English Version
English

سیگار به آرامی شخصیت و ادب انسان را می‌گیرد

سیگار به آرامی شخصیت و ادب انسان را می‌گیرد

به نام قدرت مطلق الله
 

ششمین جلسه از دوره بیست و نهم جلسات ویلیام وایت به استادی مسافر یوسف، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «آداب و معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» جمعه ۲۷ خرداد ماه ۱۴۰۱ ساعت ۷:۳۰ صبح در محل پارک طالقانی آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان یوسف هستم مسافر سیگار؛
خداوند بزرگ را شکر می‌کنم که امروز این جایگاه به من داده شد تا بتوانم از شما عزیزان آموزش بگیرم. خب دستور جلسه امروز آداب و معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی می‌باشد. هر چیزی که انسان را از حالت طبیعی خودش خارج کند را آنتی ایکس می‌گویند که سیگار هم از این قضیه مستثنی نیست و یک آنتی ایکس محسوب می‌گردد چون انسان را از تعادل  طبیعی خود خارج می‌کند. بی‌تعادلی یعنی بی‌ادبی، همین‌طور متوجه شدم که فردی که سیگار مصرف می‌کند فرد بی‌تعادلی است در نتیجه چه بخواهد یا خیر فرد مصرف‌کننده سیگار فرد بی‌ادبی محسوب می‌گردد چون سیگار شخصیت انسان را می‌گیرد.

خود من اولین باری که سیگار مصرف کردم در زمان دانشجویی و در دانشگاه بودم که تصور می‌کردم اگر سیگار مصرف کنم نشان‌دهنده شخصیت من است یا موجب می‌شود تا بیشتر به من توجه کنند. در حالی که اصلاً متوجه نبودم که همین سیگار ذره‌ذره شخصیت من را از من دارد می‌گیرد و از خود واقعی‌ام در حال دور شدن بودم تا زمانی که وارد کنگره60 شدم. خب در کنگره60 آگاهی و آموزش اکتسابی است و به‌مرور زمان کسب می‌شود، برای مثال خود من بعد از شش سال تازه از صحبت‌های آقای مهندس متوجه شدم که شاگرد همیشه باید سمت چپ راهنمای خود حرکت کند تا ادب را رعایت کرده باشد. در رابطه با معاشرت این‌گونه بود که شاید بدون اطلاع دادن به خانه فامیل‌ها می‌رفتیم یا خیلی کارهایی انجام می‌دادیم که خارج از آداب معاشرت بود و الان در کنگره60 آموخته‌ایم که در جامعه و برای ارتباط برقرار کردن با سایر انسان‌ها باید آداب معاشرت را بدانیم و به آن‌ها عمل کنیم که البته این پروسه امکان دارد چندین سال طول بکشد.

ولی شرط مهم و اساسی این است که برای فراگیری این دانش من باید خواسته آن را داشته باشم تا ذره‌ذره آن را کسب کنم درست مانند درمان سیگار که در وهله اول باید خواست درمان را داشته باشم.خود من تا قبل کنگره60 که سیگار مصرف می‌کردم هر وقت به اداره می‌رفتم قبل ورود ادوکلن به خودم می‌زدم تا بقیه متوجه نشوند من سیگار مصرف می‌کنم درحالی‌که همه آن افراد متوجه این موضوع بودند و این از روی بی‌ادبی بود که من این‌گونه تصور می‌کردم چون با مصرف سیگار با دود و بویی که از خود به جا می گذارد به دیگران در حال آسیب رساندن هستیم و این اوج بی‌ادبی است.

یک فرد مصرف‌کننده خود خبر ندارد که مصرف‌کننده است و تصور می‌کند که باقی افراد خبر ندارند که او مصرف‌کننده است درحالی که همه می‌دانند. من مصرف‌کننده اولین کلاه را بر سر خود می‌گذارم و فکر می‌کنم که دیگران از این موضوع آگاه نیستند. هرگاه از ضد ارزش‌ها مثل مصرف سیگار دوری ‌کنیم چه بخواهیم یا خیر تکریم و احترام پیدا می‌کنیم و همه این موارد از لطف کنگره60 و لطف آقای مهندس است که چنین بستری را فراهم نمودند که من از یک فرد مصرف‌کننده بتوانم تبدیل به یک فرد مفید و مورد احترام شوم. ممنون از اینکه به صحبت‌های من توجه نمودید.

لژیون های درمان اعتیاد به سیگار

 

عکاس: مسافر سیگار صابر

تایپ و تنظیم: مسافر سیگار محمد ۸

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .