English Version
English

راهنما؛ شخصی که راه را نمایان می‌کند

راهنما؛ شخصی که راه را نمایان می‌کند

هفتمین جلسه از دور بیست و یکم کارگاه‌های آموزشی کنگره 60، مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی، با استادی دکتر مهران، نگهبانی جناب مهندس و دبیری موقت دکتر فرشته با دستور جلسه "هفته راهنما" جمعه 23 اردیبهشت‌ 1401 ساعت 8 صبح آغاز بکار کرد.

سخنان استاد:
دکتر مهران نیکبخت، متخصص بیماری‌های عفونی و مؤسس کلینیک سایه واقع در صادقیه.

خیلی خوشحال هستم که این فرصت از طرف استاد و نگهبان جلسه در اختیار من قرار داده شد. یکی از ارکان‌های مهم کنگره هفته‌ی راهنما و کمک راهنما است و بنده به‌ شخصه تبریک ویژه‌ای عرض می‌کنم خدمت دوستان که در این سال‌ها بسیار در رهایی‌ها مؤثر بودند، به‌ هرحال همه‌ی شما دوستان کلینیک دارید و در کلینیک کار کرده‌اید و دیدید که همان لحظه‌ی اول که راجعه‌کننده داخل اتاق مشاوره‌ی شما می‌شود و با شما شروع به صحبت می‌کند، می‌بینید که چقدر آن دیوار بی‌اعتمادی بلند است و چقدر ارتباط برقرار کردن سخت و دشوار است و گاهی بیمار توسط خانواده و گاهی خود شخص مراجعه می‌کند و همه‌ی شما قبول دارید که آن لحظات اول ارتباط با او بسیار سخت است و طبق آن آموزه‌هایی که به ما داده‌اند که مصاحبه‌های انگیزشی انجام بدهیم و کاری کنیم که آن ارتباط و اتصال برقرار شود و دیدید که چقدر این ارتباط به‌سختی برقرار می‌شود و بعد اگر آن، مراجعه‌کننده‌ ممکن است برود و دیگر آن فرد را نبینید و یا در جلسات بعدی ارتباطش ضعیف و ضعیف‌تر بشود.

اما کاری که کنگره انجام داده؛ با افرادی که از جنس خود همین دوستان بودند این مشکل را به‌ راحتی حل کرده‌. کسانی که این بار را به دوش کشیده‌اند، کسانی که این رنج و درد را در تمام این سال‌ها  کشیده‌اند و می‌دانند که وقتی می‌گویند خُماری، معنی آن یعنی چه؟ درحالی‌که وقتی‌ که ما راجع به این مسائل صحبت می‌کنیم، هیچ درک درستی از آن نداریم، وقتی‌که راجع به مشکلاتش و ارتباطشان با خانواده می‌گویند، خودشان با تک‌تک سلول‌های وجودشان این مسائل را لمس کرده‌اند و به نظر شخص بنده یکی از قسمت‌های خیلی مهم در کنگره ۶۰ که توانسته است هشتاد درصد این بار را به دوش بکشد، بحث راهنمایی است که در کنگره وجود دارد که در کلینیک‌های ما وجود ندارد.

از منِ پزشک گرفته تا دوستان مشاور، تا آن پرستاری که دارو توزیع می‌کند و تا آن منشی بخش و ... همگی دیده‌ایم که ما خیلی نمی‌توانیم در اعماق وجود این افراد نفوذ کنیم، بنده خودم در این سال‌ها این مسائل را حس کرده‌ام، شما هرچقدر هم در مورد کاهش دارو می‌خواهید مداخله کنید، احساس می‌کنید که حرفتان خریداری ندارد و آن‌ طور که باید و شاید مصرف کنندگان حرفمان را قبول نمی‌کنند. اگر چه ما واقعاً بعد از گذشت سال‌ها این مهارت‌ها را از خود کنگره و مسافران کنگره یاد گرفته‌ایم و این ارتباط برقرار کردن با بیمار را در واقع شخص خود بنده در کنگره آموختم که این ارتباط با بچه‌ها بهتر شود، از طرف دیگر بنده خیلی دوست دارم که این کمک کنگره به کلینیک‌ها ادامه داشته باشد.

بحث‌هایی که در حوزه دارو و درمان است، این بنایی که در کشور ما ساخته‌ شده است و این سیستمی که در کشور ما وجود دارد، بنده به‌ شخصه از آقای مهندس در سال ۱۴۰۱ در اولین جلسه این خواهش را از ایشان دارم که با توجه به توان و نفوذی که در سیستم بهداشت و درمان و ستاد دارند کمک و حمایت کنند که ما کاری را که در تمام این سال‌ها ساختیم و لژیون‌ها را تشکیل داد‌ه‌ایم، آقای مهندس حمایت کنند و در واقع کلینیک‌ها را هم جزء راهنماهای کنگره بدانند.

