در مورد خلاصه سی دی نیستی و هستی: در این سی دی دو مطلب وجود دارد یکی هستی و دیگری نیستی و صحبت از هستی و نیستی است، ما اصلاً در جهان هستی چیزی بنام نیستی نداریم و چیزی بنام نیستی وجود ندارد. نیستی بر مبنای حس و دیدگاه ما نیستی است؛ مثلاً بیان میکند که پدر من مرده است ولی درواقع پدر شما در اینجا نیست جای دیگری است و از یک حلقه به حلقه دیگر رفته چیزی بنام مرگ وجود ندارد اگر یکمشت را در نظر بگیریم یک ضلع یا ساق آن نیستی و ضلع و ساق دیگر هستی و قاعده مثلث مرز بین هستی و نیستی است و ما با مرگ و تولدمان بین این دو سفر میکنیم. ابتدای کلامالله الم است که این حروف که حروف مقطعه نام دارند نگهبان سورهها و آیات هستند و از آنها محافظت میکنند که دخل و تصرفی در آنها به وجود نیاید کتاب خداوند یعنی قانون و این قوانین برای انسانهایی که صادق هستند و در صراط مستقیم قرار دارند کارهای ارزشی انجام میدهند و به غیب اعتقاددارند آنها را هدایت میکند. کسانی که بخواهند بهواسطه قران هدایت بشوند باید به عالم هستی و عالم نیستی و غیب اعتقاد داشته باشند. کسانی که به عالم غیب معتقد نیستند این کتاب نمیتواند هدایتگر آنها باشد. این مطالب مربوط به ۲۵ سال پیش است شاگرد همان سفر اولی هست و شاگرد شرط بیدار کردن نیروهای خفته و رسیدن به آرامش را از استاد خود میپرسد و استاد باظرافت و بهصورت کنایه پاسخ میدهد که برای بیدار کردن نیروهای خفته باید از ضد ارزشها دوری کرد دروغ نگوییم، تجسس نکنیم، غیبت نکنیم و بهصورت کلی باید از یک ذهن پاک برخوردار باشیم؛ و تفاوت بین انسانهای عادی با اولیای خداوند در این است که انسانهای عادی کوچکترین اشتباه را اعلام میکنند ولی اولیای خداوند از هر صد تا اشکال یکی را بیان میکنند آنهم بهصورت غیرمستقیم که فرد متوجه اشتباه خودش بشود. برای بیدار کردن نیروهای خفته و دوری از ضد ارزشها بهترین کسی که میتواند ما رو به حالت هوشیاری و بیداری برساند و به ما کمک کند خود ما هستیم. وقتی ما بیان میکنیم که حالمان خوب نیست و یا افسرده هستیم باید بدانیم که هیچچیز در بیرون نیست و همه در درون ماست و این افکار و اندیشه ما بوده که ما را تبدیل به یک آدم گوشهگیر و افسرده کرده و ما باید تفکر خودمان را تغییر و درست کنیم. یوم الفصل فقط مربوط به آخرت نیست سیب هم که از درخت جدا شود یوم الفصل سیب است. خداوند سریع الحساب است و سریع بهحساب ما رسیدگی میکند و یومالحساب بهصورت نقد همین امروز ماست؛ و ما در کنگره ۶۰ آموختیم که خود فرد باید حرکت و تلاش کند و خودش از خواب بیدار شود؛ و هیچ نفسی بار نفس دیگری را نمیکشد و یک سری از افکار و اندیشه و اعتقادات ما پوسیده و پوچ هستند و باید آنها را دور بریزیم. و این خود ما هستیم که خوب را بد و بد را خوب نگاه میکنیم ما میتوانیم با تفکرمان سختترین مسائل را آسان کنیم. تنها چیزی که در تمام هستی و نیستی ارزش دارد پیوند محبت است که بقا دارد. وقتیکه ما اعتقاد کامل به معاد و جهان آخرت داشته باشیم آنوقت هست که میدانیم مرگ وجود ندارد و تنها به جهان دیگر منتقل میشویم و ما با پنج حس ظاهر نمیتوانیم راجع به معاد و جهان آخرت صحبت کنیم چون برای ما قابللمس نیست. آن چیزی که عالمها را به هم ارتباط میدهد حس برون من وتوست، پنج حس درون، پنج حس برون و حس ششم. ما هر چه بدانیم و بدانیم باز نمیدانیم و آنچه میماند در عالمی است که باز بهسلام آن دسترسی نداریم؛ و در آخر ما باید با احمقها مانند خودشان رفتار کنیم و کاری به کار آنها نداشته باشیم. با نادانان سخن نگویید و این راه داشتن آرامش و راز بقا است.
با تشکر از همسفر مریم لژیون پنجم
ویرایش: همسفر فاطمه س رهجوی لژیون ششم، لژیون همسفر زهرا
ویراستار: همسفر مهتاب کمک راهنما لژیون دوم
تنظیم و ارائه: همسفر زهرا کمک راهنما لژیون ششم
همسفران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
845