English Version
English

بزرگترین ساختار کنگره ۶۰ نظم است

بزرگترین ساختار کنگره ۶۰ نظم است

جلسه هشتم از دور بیست و چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی خواجو با استادی راهنمای محترم مسافر سعید محسن، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» و دستور جلسه دوم «جشن سومین سال رهایی کمک راهنما مسافر بهمن» در روز پنجشنبه 26 خرداد‌ماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.


خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید محسن هستم یک مسافر خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک‌بار دیگر در کنگره حضور دارم، همچنین ورود به شعبه جدید را تبریک می‌گویم و از تمام عزیزانی که تلاش کردند و زحمت کشیدند تا این مکان آماده شود، کمال تشکر رادارم. این از توان و قدرت کنگره ۶۰ است که نشان داد؛ بچه‌های کنگره ۶۰ جاهای خراب را آباد می‌کنند.
 

جمله‌ای از استاد سردار است که می‌گوید: انسان‌های آباد، ویرانه‌ها را آباد می‌کنند و انسان‌های خراب، آبادی‌ها را ویران می‌کنند. دستور جلسه امروز «آداب معاشرت، تعادل و بی‌تعادلی» هست، اگر بچه‌ها در این یازده ماهی که سفر کردند به تعادل نرسیده بودند، هرگز هیچ ساختاری ایجاد نمی‌کردند و این نشان می‌دهد که ساختار کنگره ۶۰، بر اساس حق و حقیقت است. به نظر من بزرگ‌ترین ساختار کنگره ۶۰ همان‌طور که جناب مهندس در سی‌دی آداب معاشرت روی آن تأکید می‌فرماید، نظم است.
 

جناب مهندس می‌فرماید: کسی که نظم را رعایت می‌کند، آداب معاشرت دارد. وقتی‌که ما در هر جامعه‌ای به افراد توانمند، چه ازنظر مالی یا ازنظر معنوی نگاه می‌کنیم، همه دارای نظم هستند. مثلاً در یک ساعت خاص به خواب می‌روند و در یک ساعت خاص و منظم از خواب بیدار می‌شوند؛ این نظم است که باعث شده این افراد به این جایگاه برسند. من همیشه می‌گویم: کسانی که خواستار درمان هستند، باید نظم داشته باشند و من موقعی به درمان می‌رسم که نظم داشته باشم!
 

اولین چیزی که یک شخص مصرف‌کننده از دست می‌دهد نظم است؛ یعنی خواب شب ازدست‌رفته و بیداری صبح زود را ندارد و نظم درونی بدن را ازدست‌داده است. اولین چیزی که در کنگره ۶۰ به من داده شد، نظم است و برای درمان یک سفر اولی نظم و ادب ضروری است، جناب مهندس می‌فرماید: بی‌ادب محروم شد از لطف رب. انسانی که بی‌ادب باشد از لطف راهنما محروم می‌شود، پس من سعی کنم ادب داشته باشم و رعایت ادب کنم. مورد دیگر اینکه در کنگره ۶۰، ساعت اختراع شد و در بیرون از کنگره ساعت معنا ندارد! رأس ساعت، کارگاه آموزشی در کل ایران شروع می‌شود و این نشان‌دهنده‌ی ادب و نظم کنگره است.
 

درمورد دستور جلسه دوم، تولد مسافر بهمن:
آقا بهمن با تخریب مواد مخدر وارد کنگره شد. من در روزهای اول، سعی می‌کنم به ره‌جو فرصت دهم تا خودش را پیدا کند و در غالب کنگره ۶۰ قرار بگیرد. آقا بهمن روزهای اول در غالب کنگره قرار نگرفت، ولی وقتی با او صحبت کردم و گفتم با این روش به درمان نخواهی رسید، با تفکر، منظم شد و سفر خوبی را شروع کرد. یکی از بزرگ‌ترین صفاتی که آقا بهمن در سفر اول داشت، فرمان‌برداری بود. فرمان‌برداری‌هایی که برای درمان اعتیاد نیاز بود را بهمن انجام داد؛ هفته‌ای یک سی‌دی می‌نوشت، خدمت‌گزار بود، دبیر لژیون بود و به‌درستی سفر کرد.
 

یکی دیگر از برگ برنده‌های آقا بهمن، داشتن همسفر بود و به نظر من، سفر کردن با دو بالِ پرواز، خیلی راحت‌تر است. بهمن تمام مراحل را به‌خوبی طی کرد و در سفر دوم شروع به خدمت کرد. ازجمله در قسمت OT و کلینیک خدمت کرد و به لطف خداوند در امتحان کمک راهنمایی شرکت کرد و موفق شد شال کمک راهنمایی را دریافت کند. برای بهمن آرزوی موفقیت دارم و انشاءالله بتواند در ادامه جایگاه‌های دیگر در کنگره ۶۰ را تجربه کند.
 

اعلام سفر مسافر بهمن:
تخریب:7 سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک، شیره 7؛ روش درمان: DST، داروی درمان: شربت OT، مدت سفر: 11 ماه، نام راهنما‌: سعید محسن، رهایی 3 سال و 1 ماه
 

آرزوی مسافر بهمن:

آرزو می‌کنم؛ تا روزی که زنده هستم عضو کنگره ۶۰ باشم.

