سومین جلسه از دوره سیام کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگرۀ 60؛ نمایندگی فردوسی مشهد؛ با استادی کمک راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه سیگار» یکشنبه اول خردادماه 1401 ساعت 17 شروع به کارکرد.
سلام دوستان، خوشحالم که این توفیق نصیب بنده شد در خدمت شما عزیزان در شعبه فردوسی باشم و اقلیتی از دوستان را میشناسم که از دوستان قدیمی من بودند زمانی که در این شعبه کمک راهنما بودم و قبلاً در این شعبه خدمت داشتم حس غریبی به این شعبه ندارم. امیدوارم که امروز جلسه خوبی که همراه با جشن تولد مسافر سعید هست، داشته باشیم. درباره دستور جلسه تقدیر این بود که من استاد جلسه با باشم چون من اصلاً سیگاری نبودم و لژیون ویلیام هم نرفتهام و تجربهای ندارم و باید از تجربیات دوستان حاضر استفاده کنیم. امروز سی دی سیگار و جایگزین رو گوش کردم و چون تجربهای از مصرف سیگار ندارم برداشت خودم را بیان میکنم و اوایل سفر بودم و هنوز سیگار جزو ضد ارزشها نبود و بعضی از بچهها در داخل لژیون سیگار میکشیدند و در مکانهای مختلف هم بودیم کلی حکایت داشتیم بابت سیگار کشیدن، ولی من بوی سیگار را دوست داشتم و نمیدانم چرا؟
یادم میآید یک روز رفتم نزد آقای صداقت و گفتم بعد از گذشت سه از رهایی مواد قصد دارم شروع کنم به سیگار کشیدن که بتوانم وارد لژیون ویلیام شوم و سفر کنم و نشان بگیرم. آقای صداقت به من گفتند آقای مهندس در حال سفر سیگار هستند و خیلی از مسافران هم شروع کردند و در حال سختی کشیدن هستند تا برسند به نقطهای که الان شما قرار دارید، حالا تو چطوری میخواهی تازه سیگار کشیدن را شروع کنی؟ بهجای آن برو سی دی گوش کن و بنویس، جهانبینی کار کن و این صحبتها باعث شد این مسئله برای من حل شود.خداوند سیستمی را در درون وجود ما تعبیه کرده که درست در حال کار کردن است و من چطوری با دست خودم با دود سیگار و واردکردن مواد سمی و نیکوتین به این سیستم ضربه بزنم و از کار بیاندازم یا از بین ببرم؛ و اینیک نگاه و تفکر به جسم خودم هست و جهانبینی لازم دارد که جسم خود را سالم نگهدارم یا خرابش کنم و انتخاب واقعاً با من هست.
جدا شدن و کنده شدن از سیگار کار بسیار سختی هست ولی مهم است که بدانم چرا نباید سیگار بکشم؟ و اگر دلیل اینکه بدان چرا نباید سیگار بکشم، میشود همان جهانبینی و نگاه من میشود همان شناخت و همان علم و معرفت که میشود همان رسیدن به مثلث دانایی یعنی تفکر، تجربه، آموزش. عدهای باتجربه وعدهای با آموزش و تفکر به این مهم رسیدهاند با کمک لژیونهای ویلیام وایت و مهمتر این است که من به این قضیه چطور نگاه کنم. الحمدالله راه درمان پیداشده و میتوانیم خیلی راحت از این مسیر استفاده کنیم و خدمت کنیم و در صراط مستقیم باشیم. از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبتهای من گوش نمودید از همه شما سپاسگزارم.
در همین جلسه جشن تولد هفتمین سال رهایی کمک راهنمای محترم مسافر سعید راهنمای درمان مسافر محمد برگزار شد.
آرزوی مسافر سعید:
آرزو دارم که همگی بچههای کنگره همیشه صحیح و سلامت باشند و در صلح و آرامش به سر ببرند. متشکرم.
خلاصه سخنان کمک راهنما مسافر سعید
سلام دوستان سعید هستم مسافر. خدای خودم را شاکر و سپاسگزارم که توانستم در جمع دوستان کنگرهایم حضورداشته باشم. قلبا قدردان تفکر جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان هستم، ما شاید حس خاصی به رفتارهای کمک راهنمای خودمان داشته باشیم تکتک بچهها کنگره شصت که همگی وصل میشوند به جناب آقای مهندس، شاید اگر ایشان این راه را شروع نمیکردند و خیلی از ماها درمان خود را شروع نمیکردیم، در این مکان نبودیم و به رهایی هم نمیرسیدیم و همچنین از جناب آقای اختری کمک راهنمای محترم خودم سپاسگزارم که در طول سیزده ماه واقعاً صبوری کردند و من را تحمل نمودند و به من کمک کردند آرامش لازم را به دست بیاورم تا به این جایگاه برسم.
خلاصه سخنان کمک راهنمای مسافر محمد
سلام دوستان محمد هستم مسافر
من هم به سعید عزیز تبریک میگویم و همیشه ایشان را در کنگره ببینیم و انشاءالله حضورداشته باشند و خدمت کنند و ارمغان خدمت کردن هم رسیدن به حال خوش است و حالا میتوانیم در درون خودمان حس کنیم. هرکسی برای خدمت در کنگره باید یک سری از آموزشها را فرابگیرد و سعید هم این آموزشها را خیلی خوب فراگرفته است که امروز به جایگاه کمک راهنمایی رسیده است و من هم همیشه خودم را با گذشته قیاس میکنم که چی بودهام والان چی هستم. کجا بودهام و اکنون کجا هستم و همه این آموزشها را در کنگره یاد گرفتهایم.
تصویربردار: مسافر سعید لژیون 14
نگارش و ویرایش: مسافر عباس لژیون 11
تنظیم و ارسال خبر: مسافر محسن لژیون 23
- تعداد بازدید از این مطلب :
1217