشتر روی خودم کار میکردم، به واسطه این جایگاه باید رشد میکردم و خدا را شکر میکنم که این جایگاه را قبول کردم.
جایگاه ایجنتی در کنار همسفران سهروردی واقعاً برای من لذتبخش بود و از آن عشق، مهر، محبت و تمام آن خصلتهای خوبی که درون همسفران سهروردی بود من بسیار تا بسیار آموزش گرفتم و وقتی که درون این جایگاه قرار گرفتم، باعث شد که واقعاً بزرگ شوم و به پختگی خاصی در این جایگاه برسم که شاید طی چندین سال کنگره، من این حس را تجربه نکرده بودم. آن قدرت تفکر و تمرکز را درون من گسترش داد و حتی باعث شد که بتوانم مرگ پدر و مادرم را نسبتاً قبول کنم و این خیلی برای من مهم بود.
همیشه میگفتم که نمیدانم چه اتفاقی افتاده و چه نیروهایی هستند که به من کمک میکنند که من توانستم مرگ پدر و مادر خودم را، آن هم با فاصله خیلی کم و فاصله زمانی یک سال بپذیرم، که اگر جایگاه ایجنتی نبود، اصلاً نمیدانستم که چه اتفاقی تا الان افتاده بود.
با توجه به اینکه در جایگاه دنوری قرار دارید، در این مورد برای ما توضیح دهید؟
دنور یعنی بخشنده و بخشندگی واقعاً دلی بزرگ میخواهد. خیلی مهم است که انسانها بتوانند از جان و مال خودشان ببخشند و گذشت کنند و این مقدر نمیشود، مگر با جهانبینی بالا، آموزش بالا و مگر با دانایی بالا.
خدمات مالی در کنگره ۶۰ مثل بقیه کارها به صورت دیاستی است. در بدو ورود، همسفر، اول قانون یازده را حمایت میکند. بعد میتواند، حامی موسیقی و ورزش شود و بعد به مراتب کمک به زمین و عضویت در لژیون سردار را داشته باشد و بعد جایگاه دنوری و پهلوانی را تجربه کند. من از خداوند میخواهم بتوانم حس زیبای جایگاه پهلوانی را هم تجربه کنم، انشاالله.
اگر که دقت کنیم آن حس و حالی که خدمات سردار دارد واقعاً وصفناشدنی است. بعضی وقتها عزیزانی وارد کنگره میشوند و بعد از رهایی آموزشها را گرفتهاند، ولی توان اینکه بخواهند کتب و جزوات را بخوانند و امتحان کمکراهنمایی بدهند را ندارند. مثل اینکه این اعضا ساخته شدهاند برای لژیون سردار، برای اینکه بتواند پایههای مالی کنگره را استحکام و توان ببخشند.
خدا را شکر این بستر را هم آقای مهندس برای ما فراهم کردند که بتوانیم رشد کنیم، همین که خدمت مالی انتهایی ندارد. اگر دقت کنید هر خدمتی که شما در کنگره انجام میدهید یک زمان محدودی دارد، مثلاً چهار سال یا ۱۴ ماه است، ولی خدمت مالی و دنور و پهلوان یا عضویت در لژیون سردار هیچ محدودیت زمانی و مکانی ندارد، شما میتوانید هر موقع، هر مبلغی را پرداخت کنید و لذتی را کسب کنید.
من پارسال بود که به لطف خداوند و کمک و یاری مسافرم توانستم جایگاه دنوری را کسب کنم. در لژیون سردار که مشارکت انجام میشد، دستورجلساتی مثل دنور، واقعا برایم لذتبخش بود. این را از صمیم قلب میگویم که وقتی مشارکت میکردم، میگفتم که خدایا شکرت که حتی اگر شده پول یک آجر را من در دانشگاه خوارزمی سهیم باشم، لذت وصف ناشدنی دارد، پر از آموزش و حس و حال خوب است. این را هم داخل پرانتز بگویم، ما زمانی عضو لژیون سردار شدیم، که حتی حقوق کارگران مسافرم به تعویق افتاده بود و وام میگرفتیم که حقوق کارگرها را تسویه کنیم و بعد از عضویت در سردار مشکلات مالی ما خدا را شکر حل شد و من توانستم جایگاه دنوری را هم تجربه کنم.