چون ما هم سعی کرده‌ایم با این افراد زندگی کنیم و با این دوستان قدم برداریم و هر کاری که آن‌ها انجام می‌دهند ما هم به کمک آن‌ها بیاییم و در این سال‌ها این چیزی است که ساخته شد و بنده از روز اول به یاد دارم به‌عنوان کسی که واقعاً استارت این کار را در کنگره در کنار جناب مهندس به‌ اتفاق زده‌ام، دوست دارم این مسئله حفظ شود و حمایت و حفظ این سیستم و تلاش در جهت استقرار سیستم راهنمایی که در واقع کنگره‌ی ۶۰ باعث آن بوده و ساخته است و ما پزشکان در کنار کنگره تکمیلش کرده‌ایم بسیار ارزشمند است. و تک‌تک ما باید برایش تلاش کنیم و دوستانی که همیشه بیرون از گود بوده‌اند و اطلاعی ندارند و صحبت نکرده‌اند شاید اصلاً ده مراجعه‌کننده در عمرشان ندیده باشند که بخواهند با مصرف‌کننده حتی صحبت کرده باشند؛ ولی ما همه را حفظ کرده‌ایم، همه را لمس کرده‌ایم و با تک‌تک سلول‌های بدنمان حس کرده‌ایم و مشکلات کار را می‌دانیم؛ پس این ارزش دارد و این ساختار باید اصلاح و ترمیم شود، نه اینکه تخریب شود و از بین برود. ممنون که به صحبت‌های من توجه کردید.

سخنان جناب مهندس:
سلام دوستان حسین هستم مسافر؛ لازم دانستم خودم در مورد هفته‌ی راهنما صحبت کنم تا این قضیه کامل برای شما جا بیافتد.
در وهله اول قبل از صحبت کردن، تعرفه‌ها مدام تغییر می‌کند، خواهشی که من از شما دارم اینِ هست که زیاد به پول توجهی نکنید، کاری که معنوی باشد بار مادی نیز به همراه خود خواهد آورد؛ بنابراین حساب یک قرآن ده شاهی نکنید. کنگره ۶۰ رایگان است و پول از کسی نمی‌گیرد و امکاناتی مثل جا، غذا، چای و صندلی و... به شما می‌دهد و وضع مالی کنگره خیلی خوب است. با وجود این‌ که رایگان است و به همه خدمات می‌دهد، در حال حاضر کنگره حتی می‌تواند بهترین ساختمان‌ها را در بهترین نقاط شهر خریداری نماید.

چون بار معنوی می‌تواند بار مادی را به همراه خود بیاورد. این یک کلام دقیق است. وقتی نیت ما این باشد که بیمار را درمان کنیم، زمانی که بیمار به درمان رسید مثل گنج می‌ماند. افرادی هستند که درمان شدند و از من درخواست می‌کنند که ۵۰۰ میلیون تومان به کنگره بدهند، من در جواب می‌گویم: نه شما شرایطش را ندارید، شرایطش را هنوز پیدا نکرده‌اید، ممکن است در باور هیچ‌کدام از شما نگنجد، چون نیت، نیت مادی نبوده؛ اما بار مادی به همراه داشته است.

اگر هدف ما در کلینیک‌داری، در پزشکی یا هر چیزی، معنوی باشد شما اطمینان داشته باشید بار مادی به همراه دارد؛ اما اگر هدف مادی باشد به نتیجه نمی‌انجامد و بار معنوی را هم به همراه ندارد. این هفته، هفته قدردانی از راهنما است، البته این را جهت اطلاع می‌گویم که من راهنمای شما هستم، راهنمای لژیون پزشکان بنده هستم؛ پس بنابراین هرکدام از شما در هر شرایطی هر سؤالی داشتید می‌توانید از من بپرسید، چه در اینجا، چه جاهای دیگر. چون در زمینهٔ اعتیاد فکر نمی‌کنم کسی به‌اندازه من اطلاعاتی داشته باشد؛ حتی بزرگ‌ترین اندیشمندان جهان، چون اکثرشان با من در تماس هستند، در تماس‌هایی که این بزرگان با من دارند در حال بررسی این هستیم که DST را چگونه در آمریکا پیاده کنیم، چگونه ریکاوری اعتیاد را اجرا کنیم.

این هفته، هفته راهنما است و شما هرکدام باید به من یک پاکت بدهید؛ چون من راهنمای شما هستم، شوخی هم ندارد. رهجوها باید در کنگره ٦٠ از راهنمایشان قدردانی نمایند، حتی شده با یک تکه کاغذ خالی. ما در کنگره قدرشناسی را آموزش دادیم. اولین سوره‌ای که در قرآن وجود دارد سوره حمد است و بعد از «بسم‌الله الرحمن الرحیم» اولین آیه «الحمدالله رب‌العالمین» است، پس اولین کلام حمد و ستایش از رب عالمیان است، رب صفت خداوند است، رب یعنی مربی، رب یعنی استاد، رب همه‌ی عالم خداوند است، معلم هم می‌شود رب، پدر و مادر هم می‌شوند رب و... بنابراین اولین کلمه‌ای که می‌آید تشکر و قدردانی از رب است ما کجا تشکر و قدردانی از رب را یاد گرفتیم؟

در هفته معلم ما چه ارتباطی با معلم داریم اگر یک دانشجو به مناسبت روز معلم یک شاخه گل به معلمش بدهد معلم تعجب می‌کند! کدام‌ یک از ما از در هفته معلم از معلمانمان قدردانی کردیم؟ کدام‌ یک از شما در این هفته از من تشکر کردید؟ کدام‌ یک در ذهن خود به این فکر کردید که من باید در هفته‌ی راهنما از معلم و راهنمای خودم که مهندس است تشکر و قدردانی کنم؟ حتی یک تبریک خشک‌وخالی با کلام؟ اما ما این‌ها را در کنگره آموختیم، همه سلسله‌ مراتب را حفظ می‌کنند، همه از اساتید خود تشکر می‌کنند. راهنما در کنگره کسی است که راه را نمایان می‌کند، رهجو خواست در مسیرش قدم برمی‌دارد، اگر نخواست نمی‌رود.

راهنما شدن در کنگره بسیار سخت است، پارسال حدود ٥٠٠٠ نفر شرکت کردند از آن‌ها ٤٠٠ الی ٧٠٠ نفر راهنما شدند، بقیه مردود شدند. باید تمام اصول فنی را بخوانند. سؤالات ٢بخش است؛ سؤالات فنی و جهان‌بینی. فنی مربوط به نوع درمان و توزیع میزان شربت اوتی می‌باشد، این سؤالات را اگر به هر متخصصی بگوييم اگر توانست ١٠ بگیرد! فردی مثلاً فلان قدر هرويين تزریق می‌کند شما چقدر برای او شربت تجویز می‌کنید؟ فردی دارد تریاک و الکل مصرف می‌کند شما چه تجویزی برای او می‌کنید؟ کدام را اول باید قطع کند؟ فردی شیشه می‌کشد چه مقدار شربت برای او تجویز می‌کنید؟ چه زمانی به او می‌دهید؟

و یا داروهای ترکیبی می‌خورد انواع قرص و الکل و شیشه باهم مصرف می‌کند، شما چه‌کاری با او انجام می‌دهید؟ چه مقدار شربت در چه زمانی برای او تجویز می‌کنید؟ و مثال‌هایی از این قبیل. میزان شربت به یک نفر 0/3 سی‌سی تجویز می‌شود، به یک نفر 16/5 سی‌سی. چه کسی این‌ها را تعیین می‌کند یا به چه صورتی تعیین می‌کند؟ بعضی واژه‌ها در کنگره ٦٠ وجود ندارد، چیزی به نام گریوین در کنگره وجود ندارد یا چیزی به نام ریلپس وجود ندارد، اصلاً اعضای کنگره وسوسه نمی‌دانند چیست؟ گفتند آبروی علم به عملش است، فردی که در کنگره درمان می‌شود؛ شما به او هروئين بدهید به‌هیچ‌عنوان مصرف نمی‌کند، راهنمایان در کنگره اکثراً مصرف تریاک داشتند الآن کنار شما نشستند شربت اوتی را در ظرف می‌ریزند و به بیماران می‌دهند، چرا وسوسه نمی‌شوند؟ چرا مصرف نمی‌کنند؟

آماری گرفته شد از گروهی ١١٠٠ نفری که از نظر سلولی مولکولی، زن‌ها و مردها مورد مطالعه قرار گرفتند، از طریق آزمایش خون در برابر قطع‌هایی که در اثر سقوط آزاد ناگهانی انجام شده بود، ٣برابر انسان عادی سیستم ایمنی‌شان تخریب‌شده، تیروئیدهای سمی و پروستات و سکته و چاقی افراطی و غیره همه این‌ها ۳ برابر آدم‌های معمولی بوده در آن‌ها و اجازه هم ندادند جواب این آزمایش‌ها اعلام بشود. همه در اثر درمان‌های غلط یا اصلاً می‌شود گفت درمانی در دنیا وجود ندارد، من با دکتر جرج کلایندر روان‌پزشک صحبت می‌کردم، می‌گفتند 70 یا 80 سال است که در آمریکا در حوزه‌ی اعتیاد تحقیق می‌شود. می‌گفتند چیزهایی که به ما گفتند هیچ‌کدام درست نیست.

بنابراین در اینجا راهنما این کار را انجام می‌دهد و تخصص لازم را دارد و ما تمام سعی‌مان را می‌کنیم این دانش و تخصص را به جامعه پزشکی منتقل کنیم. شاید دفعه دیگر من با دکتر والکونورا صحبت کنم، رئیس نایدا، نایدا گروهی است که کارهای تحقیقاتی انجام می‌دهد و بسیار علاقه‌مند هستند اطلاعات ما را در آنجا پیاده کنند؛ پس این اطلاعات وجود دارد و حقیقی است و افراد درمان شده را می‌‎بینیم. راهنمای کنگره اگر بخواهد در کلینیک کار کند باید این مراحل را سپری کند. ما باید روان آدم‌ها را درست کنیم؛ یعنی مجموعه رفتار، کردار، گفتار را تغییر دهیم، هم در صور پنهان، هم در صور آشکار.

در صور آشکار فیزیولوژی و جسم است. وقتی ما بخواهیم خلق‌وخوی کسی را عوض کنیم به اولین پایه‌ یعنی روان می‌رسیم. روان یعنی رفتار و کردار، حتی در مورد یک کلمه روان خشک‌وخالی بین علما اختلاف است که روان چه هست؟ جامعه‌ی روان‌پزشک‌ها و روانشناس‌ها که صدسال است که در دنیا هستند هنوز سر یک کلمه روان به یک تعریف واحد نرسیدند. نظرهای مختلف وجود دارد، در اصل روان یعنی خلق‌وخو، کردار، گفتار و رفتار، همین. ٢ پایه دیگر نیز وجود دارد؛ یکی پایه فیزیولوژی است یعنی جسم و فیزیولوژی، فیزیولوژی کجا؟ سیستم اعصاب، دینورفین، انکفالین، سروتونین و نوروترانسمیترها که این قسمت حتماً باید پزشک باشد. و اما پایه دوم؛ افکار و اندیشه، خلق‌وخو یا همان جهان‌بینی. 

سؤال؛ درمان اعتیاد بدون پزشک ممکن است؟ خیر، درمان اعتیاد بدون دارو و پزشک میسر نیست و روش بدون دارو یک ماتریکسی است که بیهوده می‌باشد؛ چون اصلاً بدون دارو امکان‌پذیر نیست. آیا شما می‌توانید یک ساختمان را بدون مصالح بازسازی نماييد؟ یا یک ماشین را بدون استفاده از قطعات یدکی تعمیر کنید؟ بزرگ‌ترین و عظیم‌ترین ماشین بدن انسان است. چگونه می‌خواهید فیزیولوژی را درست کنید، فیزیولوژی‌ای که خراب است و هیچ‌کدام از مواد بیوشیمی سیستم عصبی کار نمی‌کند، شما می‌خواهید بدون دارو این‌ها را درست کنید؟ اصلاً چنین چیزی امکان‌پذیر است؟ امکان‌پذیر نیست؛ یعنی بدون پزشکی ما نمی‌توانیم یک فرد مصرف‌کننده را درمان کنیم. چون هم جسم وهم روان او آسیب‌دیده است؛ بنابراین می‌گویند که با اصلاح رفتارهای روحی و روانی، اعتیاد را حل می‌کنیم به نظر من سخت در اشتباه هستند. فیزیولوژی هم به‌تنهایی نمی‌شود، هم فیزیولوژی هم فکر و خلق‌وخو باید عوض بشود.

راهنماهای کنگره 60 این دو کار را باهم انجام می‌دهند. می‌خواهیم این مراحل را در دانشگاه در حال احداث کنگره 60 هم پیاده کنیم؛ یعنی پزشکی که در اعتیاد تخصصمی گیرد هم باید کاملاً پزشک باشد و هم در جهان‌بینی استاد باشد. در این صورت ما می‌توانیم به نتیجه خوبی برسیم. در کنگره همه از راهنمایانشان تقدیر می‌کند، راهنما از شما پولی نمی‌گیرد. من حتی به بچه‌ها هم گفتم، شما اگر راهنمایی داشتید که شما را هم به درمان رسانده است و الآن دوباره به اعتیاد برگشته و مواد مصرف می‌کند و اصلاً داخل کنگره پیدا نمی‌شود، خیلی کم پیش می‌آید، با این‌حال شما باید باز هم از او تشکر و قدردانی کنید.

چون شما را به رهایی رسانده و شما درمان کرده است. آن زمان به شما خدمت کرده، می‌توانیم نادیده بگیریم و باید به او احترام بگذاریم و از او تشکر کنیم؛ مثل پدر و مادری که شما رو بزرگ می‌کنند، پیر و فرتوت می‌شوند، شما نمی‌توانید بی‌احترامی کنید، چون زحمت شما را کشیده‌اند. بنابراین بچه‌ها به نحو بسیار شایسته‌ای در کنگره 60 از راهنما و معلم ودشان تقدیر و تشکر می‌کنند. چون ما در جامعه تشکر کردن را یاد نگرفته‌ایم، همه باهم مثل بیگانگان می‌مانیم، چقدر این فرهنگ خوب است که ما بتوانیم تشکر کنیم یا بتوانیم عذرخواهی کنیم، وزیر ژاپن دلیل قطع شدن پنج دقیقه‌ای برق کلی معذرت‌خواهی کرد. این است که در کنگره ۶۰ همه‌چیز رایگان است؛ ولی از نیروها تقدیر به عمل می‌آید.

ما شاید نزدیک به ۹۰۰ لژیون مسافر و 900 لژیون همسفر داریم، نزدیک 2000 لژیون و راهنمای فعال داریم، این‌ها چگونه پرورش پیدا کردند؟ ظرف ۲۴ سال این‌ها پرورش پیدا کرده‌اند و نسل به نسل بهتر شدند. مگر قدیم این‌ها زیر بار درس خواندن می‌رفتند؟ الآن کلی به ادامه تحصیل و دانشگاه ورود پیدا کرده‌اند. گفتم به ادامه تحصیل در رشته روانشناسی بروید، خیلی از بچه‌ها در سن ۶۰ سال به فکر تحصیل هستند و در سال‌های آینده می‌بینید که همه بچه‌های کنگره در رشته‌ی روانشناس درس می‌خوانند؛ چون درس خواندن ما را به نتیجه بالایی می‌رساند . چطور می‌شود باور کرد فردی که مصرف‌کننده‌ی مواد مخدر بوده یک سال از کار مرخصی بگیرد و روزی 15 تا 16 ساعت درس بخواند تا راهنما شود؟ آن‌هم برای 4 سال، بعد از 4 سال مورد بررسی قرار می‌گیرند و اگر عملکرد مناسبی داشتند می‌توانند برای 4 سال دیگر ادامه دهند و اگر نه جای خود را به فرد دیگری می‌دهند. این پرورشی که در کل کنگره انجام می‌گیرد که بر مبنای همان راهنمایان است که پرورش پیدا می‌کنند. خوشبختانه در خیلی از کلینیک‌ها مستقر شده‌اند.


شما اصلاً نگران نباشید که تعرفه بالا رفته یا شربت OT را به داروخانه‌ها بدهید، اصلاً مهم نیست. شما اگر لژیون‌ها را در کلینیک مستقر کنید خود هر کلینیک تبدیل به یک کنگره ۶۰ کوچک می‌شود، کما اینکه شده‌اند و حتی بعضی از کلینیک‌ها یک کنگره ۶۰ بزرگ‌شده‌اند. ۱۵۰ تا ۲۰۰ رهجو دارند، ۶ راهنما دارند. در صورتی‌ که کلینیک هستند. به‌طور مثال ما دیگر به دکتر فرشته بیمار نمی‌دهیم، بیمار خودش به کلینیک ایشان مراجعه می‌کند. ما اگر فوت‌وفن را یاد بگیریم روی پای خودمان می‌ایستیم، اصلاً مهم نیست که OT را به دارخانه‌ها بدهند، هر چه سیستم به هم بریزد کنگره تغییری نخواهد کرد. حتی اگر OT ندهند از فردا صبح می‌گویم بروید تریاک مصرف کنید، در مدت ۱۰ سال من کنگره ۶۰ را با تریاک چرخاندم، شربت OT وجود نداشت بعدها تغییر ایجاد شد. شربت تریاک درست کردن هم کاری ندارد، مثل متادون نیست که سخت باشد. در یک جلسه بودم من گفتم اگر شربت ندهید می‌گویم بچه‌ها خودشان درست کنند، کاری ندارد تریاک را پودرش می‌کنیم داخل آب گرم می‌ریزیم و ۱۰% تریاک، 20% الکل، مابقی هم آب مقطر، یک مقدار هم قل میزند، تمام شد.

چیز سختی نیست که بگویی کار عجیب‌وغریبی است. باید سعی کنیم از این امکانات استفاده کنیم و در این هفته از همه راهنمایان به نحو مطلوب قدردانی کنیم. آمار این‌گونه است؛ از 300 کلینیکی که وجود دارد، 48 کلینیک راهنما و لژیون دارند. این‌ها هیچ‌وقت فرو نخواهند ریخت. هر ماده‌ای بیاید، هر تبصره‌ای بیاید، هر قانونی بیاید، هر کاری بکنند این‌ها دیگر روی ریل قرار گرفته‌اند. این‌ها هم بخواهند رها کنند آن‌ها رها نمی‌کنند. مریض‌ها رهایشان نمی‌کنند، رهجوها و رهایشان نمی‌کنند؛ چون الانه در کلینیک‌ها راهنما وجود دارد، مرزبان وجود دارد، خدمتگزارها هستند، آنجا برایشان مثل یک کلوپ شده، مانند دانشگاه . تازه واردین در کلینیک‌ها در سال گذشته 1543 نفر بوده و در حال درمان در کلینیک‌ها 976 نفر بوده‌اند، رهایی کلینیک‌ها در سال 1400، 263 نفر.، این 263 نفر که از کلینیک‌ها رها شدند، این جنس درمانشان با جنس درمان دیگر فرق می‌کند از آن‌ها نیستند که بگویند ریلپس می‌کنم، وسوسه دارم. من با آن‌ها صحبت کردم، وقتی می‌گویم حالتان خوب است؟ می‌گویند بله و با کنگره 60 فرقی ندارند، چون هر دو مثل هم هستند. گفتم بعد از چند ماه درمان این مطلب را تکرار می‌کنم.

کنگره روشی دارد که به آن پروتکل DST می‌گوییم که یک روشی است برای باز پس گرفتن دارو از فرد، برای باز پس گرفتن یک داروی عادت آور از فرد، ما از روش دی اس تی استفاده می‌کنیم. مثلاً شما به یک فرد به مدت 5 سال مرفین تزریق کردی. حالا می‌خواهیم مرفین را پس بگیریم، چطوری می‌خواهید پس بگیرید؟ یا همان شربت تریاک دادید، می‌خواهید پس بگیرید. کما اینکه که در تحقیقی بر روی سرطان خون می‌کردیم، موش‌ها را با اوپیوم که بالا بردیم و پایین آوردیم، سپس پس گرفتیم و به صفر وقتی رساندیم. هیچ‌گونه اثری از اعتیاد در آن‌ها نبود؛ چون این‌ها را با تریاک درمان کردیم. مدت طولانی‌ هم تراک دادیم بعد هم آزمایش کردیم که آیا این‌ها معتاد شده‌اند یا نه؟ که تست‌های روان‌شناسی به ما گفتند نه این‌ها معتاد نشدند. ولی چچطور پس گرفتیم؟ ما به مصرف‌کننده شیشه تریاک می‌دهیم می‌گویم آقا تا هفت و نیم سی‌سی بالا برو، بعد چطوری پس می‌گیریم؟ چون در جهان امروز داروهای آرام‌بخش دارو‌های اعصاب استفاده می‌شود، پس گرفتنش سخت است و نمی‌توانند پس بگیرند.

در سیستم دی اس تی می‌گوید اگر می‌خواهید دارو را پس بگیرید شما حداقل ۱۰ ماه زمان نیاز دارید و شما در متد دی اس تی دارو را نمی‌توان در ۲۰ روز ۳ ماه کم کنید. می‌گوید این دیازپام را می‌خوری، ظرف ۳ ماه به صفر می‌رسانم، بعد از 3 ماه قطع می‌کنید، می‌گوید حالم خوب است؛ ولی حالش خوب نیست. پس متد دی اس تی می‌گوید برای پس گرفتن هر داروی عادت آوری شما حداقل ۱۰ ماه زمان نیاز دارید. شما از هر کس بپرسید طول درمان اعتیاد چقدر است؟ فوری می‌گویند بستگی دارد. می‌گویید بستگی به چه دارد؟ می‌گوید بستگی به مواد مصرفی، این‌که چند سال مصرف می‌کنید، چقدر مصرف می‌کنید، چند سالتان است، بستگی به این‌ها دارد. ولی به کنگره ۶۰ بگوئید طول درمان اعتیاد چقدر است می‌گوید: حداقل ۱۰ ماه، میانگین ۱۱ ماه. می‌گوید سن و سال فرقی ندارد، مقدار مصرف فرقی ندارد، نوع مواد فرقی ندارد، چون می‌گوید ساختارش ترمیم ساختار سلولی است، مثل دوران بارداری است، شما بگویید طول بارداری چقدر است؟ می‌گوید ۹ ماه، ۳ ماهه نمی‌شود. پس دی اس تی کارش همین است.

حداقل ۱۰ ماه است، متد کم کردنش چطور است؟ در روز چه جوری باید استفاده شود، دیلی باشد؟ تی دی اس باشد؟ این‌ها را مشخص می‌کند و به صفر می‌رساند. پس اگر هر سؤالی در مورد روش دی اس تی و پروتکل داشتید هم می‌توانید به‌صورت حضوری، هم به‌صورت تلفنی از من بپرسید، اگر تلفنی خواستید بپرسید قبل‌تر آن یک پیام به من بدهید و خودتان را معرفی نمایید، در اولین فرصت خودم با شما تماس می‌گیرم و جواب سؤال‌هایتان را می‌دهم و در خدمتتان هستم. از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید از همه شما ممنون و متشکرم.

مشارکت مسافر مهدی:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر؛ در این چند سال کنگره رابطه‌ی خوب و تنگاتنگی با کلینیک‌ها و همکاری خوبی داشته است. عقیده‌ی کنگره بر این است که فقط دو گروه هستند که می‌توانند اظهار نظر داشته باشند. در حیطه‌ی درمان، یکی روان‌پزشکان و روان شناسان متخصص این حوزه و یکی رها یافتگان این مسیر. کنگره بر اساس اصل کمک فرد رها شده به فرد مصرف‌کننده بنا شده است. از طریق فردی که مصرف‌کننده بوده و خودش درگیر این مشکلات بوده و رها شده و علم این موضوع را پیدا کرده و در طول چند سال آموزش دیده است.

و خودتان بهتر می‌دانید که برای کمک راهنما شدن فرد باید صد CD را امتحان داده باشد و در کنارش کتاب‌های؛ 14 وادی و ۶۰ درجه و ۱۴ مقاله و جُزوات دیگر هم هستند. به این صورت است که فردی که می‌خواهد کمک راهنما شود و در این مسیر کمک کند باید عشق و علم و رهایی را باهم داشته باشد. ما در کنگره مثلثی به نام عشق و عقل و ایمان داریم، یعنی کسی که رها شده است ایمان آورده که این شیوه درست است، یعنی با تمام وجودش درک کرده است که این شیوه و این راه را رفته. نکته‌ی بعدی علم آن است که عقل باید این مسیر را بداند و تک‌تک مداخلات شناختی که انجام می‌شود در مسیر درمان باید بداند که چه می‌شود، اجزاء مواد مخدر، اجزاء مواد شبه افیونی بدن و حتی بدن خودش را، همه‌ی این‌ها از گذرِ این آموزش‌ها در کنگره انجام می‌شود.

و نکته‌ی آخر هم عشق است، دائم از ما سؤال می‌شود که واقعاً خدمتگزاران کنگره هیچ دست مزدی نمی‌گیرند؟ که بنده نظرم این است که می‌گیرند، فقط واحد پولشان فرق می‌کند که از نظر فردی که بیرون از کنگره است شاید بدون چشم‌داشت کمک کردن یک مقدار عجیب باشد؛ ولی کسی که خدمت عاقلانه، عاشقانه و مؤمنانه را باهم می‌فهمد، برایش کار خیلی پرسودی است و هیچ‌ چیزی برایش قشنگ‌تر از این نیست، ما باید این موضوع را در نظر بگیریم که خروجی کنگره چند درصد است؟ وقتی کنگره ورودی مصرف‌کننده دارد! چرا این‌قدر زیاد هستند؟ چرا آن‌قدر کسانی که از این راه می‌گذرند و درمان می‌شوند خیلی بهتر از قبل می‌شوند، حتی خیلی بهتر از زمانی که قبل از مصرفش بوده است، ما باید این‌ها را در نظر بگیریم و این راهی است که آقای مهندس باز کردند و راهنمای همه‌ی ما هستند و به ما یاد دادند که همیشه تلاش عاقلانه و عاشقانه و مؤمنانه‌ای داشته باشیم.

مشارکت دکتر مجید:
دکتر مجید ملّا بخشی؛ مؤسس و مسئول فنی درمانگاه شبانه‌روزی نیکان و کمک راهنمای شعبه لویی پاستور.
انتخاب راهنما و انتخاب شدن در آزمون‌های کمک راهنمایی پروسه‌ی بسیار طولانی است، مطالب بسیار سنگینی وجود دارد و چندین جلد کتاب و حتماً باید نمره‌ی الف بیاورید، یعنی نمره حتماً باید بالا باشد و چیزی بالغ‌بر پنج هزار نفر شرکت می‌کنند و شاید ما بین هفت‌صد، هشت‌صد نفر بیشتر پذیرش نمی‌شوند، مناسبت بسیار عزیزی بود در اردیبهشت‌ماه که ما در ایران داشتیم، سالروز و مقام معلم که به همین مناسبت ما جشن هفته‌ی راهنما را در کنگره‌داریم، چهار جشن در کنگره وجود دارد که جشن مقام همسفر، جشن سپاسگزاری از راهنما، جشن دیده‌بان و جشن مرزبانی است که ما چهار جشن سپاسگزاری داریم و همیشه می‌گوییم الحمدالله رب‌العالمین؛ اولین ربّ ما خداوند است و بعدی پدر و مادر و معلم‌های ما هستند، اساتید ما هستند و به خود می‌بالیم.

درهرصورت در این هفته فرصتی پیدا می‌شود که بنده از راهنمای خودم آقای محسن زهرایی و درنهایت از بنیان کنگره‌ی ۶۰ و همه‌ی راهنمایان و راهنمای تمام کمک راهنمایان آقای دژاکام تقدیر و تشکر به عمل‌آورم. این برای ما افتخاری است که بعد از گذراندن این دوره بتوانیم آن ذکات آموزش‌هایی که داشتیم را پرداخت کنیم، بنده برداشتی بگویم از جبران خلیل جبران، نویسنده و متفکر عرب که می‌گویند که در داد و دهش بسیار مطالب هست و بسیار مطالب عمیقی دارد، آنکه مالی می‌دهد چیز زیادی نمی‌دهد، آنکه جان می‌دهد به تو منت می‌گذارد و آن‌کس که آن را قبول می‌کند به تو منت می‌گذارد، خودتان بهتر می‌دانید که یک معلم وجود خودش، وقت خودش و مایه‌ی وجودی خودش و دانشش را بدون هیچ چشم‌داشت و بدون اینکه چیزی از لحاظ مادّی برای خودش بخواهد در اختیار شاگرد خود قرار می‌دهد و بسیار بسیار مهم است، در این هفته در سراسر کشور دانش آموزان، دانشجوها از دبیرها و از اساتید خود تشکر کردند، شاعری در دهه هجدهم به نام الکساندر پوپ که این شعر را گفته‌اند و من این را به نحو دیگری می‌خوانم.
به نام خدا
قانون DST با خودش پنهان بود در شب
خداوند گفت: بگذارید دژاکام باشد
و آنگاه همه‌جا نور بود

مشارکت دکتر فرشته:
سلام دوستان فرشته هستم یک مسافر؛ دکتر فرشته تکیه فردی هستم مؤسس و مسئول فنی کلینیک فرشته واقع در مجیدیه شمالی میدان ملت خیابان قلیچ خانی چهارراه نعیم پلاک 51 واحد 9.

خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم، خوب هفته‌ی راهنما را تبریک می‌گویم، هرکس در زندگی خود یک سری نقطه عطف‌های مختلفی دارد که با استفاده از آن فرصت‌هایی بزرگی که به‌واسطه‌ی این نقاط عطف در اختیارش قرار می‌گیرد می‌تواند زندگی خود را تغییر دهد و به آرامش و رضایت قلبی در انتهای مسیر برسد، برای من این نقطه‌ی عطف در سال 91 با قرار گرفتن مرد بزرگ آقای مهندس در مسیر زندگی‌ام افتاد، در سال 91 بااینکه MMT را داشتم و با وجود آموخته‌ها و پروتکل‌های دانشگاهی اعتمادبه‌نفس درمان افراد را نداشتم، با پروتکل‌های دانشگاه به نتایجی دست پیدا می‌کردم.

اما هیچ‌وقت حس و حال الآن را نداشتم در آن سال‌ها چهره‌ی من غمگین و چشمانم اشک‌آلود بود، چراکه نمی‌توانستم با بیمارانم صادق نباشم و نمی‌توانستم به آن‌ها بگویم باید تا آخر عمر این داروها را به‌عنوان نگهدارنده مصرف کنی، این خوب بود که افراد دیگر مصرف نمی‌کردند و به‌ واسطه‌ی مصرف متادون و داروهای دیگر آسیب‌های فردی و خانوادگی و اجتماعی برای بیمار به‌طور فراوان ای کاهش پیدا می‌کرد؛ اما باور بفرمایید درمان کاملاً متفاوت است و احساسی که زمان آوردن بیمار برای دریافت گل رهایی از دستان آقای مهندس به انسان دست می‌دهد بسیار متفاوت است و تجربه‌ی بی‌نظیری است که به بیمار بگوییم که ازاین‌پس کاملاً آزاد و رها هستی و به هیچ دارویی وابستگی نداری. ازنظر من شخصیت کاریزماتیک اکتسابی هست، زمانی که بیمار به من مراجعه می‌کند و می‌گوید در این کلینیک انرژی و حس مثبت زیادی وجود دارد، این به چه دلیل است؟

این اکتسابی است، این حالت کاریزماتیکی در من به وجود آمده است اکتسابی بوده است و به‌ این‌ علت رخ داده که دانش و دانایی من نسبت به درمان کامل شده است و با اطمینان می‌توانم بگویم درمان کامل اتفاق میافتد، وقتی‌که من به بیمار می‌گویم بعد از درمان می‌توانی بروی در لابراتوار هرویین سازی کار کنی و ذره‌ای به فکر مصرف نیافتی، در فرد معجزه می‌شود، این را من از کنگره و آقای مهندس کسب کردم و یاد گرفتم. نکته‌ی بعدی در شخصیت کاریزماتیک قدرت است، زمانی که با اطمینان و قدرت کامل به فرد می‌گویم درمان به‌صورت کامل اتفاق میافتد کاریزما ایجاد می‌کند، این را هم من از آقای مهندس و سیستم کنگره 60 دریافت کردم و بازهم جا دارد که از این سیستم و آقای مهندس قدردانی کنم، نکته‌ی آخر در این مقوله مهربانی است، مهربانی باید در شخصیت کاریزماتیک باشد، با بصیرت و دانایی، با قدرت کامل و با مهربانی و محبت است که می‌توانیم در افراد تأثیرگذاری مستقیم داشته باشیم و با او هم فرکانس شویم و انرژی محیط را بالا ببریم و افراد ما را باور می‌کنند. این را من ابتدا خودم باور کردم و بعد به باور بیمارانم رساندم و من افتخار می‌کنم در این سیستم کار می‌کنم. باور کنید الآن اندر مراجعه می‌کنند که من نمی‌توانم آن‌ها را در نوبت قرار دهم و امیدوارم مسئولان تمهیداتی بیاندیشند که سهمیه‌ی کلینیک‌هایی که به‌درستی فعالیت می‌کنند را افزایش دهند، در انتها من از صمیم قلبم از آقای مهندس تشکر و قدردانی می‌کنم.

آقای مهندس در انتها آماری از فعالیت کنگره 60 در سال 1400 را ارائه کردند که به شرح زیر است:
لژیون‌های فعال در آقایان مسافر: 874 لژیون
تعداد تازه واردین: 18109 نفر
در حال درمان: 12178 نفر
رهایی: 5117 نفر
نمایندگی‌های فعال: 96 نمایندگی
خانم‌های مسافر:
تازه‌وارد: 538 نفر
در حال درمان:442 نفر
رهایی: 105 نفر
نمایندگی فعال: 7 نمایندگی فعال
نمایندگی ورزشی: 27 نمایندگی فعال ورزشی
مجموع نمایندگی‌های فعال: 130 نمایندگی

تیم پشتیبانی فنی پخش زنده در اینستاگرام 

تهیه و تنظیم: مسافر سعید و مسافر علی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .