English Version
English

بایستی آداب کنگره را فرا بگیریم

بایستی آداب کنگره را فرا بگیریم

اولین جلسه از دوره هشتاد و یکم، گارگاهای آموزشی و عمومی کنگره60، ویژه آقایان مسافر و همسفران نمایندگی آکادمی، با دستور جلسه "آداب و معاشرت، ادب وبی ادبی، تعادل وبی تعادلی" با استادی ایجنت محترم مسافر سیروس، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مجید، شنبه 21 خرداد 1401 ساعت 17 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان سیروس هستم مسافر. خوشحالم امروز در خدمت شما مسافران وهمسفران محترم هستم و از نگهبان ودبیر جلسه تشکر می‌کنم که استادی جلسه را به من واگذار کردند. وقتی در گنگره هستیم و خدمت می‌کنیم باید شکرگزار خداوند باشیم.

امروز جلسه دو بخش است؛ ابتدا دستور جلسه و قسمت دوم دستور جلسه، تولد مسافر مجید است. در مورد دستور جلسه "آداب و معاشرت، ادب وبی ادبی، تعادل وبی تعادلی"، من اعتقاد دارم و در کنگره یاد گرفته‌ام که اگر در کنگره آرامش دارم، باید بیرون از کنگره همین آرامش را داشته باشم. اگر غیر از این باشد یک جای کار مشکل دارد.

مشکلات زیاد وجود دارد در بیرون بین مردم، خوش رو و خندان هستی؛ ولی زمانی که وارد خانه می‌شوی مثل یک دیو هفت سر می‌شوی. یک موجود عجیب و غریبی می‌شوی. نباید این طوری باشد، باید ظاهر و باطن ما یکی باشد. هرطور در کنگره هستی باید بیرون از کنگره همان طور باشی.

اگر می‌خواهم خوب باشم، باید از سفر اول خوب باشم، باید از سفر اول خوب سفر کنم. آن ساختار در کنگره در سفر اول ساخته می‌شود. آداب و معاشرت هم همینطور است؛ باید در کنگره درست و اصولی یاد بگیریم. باید یاد بگیرم به دیگران احترام بگذارم، باید یاد بگیرم به دیگران سلام کنم.

وقتی در کنگره آداب ومعاشرت را در کنگره یاد گرفتم، بیرون هم می‌توانم درست برخورد کنم. سفر اول آداب و معاشرتی دارد؛ اگر آداب و معاشرت را یاد گرفتم در سفر دوم می‌توانم آن را اجرا کنم. در سفر اول خوب سفر نکنم، آداب و معاشرت را درست یاد نگیرم، نمی‌توانم در سفر دوم موفق باشم.

آداب معاشرت یعنی به راهنما احترام گذاشتن، سر وقت در جلسات حضور داشتن. در قوانین نوشته شده؛ سی‌دی ننوشتن، بی‌ادبی، بی‌تعادلی است. یعنی آداب کنگره را رعایت نکرده‌ ا‌ست. باید آداب کنگره را یاد بگیریم. هرجای و هر مکانی آدابی دارد که باید به آن‌ها احترام بگذاریم. اگر احترام نگذاریم بی‌ادبی به وجود می‌آید. رعایت کردن نکات کوچک ما را به افراد با ادب تبدیل می‌کند. اگر در کنگره موفق باشید، در زندگی هم موفق می‌شوید.

اما قسمت دوم دستور جلسه؛ تولد مجید عزیز است. درمورد مجید باید رهجویانِ بیست سال پیش صحبت کنند. مجید چندین راهنما عوض کرده ‌ا‌ست. همسفرِ مجید برای او خیلی زحمت کشیده‌ است. یک جایی باید متوجه بشوی که باید فرمانبردار باشی، مجید متوجه شد.

مجید وارد نمایندگی شمس شد و شروع به درمان کرد. خیلی خوب سفر کرد و در حال حاضر هم کمک راهنمای تازه واردین است. کنگره جای عجیبی است، باید یادمان نرود چی بودیم و به کجا رسیده‌ایم. از این که به صحبت‌های من توجه کردید، سپاسگزارم.

اعلام سفر مسافر مجید:
تخریب بیش از 30 سال، آخرین آنتی‌‌ایکس‌ شربت تریاک و شیشه، روش درمان DST، داروی درمان OT، با راهنمایی آقای سیروس حسین‌زاده، رشته ورزشی بدمینتون در حال حاضر 16 ماه هست که رها هستم.

آرزوی مسافر مجید:
آرزو می‌کنم بتوانم در جایگاهِ خدمتی، خالصانه خدمت کنم و به دردمندانی که به کمک احتیاج دارند کمک کنم؛ چون خودم روزی این نیاز را داشتم و به من کمک شد. خدا را شکر می‌کنم، انشالله تمام کسانی که راهشان را گم کرده‌اند بتوانند روزی به این مسیر هدایت شوند.

سخنان مسافر مجید:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر؛ خدمت کردن در کنگره خیلی به من کمک کرد. از راهنمایم متشکرم، اگر نبودند بنده هم اینجا نبودم، خیلی برای من زحمت کشیدند. همینطور از آقای سعید نمکی متشکرم.

شانس بنده بود؛ وارد هر لژیونی که می‌شدم، لژیون بسته می‌شد، و من می‌ماندم دربه‌در در پی انتخاب لژیون. چند سال پیش 4 سال به ظاهر رهایی داشتم، به قول آقا سیروس در ترک بودم. 2 سال به دستور جناب مهندس سقوط آزاد بودم، 2 سال به دستور جناب آقای نمکی سقوط آزاد بودم و حدود 4 سال رها بودم، جمعاً 6 سال بود که مواد مصرف نمی‌کردم؛ ولی حال خوبی نداشتم.

چون خدمت نمی‌کردم، همیشه به شعبه میامدم و می‌گفتم به من خدمت بدهید. یک روز آقای مجدیان به بنده گفتند خدمت گرفتی نیست، خود خدمت به سراغت میاید، باید در کنگره حضور داشته باشی. کمک آقای سیروس باعث شد صبح تا شب در کنگره حضور داشته باشم و این حضور داشتن باعث خدمت‌های دیگر می‌شد.

یک روز به شعبه آمدم، به اتاق مرزبانی رفتم و آقای سیروس جلوی من برگه‌ای گذاشتند و گفتند تکمیلش کن. پرسیدم فرم چه چیزی است؟ گفتند: فرم مرزبانی پارک طالقانی. تصور نمی‌کردم که حتی رای بیاورم، آنجا بود که فهمیدم خدمت به سراغت میاید. این خدمت‌ها باعث می‌شود ساخته شوی، به قول معروف پوست می‌اندازی.

همه چیز خواسته من است؛ خیلی از دوستان با من صحبت می‌کنند و می‌گویند خواستش را دارم که رها شوم. به او می‌گویم خواستش را داری؛ ولی بذرش را روی آسفالت می‌اندازی، ابتدا بایستی بسترش را محیا کنی. و این محیا نمودن همان حضور در کنگره است.
ممنون هستم از آقای مهندس، از آقای سیروس حسین‌زاده و همه شما عزیزان ممنون که به صحبت‌هایم گوش دادید.

سخنان همسفر ملیحه:
به یاد دارم زمانی که به کنگره آمدم خود را از دیگران قایم می‌کردم، احساس می‌کردم جایگاه من در اینجا نیست و چرا من بایستی ایجا حضور داشته باشم؟ چرا این اتفاق‌ها برای من افتاده؟ به هر حال زمان گذشت، شاید خیلی از افراد تصور کنند که اذیت کشیدم؛ ولی اصلاً اذیت نشدم.

هم قوی شدم، هم تکامل یافتم و خدا را شکر می‌کنم که جناب مهندس من را پذیرفتند و بهترین اساتید را کنار من قرار دادند که من به آن تکامل لازم برسم و هر روز احساس می‌کنم که هیچ چیز نمی‌دانم. کنگره برای من بهشت است. فکر نمی‌کنم هیچ راهی زیباتر از کنگره وجود داشته باشد که انسان به سر منزل خودش برسد.

خوشحال هستم از اینکه در کنار مجید هستم، از اینکه خداوند من را در کنار مجید قرار داده سپاسگزارم؛ چون اگر در کنار مجید نبودم شاید هیچ دریافتی از هستی نداشتم و بزرگ‌ترین ثروت چون آقای مهندس را خداوند در کنار من قرار داد.

متشکرم از آقای سعید نمکی و دیگر عزیزان و همین‌طور آقای سیروس حسین‌زاده که واقعاً زندگی ما را تغییر دادند و از مجید چیزی به وجود آوردند که معجزه بود. تمام عزیزانی که در طی این مدت 16 سال در مکان خدمت کردند در آموزش من تاثیرگذار بودند و امیدوارم شاگرد خوبی باشم برای تمام اساتیدی که همراه و در کنار بنده بودند از همه عزیزان تشکر می‌کنم. از اینکه به صحبت‌های بنده توجه کردید متشکرم.

ضبط صدا و تایپ: مسافر محمدحسین، لژیون 19 ، مسافر علیرضا، لژیون 11
عکاس: مسافر اشکان، لژیون 10
پیاده‌سازی: محمدحسین، لژیون 19

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .