دلنوشتهای از مسافر مسعود ، خدمتگزار نشریات نمایندگی رودکی :
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر .
امروز در این دلنوشته قصد آن را دارم که کمی از حس خودم برایتان بگویم ، حسی که چندین و چند سال پیش و در زمان مصرفم به هیچ وجه علاقهای نداشتم در جمع کسانی باشم که با من هم حس نبودند ، دقیقاً برعکس الآن که به دوستان دربند خدمت میکنم که باعث بسی افتخار برای من است .
عزیزان من در زمان مصرفم اصلاً معنی درست زندگی کردن را نمیدانستم و دائماً باری به هر جهت در زندگی پیش میرفتم ، حوصله هیچ چیز و هیچ کس را نداشتم ، از کم و کسری زندگیم با خبر نبودم و اصلا نفهمیدم که دو فرزندم کی بزرگ شدند و به سن بلوغ رسیدند و چه زمانی و زمان ازدواج شان فرا رسید !!
،ولی با تمام گرفتاریها و تاریکیهایی که در آن غوطهور بودم با ورود به کنگره در مسیر درست قرار گرفتم و در صراط مستقیم گام برداشتم تا خاطرات گذشته به دست فراموشی سپرده شد و زندگی روی خوش خودش را به من و خانوادهام نشان داد و با آموزشهایی که در کنگره توسط کمک راهنمای محترمم فرا گرفتم به واقع راه خوب زندگی کردن را آموختم و پس از درمانم که دقیقاً امروز پنج سال و سه ماه است با الگو و این گفته معروف که میگوید ؛ (دیگران کاشتند و ما خوردیم ، ما بکاریم و دیگران بخورند )، شروع به خدمت کردم و فراخور حال خودم که مشکل جسمی و طی فرایندی که حاصل آن دو بار سکته مغزی بود و نصیبم شد و سمت راست بدنم را بیحس نموده ، در قسمتهای مختلف شعبه خودمان ( رودکی ) خدمت کرده و کماکان در حال خدمت به همنوعان خود و دوستان هستم .با تشکر از همه مسافران شعبه که بنده رو از درب شعبه تا نشریات محل خدمتم مشایعت و همراهی میکنند .
باشد که همه از این دریای بیکران کنگره ۶۰ در جهت پیشرفت خود و زندگی شان بهره ببرند ...
با احترام مسافر مسعود
مسئول نشریات

تایپ : مسافر حسن
تنظیم : مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
1140