آرزوی همسفر مهلا:

آرزو می‌کنم؛ کسانی که در آزمون کمک راهنمایی سال ۱۴۰۱ شرکت می‌کنند، قبول بشوند.

آرزوی همسفر محمد:

آرزو می‌کنم؛ آقای مهندس همیشه سالم باشند.

آرزوی همسفر زهرا:

آرزو می‌کنم؛ در دانشگاه کنگره ۶۰ درس بخوانم.

آرزوی همسفر الناز:

آرزو می‌کنم؛ آموزش بگیرم و به آموزش‌ها عمل کنم تا بتوانم به انسان‌ها خدمت کنم.
 

سخنان مسافر بهمن:
در ابتدا؛ خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در کنگره ۶۰ هستم تا بتوانم آموزش بگیرم و به خودم خدمت کنم. تشکر می‌کنم از آقای مهندس که این بستر را فراهم نمودند تا انسان‌ها از عمق تاریکی به‌طرف نور حرکت کنند و آن سختی‌هایی که در اثر بیماری اعتیاد و جهل و ناآگاهی به آن گرفتارشده‌اند را بتوانند برطرف کنند. چیزی که من از کنگره ۶۰ یاد گرفتم و سعی کردم به آن عمل کنم؛ مقوله سپاسگزاری و شکرگزاری بود و این مقوله به زبان نیست، بلکه به عمل است. سپاسگزار هستم از دوستانی که در ساخت این شعبه جدید با تمام وجودشان کمک کردند، هرکس به‌نحوی‌که می‌توانست، با عشق و خالصانه، خدمت می‌کرد تا این شعبه در مدت‌زمان کم آماده بشود. درواقع این برمی‌گردد به آموزش‌هایی که راهنمایان عزیز به ره‌جویان خود داده‌اند و ما واقعاً نتیجه‌اش را در اینجا دیدیم. همان‌طور که همه ما می‌دانیم، در کنگره ۶۰ گفته‌شده و تکرار شده که تولدها همه نشانه است؛ یک نشانه‌ برای یک سفر اولی که؛ مَنِ بهمن توانستم به رهایی برسم و تولد سه‌سالگی‌ام را جشن بگیرم، قطعاً شما هم می‌توانید. جناب مهندس فرمودند: درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ کاملاً حل‌شده است و کسی که در چهارچوب کنگره قرار بگیرد، قطعاً به رهایی می‌رسد؛ انشاءالله سفر اولی‌هایی که وارد کنگره می‌شوند، در چهارچوب کنگره قرار بگیرند و به رهایی برسند.
 

سخنان راهنمای همسفر:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم به خاطر این لحظات زیبا و به خاطر این مکان مقدس. سومین سال رهایی آقا بهمن را تبریک عرض می‌کنم. این خانواده دقیقاً مصداق همین دستور جلسه آداب و معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی هستند که خانم مهلا هیچ‌وقت ندیدم به‌جز چشم چیز دیگری بگویند. این خیلی مهم است که وقتی من آداب معاشرت را بلد باشم تعادل هم در درون من حفظ می‌شود و آن موقع من باادب خود؛ نشان می‌دهم که چقدر از آموزش‌های کنگره استفاده کرده‌ام.
 

سخنان همسفر محمد:
از پدر و مادرم تشکر می‌کنم و از آقای سعید محسن و خانم بتول تشکر می‌کنم که به پدر و مادرم آموزش دادند.
 

سخنان همسفر مهلا:
خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار دارم و از آقای مهندس تشکر می‌کنم که چنین بستری را فراهم نمودند تا نه‌تنها مسافران، بلکه ما همسفران هم به حال خوش و تعادل برسیم. مَنِ همسفر قبل از کنگره، واقعاً آدم بی‌تعادلی بودم؛ که با یک حرکت کوچک و بی‌ارزش به هم می‌ریختم. از آقای سعید محسن و آقای امیرحسین ساسانی، تشکر می‌کنم؛ بابت آموزش‌های نابی که به ما دادند تا این‌گونه خانواده ما به آرامش برسد.
 

سخنان همسفر الناز:
قبل از اینکه پدرم به درمان برسد من کوچک بودم و از چیزی سر درنمی‌آوردم و اصلاً نمی‌دانستم که اعتیاد چه هست، ولی می‌توانستم به‌وضوح آن تاریکی را در زندگی احساس کنم.
 

سخنان همسفر زهرا:
از خداوند تشکر می‌کنم که کنگره را بر سر راه پدرم قرارداد و همین‌طور از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که چنین بستری را فراهم نمودند. در آخر هم از آقای سعید محسن و خانم بتول تشکر می‌کنم.
 

مشارکت همسفران و مسافران

مشارکت قانون 11

پیام مرزبانی، راهنمایان و خدمتگزاران
 

رهایی ایکس و ورود به سفر دوم جهان‌بینی مسافر رضا؛ راهنما: آقای سعید طائبی
 

خدمتگزاران

اهدای پاکت

لژیون خدمتگزار: لژیون 8

تایپ: مسافر مهرداد، مسافر ناصر

عکاس: مسافر هدایت

ویرایش، تنظیم و ارسال: مسافر حجت

نمایندگی امین‌‌‌‌‌‌‌‌‌گلی (خواجو)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .