وارد لژیون سردار شدن یک جهش مثبت در زندگی ما کنگرهایهاست. این جهش هم حس توانمندی به انسان میدهد، هم به ما یادآوری میکند که در این پله از زندگی باید آموزش بگیریم و مراقب رفتار خود باشیم چون اطرافیان، ما را الگوی خود، برای وارد شدن به این مجموعه میدانند. حس بخشیدن چه معنوی و چه مالی، حال دل انسان را خوب میکند.
این حس زیبا موجب میشود آرامش، قدرت و توان تازهای در مسیر زندگی داشته باشیم. حس بخشیدن مثل بوی نان تازه، دلپذیر و دوست داشتی است. بخشیدن با خودش مهر و مهربانی به همراه میآورد. منتظر شما مهربانان در لژیون سردار هستیم.
و اما صحبتهای خانم مریم عزیز، دنور شعبه ...
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر
امروز من سفیر لژیون سردار شدم و این امر مصادف شد با دستورجلسه امروز که کمکهای مالی و علمی به کنگره است. خداوند را شاکرم که اذنش را صادر کرد تا بتوانم در این مسیر قرار بگیرم و خدمتگزار کنگره60 باشم.
اگر بخواهم بگویم، من با عضویت در لژیون سردار چه چیزهایی را بهدست آوردهام، باید به قبل از کنگره بازگردم. دید من نسبت به بخشش، قبل از ورودم به کنگره چگونه بود؟ من اصلاً بخشش میکردم یا نه؟
من در خانوادهای بزرگ شدم که خدا را شکر پدرم اگر در جایی نیازمندی میدید حتماً کمک میکرد و همیشه به ما گوشزد میکرد که اگر این کار را انجام میدهید، ترس از پرداخت و از دست دادن چیزی را نداشته باشید چون نهتنها چیزی از دست نمیدهید بلکه چند برابر به شما برمیگردد.
با ورودم به کنگره این دید در من تغییر کرد. من قبل از آن فکر میکردم با کمک به نیازمند یا مسجد و جای دیگر، حداقل این است که من یک کار ثواب کردهام و یا نیاز آن نیازمند برطرف میشود؛ ولی با آمدنم به کنگره متوجه شدم که اگر قرار است من چیزی ببخشم، برای خودم میبخشم و در درجه اول آرامشی که به من میبخشد برایم قابل توجه است و به من کمک میکند و بعد اینکه برگشت مالی دارد یا نه؟
شروع عضویت من در سردار سال 98 به واسطه مسافرم بود؛ ایشان یک سال قبل، در سال 97 عضو لژیون سردار شدند. چیزی که میدیدم غیرقابل وصف بود. اگر بخواهم از شرایط مالی مسافرم بگویم، مسافرم شرایطی برایش پیش آمد و بعد از 20 سال تجربه در شغلی که داشت، آن را کنار گذاشت و شغل جدیدی را شروع نمود. برای من و مسافرم غیرقابل باور بود که در کار جدیدی که هیچ آشنایی نسبت به آن نداشت، بدون آموزش، خیلی خوب پیشرفت کرد و توانست مغازهای
داشته باشد و کارش را ادامه دهد. برای خود من و مسافرم دلیلش چیزی جز برکت مالی کنگره نبود. اقوام نزدیک مسافرم به من میگفتند چه دعایی کردهای که با این شرایط و از صفر شروع کردن، مسافرت توانست خودش را ارتقاء بدهد.
این چیزی بود که دیگران میدیدند و برکت مالی کنگره برای مسافرم بود؛ ولی برای خودم، مهمترین دستآورد آرامشی بود که پس از ورودم به کنگره و لژیون سردار به دست آورده بودم. آرامشی که با وجود افزایش مشکلاتم تغییر نمیکرد و از بین نمیرفت و میتوانستم با همه مشکلاتم کنار بیایم و این آرامش را به دیگران هم منتقل کنم. مهمتر از آن، قدرت بخشش بود که برایم بسیار مهم بود که بتوانم از مالم که پسانداز کرده بودم و ذرهذره جمع کرده بودم، ببخشم؛ حال، چه در کنگره و چه در خارج از آن. با وجودی که شاید خودم هم نیاز داشتم و میتوانستم وسیله خانه را تعویض کنم ولی ترجیح دادم آن را ببخشم و هیچ زمانی برایم ناراحتی ایجاد نمیکرد، مضاف بر اینکه حال بسیار خوبی به من میداد که میتوانم ببخشم، علیالخصوص که این بخشش را در کنگره انجام دهم.
عضویت من در سال 98 با پرداخت ششمیلیون تومان شروع شد ولی سال بعد، من بسیار علاقه و آرزو داشتم که دنور شوم و در طول سال به مسافرم میگفتم اگر پول داشته باشم حتماً این کار را انجام میدهم. مسافرم گاهی اوقات چیزی نمیگفت ولی بعضی اوقات میگفت با وجودی که شرایط خودت اینطور است چهطور این آرزو را داری؟ به مسافرم میگفتم، اگر میخواهی به من هدیه بدهی پول بده تا به کنگره بپردازم.
اما سال 99، بعد از اینکه گلریزان همسفران تمام و گلریزان مسافران شروع شد، راهنمایم با من تماس گرفت و گفت مسافرم دنوری من را اعلام کرده است و من خیلی خوشحال شدم، نه فقط برای اینکه دنور شدهام بلکه میدانستم مسافرم برایش خیلی مهم بود برای خودش این کار را انجام دهد و دنور شود اما دنوری را برای من اعلام کرده بود و این برای من بسیار قابل توجه بود.
نکته دیگری که باید از عضویت خودم و دیگر اعضا لژیون سردار بگویم، این است؛ ما در اکثر سیدیهای آقای مهندس، پسانداز کردن و استحکام پایههای مالی کنگره را شنیدهایم و درخصوص آن میدانیم. اکثر اعضایی که شرکت کردهاند، مثل من با مبلغ کم شروع کردهاند و شرایط مالی خوبی نداشتهاند و این کار را انجام دادهاند و برکات مالی و معنوی بخشش را دیدهاند و برایشان شبیه معجزه بوده است.
خود من به جایی رسیدم که شاید اوایل اینگونه حس نمیکردم ولی الان فکر میکنم که اگر خداوند به من چیزی داده است که میتوانم به دیگران ببخشم، پول یا هر چیز دیگری که میتوانم به دیگران انتقال دهم، چه از آموزشهای کنگره چه از مالی که بدست آوردهام، میدانم که اینها برای من نیست و خداوند اینها را در اختیار من قرار داده است.
اینکه من عضو کنگره و لژیون سردار شدهام خداوند من را در این مسیر قرار داده است که ابتدا خودم به آرامش برسم و بعد به دیگران انتقال بدهم، با همان پرداخت و یا انتقال آموزشی که در توانم هست. حتماً قرار نیست که ششمیلیون تومان، پنجاهمیلیون تومان، یا پانصدمیلیون تومان باشد. ممکن است با پنجاههزار تومان بتوانیم این کار را انجام دهیم؛ هر کسی میتواند عضو لژیون سردار یا پهلوان شود با تمام توان مالی که دارد.
در آخر باید بگویم، من خودم از عضویت در لژیون سردار انرژی مثبت زیادی دریافت کردهام، چه مالی و چه معنوی. امیدوارم شما هم بتوانید این حس را تجربه کنید و در این حرکت بزرگ که آقای مهندس پیش گرفتهاند و ادامه میدهند، سهیم باشید. آقای مهندس خودشان چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ مالی این کار را انجام دادهاند، امیدوارم که ما هم بتوانیم ادامه دهنده راه ایشان باشیم.
مقدمه: همسفر زهرا رهجوی کمکراهنما همسفر معصومه (لژیون دهم)
تایپ: همسفر هانیه رهجوی کمکراهنما همسفر الهام (لژیون پنجم)
ویراستاری: همسفر بهار رهجوی کمکراهنما همسفر معصومه (لژیون دهم)
ارسال: همسفر بهار رهجوی کمکراهنما همسفر مریم (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
768