شما چه انتظاراتی از همسفران در شعبه دارید؟
بهتر است که هر همسفری خودش این را به شخصه جواب دهد که من به عنوان یک همسفر که در کنگره در حال حرکت کردن هستم، چه کارهایی را انجام دهم؟
اگر که من از دیدگاه خودم این را صحبت کنم، انتظار میرود همسفران سفر اول، فرمانبردار باشند، قوانین و اصول و حرمت را حفظ کنند و اینکه مسافرانِ خودشان را رها کنند و بپذیرند که مسافرها بیمار هستند، ولی به طور کلی همسفرانی در کنگره موفق عمل میکنند و این حال خوش را تجربه میکنند که از حاشیهها به دور باشند و من بسیار تا بسیار دیدهام، همین که آقای مهندس میگویند کنگره مثل گردباد سبز است که اگر وارد حاشیه شدی طرد میشوی. دقیقاً و دقیقاً من این را بسیار در کنگره دیدم. همسفری که وارد حاشیه میشود، میگردد که برای خودش، چند نفر دیگر را هم پیدا کند و وارد حاشیه شوند و این افراد از قوانین و اصول کنگره دور میشوند و روز به روز مثل آن نارنجکی که وقتی منفجر میشود، اول پوسته خودش را میشکافد، اول از همه خودشان از چرخه و حال خوش خلاص میشوند، بنابراین اگر همسفری بخواهد حس و حال خوبی را داشته باشد، باید از حاشیهها در کنگره دوری کند و غیر از چشم و فرمانبرداری چیزی نگوید.
چه چیزی باعث شد که شما در کنگره بمانید؟
اگر بخواهم کوتاه پاسخ دهم خدمت کردن. قطعاً مسافر و همسفری که در کنگره قرار میگیرند بعد از رها شدن و بعد از اینکه آموزشها را کسب کردند، وقتی وارد جایگاه خدمت میشوند و لذت خدمت را میچشند، دیگر حاضر نیستند، کنگره و خدماتی که در کنگره انجام میشود را با هیچ چیز دیگری در دنیا عوض کنند و شاید خیلی وقتها این را تجربه کرده باشیم که با نزدیکترین افراد خودمان در خانواده نشست و برخاست میکنیم، ولی آن حس و حالی که در کنگره با افراد کنگره تجربه میکنیم را نداریم. بنابراین این باعث میشود که وقتی من دارم خدمت میکنم و این حس خوب و حال خوش را دریافت میکنم، بخواهم در کنگره بمانم و هر روز خدمت جدیدی که برایم آموزش جدیدی داشته باشد را تجربه کنم.
آیا بعد از خدمت ایجنتی قصد دارید در کنگره بمانید و خدمت دیگری انجام دهید؟
با توجه به اینکه هنوز نیاز به آموزش دارم و هنوز باید محکمتر از قبل، جهت گرفتن آموزشها حرکت کنم پس نیاز به گرفتن خدمت دارم، بنابراین اگر خداوند اجازه ورود من را به کنگره بدهد و آقای مهندس و خانم آنی هم اجازه خدمت کردن بدهند، حتماً خدمات دیگری را در کنگره انجام خواهم داد و به قول آقای مهندس پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست.
اتمام جایگاه ایجنتی، اتمام ورود همسفر به کنگره یا اتمام خدمت برای فرد، محسوب نمیشود؛ کما اینکه ما جایگاه ایجنتی را تجربه کردیم، حالا تحویل دادیم. خدمات در کنگره چرخشی است، یک نفر دیگر در این جایگاه قرار میگیرد و آموزش میگیرد. اینکه ما برداشت و تصورمان از خدمت چه چیزی باشد، خیلی مهم است.
خدمت حتماً نباید با شال باشد، این که حتماً باید یک شالی روی دوشم باشد که من قدرت و اعتماد به نفس داشته باشم. همین که بتوانم اذن ورود در کنگره را پیدا کنم و بتوانم قانون سبد یازده را حمایت کنم، یعنی اینکه خدمت میکنم و مهم این است که از آن خدمت، خودم حس خوبی داشته باشم و بتوانم از زمانی که دارم، قانون یازده را حمایت میکنم، بهترین استفاده را ببرم، بنابراین پایان خدمت ایجنتی و تحویل شال، به منزله اتمام خدمت در کنگره نیست و قطعاً انشاالله خدمات دیگری را هم انجام خواهم داد.
با توجه به دستور جلسه این هفته که کتاب ۶۰ درجه زیر صفر است، نظر شما درمورد این کتاب ارزشمند چیست؟
خود شما گفتید کتاب ارزشمند. به نظر من نه تنها در زمینه درمان اعتیاد، بلکه در تمام زمینهها مثل لاغری، درسخواندن، دوری از ضدارزشها، کتاب۶۰ درجه میتواند، پاسخگوی من همسفر باشد و به من کمک کند.
آقای مهندس در قسمت اول کتاب عنوان کردند که کتاب۶۰ درجه، کاوشی است بین چندین حلقه آفرینش که باورش کار هرکسی نیست، مگر معنای آن بداند که آن چیست. اگر من همین یک جمله را درک کنم، متوجه میشوم که بهترین کتاب است که در این مقطع از حیات، در اختیار من همسفر قرار داده شده است.
در این کتاب از روشی استفاده شده است که در تمام بیماریها و کارها و ضدارزشها، برای هر کاری که منِ همسفر فکرش را کنم، میتوانم از این روش، که روش دیاستی است، استفاده کنم و حتی در حل کردن مسائل و مشکلات زندگی خودم به صورت دیاستی میتوانم، اقدام کنم و از این روش استفاده کنم.
نکته دیگری که خیلی در این کتاب مهم است، این است که حاصل تجربیات آقای مهندس در چندین سال مصرف مواد مخدر است و خیلی عامیانه و ساده نوشته شده است و میتواند در اختیار همه قرار بگیرد و برای همه اقشار جامعه، مورد استفاده باشد؛ از پزشکان روانپزشکان، افراد مصرف کننده و خانوادهها و محققین، این نکته خیلی مهمی است که در این کتاب استفاده شده است.
چیز دیگری که به نظر میرسد، در این کتاب از متن استفاده شده، یا همان تکست و تصاویر و موسیقی، که تصاویر و موسیقی میتواند به یک مسافر و همسفر بسیار تا بسیار کمک کند. وقتی که همسفری شرایط خودش را با تصاویر کتاب۶۰ درجه انطباق میدهد، بهتر میتواند به خودش و مسافرش کمک کند.
قانونهایی که در کتاب ۶۰ درجه استفاده شده، قانونهای الهی هستند که قابل استفاده برای همه افراد است و رعایت هر کدام از این قوانین، می تواند سکوی پروازی باشد جهت رشد و ارتقاء ما، اگر که ما به قوانین عمل کنیم، راه بهتر برای ما نمایان خواهد شد.
در آخر اگر صحبتی دارید بفرمایید.
اول اینکه تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که چنین بستری را برای آموزش ما همسفران فراهم کردند تا بتوانیم درست زندگی کردن و درست زیستن را یاد بگیریم، تشکر میکنم از تمام عزیزانی که طی این مسیر به بنده کمک کردند که بتوانم بیایم و به انسانهای دردمند خدمت کنم. در اصل بزرگترین خدمت را به خودم و خانوادهام کنم، بتوانم آن آرامش را درون خودم و اعضای خانوادهام به وجود بیاورم. تشکر میکنم از عزیزان خدمتگزاران سایت که به خوبی خدمت کردند و برایشان خیلی مهم است که یک جمله از این مطالب را یک فرد مصرف کننده که خواهان درمان و رهایی است، بخواند و بتواند آموزش بگیرد و راه برایش نمایان شود.
توصیه من با توجه به سابقه چندین سالهای که در کنگره دارم این است که هیچ وقت کنگره برای ما عادی نشود و فراموش نکنیم که از کجا به کجا رسیدهایم و با چه حال خراب و زاری وارد کنگره شدیم و اگر الان، خدا را شکر به یک تعادل نسبی، رسیدهایم و آرامش در زندگی ما جاری است، تمام را مدیون آموزشهای کنگره و جناب مهندس هستیم و این را در نظر داشته باشیم که به خودمان غَرّه نشویم و همیشه خواهان کمک به دردمندان باشیم و نسبت به مسائل علمی و مالی کنگره بیتفاوت نباشیم و در حد توانمان از عصاره جان و مال خودمان برای کنگره ببخشیم. همان طوری که دیگران کاشتند و ما استفاده کردیم، ما هم بذر نیکویی بکاریم که انشاالله درختان تنومندی شوند برای آیندگان.
فقط کلام آخر، بستری که برای ما فراهم شده را در نظر بگیریم و قدردان و سپاسگزار نعمتهای الهی باشیم. کنگره۶۰ برای ما سفرهای پر از نعمت است که برای ما باز شده است. نخواهیم تخطی کنیم و وارد حاشیه شویم و بهترین استفادهها را از این مکان مقدس ببریم و انشاالله بتوانیم رهجویان لایقی برای کنگره و آقای مهندس باشیم و بدانیم که مشکلات و مسائل در تمام مقاطع زندگی ما وجود دارد و مهم، دیدگاه و نگرش ما به مشکلات است که چطور این مشکلات را برآورد میکنیم و چطور میتوانیم از مشکلات خودمان درس بگیریم. انشاالله همه همسفران نمایندگی سهروردی، مثل آن رودها و چشمههای خروشانی باشند که در ادامه به بحر و اقیانوس خواهند رسید.
طرح سوال، مصاحبه و تایپ: همسفر اعظم رهجوی کمکراهنما همسفر مائده (لژیون هشتم)
عکس: همسفر فاطمه رهجوی کمکراهنما همسفر پریسا (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر ندا کمکراهنمای لژیون پنجم
همسفران نمایندگی سهروردی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1197