هفتمین جلسه از دوره یکم جلسات لژیون سردار نمایندگی قائمشهر به استادی مرزبان گروه خانواده همسفر خانم فائزه و نگهبانی کمک راهنما همسفر خانم لیلا و دبیری موقت همسفر خانم امینه با دستور جلسه «لژیون سردار و عضویت در لژیون سردار» در روز دوشنبه 16 خرداد ماه 1401 ساعت 15 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوست فائزه هستم یک همسفر. امیدوارم حالتان خوب باشد و تعطیلات به شما خوش گذشته باشد.
از خانم لیلا ممنونم که به من اجازه خدمت دادند. در مورد دستور جلسه عضویت در لژیون سردار، انسان باید برای هر کاری همیشه اول خواستهاش را داشته باشد و آن خواسته اول در ذهن آدم شکل میگیرد. من اگر یکچیزی را خیلی دوست داشته باشم، تلاش میکنم که به آن خواسته برسم. من خیلی دوست داشتم ماشین بخرم. به مادرم گفتم من تا سال دیگر ماشین میخرم و قیمت ماشین از ۲۰ میلیون به ۱۰۰ میلیون افزایش یافت ولی من باز میگفتم ماشین میخرم.
پولهایی که جمع کرده بودم مجبور شدم در قسمت دیگری هزینه کنم و دوباره شروع کردم به جمعکردن پول، چون سختی ماشین نداشتن را کشیده بودم و برای رفتن به آمل خیلی اذیت میشدم. من خواسته داشتم تلاش کردم و ماشین خریدم. لژیون سردار هم همین است سال گذشته شرایط برایم مهیا بود، امسال سختتر شد و خرجم بیشتر شد ولی هر پولی که دستم میآید مبلغی را برای لژیون سردار کنار میگذارم تا به من فشار نیاید. باید طوری باشد از این مسیر لذت ببرید.
میشود از هزینهها کم کنید تا به لژیون سردار بیایید. من این روش را در پیش گرفتم که مقداری از درآمدم برای لژیون سردار باشد، البته نه اینکه من در خانه خود لامپ ندارم و برای کنگره بگیرم! این درست نیست. آقای مهندس راضی نیست کسی این کار را انجام دهد. من باید تلاش کنم و بتوانم سردار بشوم و پولی که با تلاش خودم به دست میآورم را در لژیون سردار خرج کنم چون من آدمی بودم که از تفریح و غذای خودم میزدم تا پول در حسابم باشد و اما الان این بخشش برای من لذت بخش است. اما کنگره گره از کار من باز کرد یعنی به من یاد داد که وقتی آمدی یکجا باید دینات را ادا کنی. میتوانی برای خودت هم ارزش قائل بشوی و هم این کار را انجام بدهی و ببینی که لذتش چند برابر میشود؛ ولی آنگونه ای که من زندگی میکردم اصلاً زندگی نبود یعنی چه؟ فقط پول دارم؟ چند روز پیش به این فکر میکردم چقدر به مسافرم فشار میآوردم که این کار را نکن ولی بعد از مدتی دیگر این کار را رها کردم تا خودش به این خواسته برسد.
الان در کنگره هر خدمتی که هست و هر اتیکتی که گردن یک مسافر هست واقعاً نشانه رسیدن به حال خوش است. حالا من هم میتوانم خدمت مالی داشته باشم و حسی خوب دارد. مسافری حرف بسیار زیبایی گفته بود و این بود که شما شاید آدم پولداری نباشید ولی آدم ثروتمندی هستید و چقدر جمله قشنگی بود و این فرد تمام توان و تلاش خود را برای کنگره میگذارد یا مسافری که در آبدارخانه خدمت میکند و یا افرادی که همیشه هستند و خدمت میکنند، شاید شرایط مالی نداشته باشند. همه اینها را ما اینجا یاد میگیریم که اگر یک روزی شرایط مالی نداشته باشیم شرایط جسمی که داریم، بیایید آنها را در کنگره کاربردی کنیم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ: همسفر مریم لژیون کمک راهنما همسفر آزاده(لژیون یکم)
عکس: مرزبان همسفر خدیجه
تنظیم و ارسال : همسفر محدثه لژیون کمک راهنما همسفر آزاده(لژیون یکم)
همسفران نمایندگی قائم شهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
665