نهمین جلسه از دوره اول ویژه جشن همسفر کنگره ۶۰ نمایندگی صائب تبریزی، با دستور جلسه «جشن همسفر» با استادی کمکراهنما همسفر امالبنین، نگهبانی همسفر مهدیه و دبیری همسفر مهران، ساعت ۱۶ روز پنجشنبه بیستوسوم دی ماه ۱۴۰۰ آغاز به کار کرد.
«آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، من که میگویم، کلام خود نیست، بلکه فردیست در جمع بیکران هستی که باورش کار هر کس نیست، مگر معنای آن، بداند که آن چیست، ارابهها را در بیکران به حرکت درآوردید که نگهبانان ماورا به آنچه در زمین میگذرد، نیازمندند، بشکافید آنچه شکافتنی نیست، در دلسنگ بروید و ترکیبها را جدا نمایید».
پیام محبت از استاد سردار
سخنان استاد:
سلام دوستان امالبنین هستم کمکراهنما یک همسفر. خدای خودم را شاکر و سپاسگزارم که امروز در چنین جشن زیبایی توانستم در این جایگاه قرار بگیرم. تشکر میکنم از نگهبان جلسه و تشکر ویژه از ایجنت محترم خانم پریسا که امروز استادی جلسه را به من واگذار نمودند تا در کنار شما عزیزان خدمت کنم و آموزش بگیرم.
ابتدا هفته همسفر را در رأس خدمت آقای مهندس دژاکام و خدمت اولین همسفر کنگره ۶۰ سرکار خانم آنی بزرگوار و همچنین خدمت فرزندان محترمشان، استاد امین، خانم کماندار و خانم شانی تبریک عرض میکنم. امروز اگر ما در جایگاه همسفر هستیم، مدیون این خانواده و مدیون خانم آنی هستیم که یک روزی خودشان بهعنوان همسفر آقای مهندس بودند و آقای مهندس را تنها نگذاشتند و ایشان را حمایت کردند تا امروز ما این جایگاهها را کسب کردیم و به حال خوش رسیدیم.
تبریک ویژه بهتمامی همسفران کنگره ۶۰، تبریک خدمت همسفران صبور نمایندگی صائب تبریزی، تبریک خدمت همسفران آقا، آقای تابستانی عزیز، آقای ستاری، آقای خردیار، آقا مهران و آقا مهدی و همه خدمتگزاران آقا، انشالله امروز در کنار همدیگر بتوانیم، جشن بسیار خوبی را رقم بزنیم.
کنگره ۶۰ بهعنوان یک مرکز علمی و تحقیقاتی در حوزه درمان اعتیاد فعالیت میکند و معتقد به این است که درمانگر خود فرد مصرفکننده است. یعنی فردی که مواد مخدر مصرف میکند، خودش باید به خودش کمک کند و خود را درمان کند. به عزیزانی که مصرفکننده هستند، در کنگره ۶۰ مسافر نام نهاده شده است و به خانواده این عزیزان که در کنار مسافرشان هستند، عنوان همسفر اتلاق شده است.
همسفر شاید خواهر، برادر، مادر، همسر و... باشد. ما همسفران با توجه به سختیهایی که کشیدیم، قطعاً همسفران عاشق به مسافر هستیم، یعنی امروز که در این جایگاه قرار داریم، سختیهای زیادی کشیدیم و مسافرهایمان را رها نکردیم و بالاخره راه برایمان نمایان شد. همه ما همسفران زمانیکه وارد کنگره میشویم، باحال خراب و ناامیدی وارد کنگره میشویم و تجربههای بسیار زیادی از ترکهای پیدرپی مسافرانمان داریم. از آنجاییکه همه راهها ازجمله کمپ، انواع کلینیکهای درمان اعتیاد، سقوط آزاد و... را امتحان کرده بودیم، این باعث شده بود که ما همسفران ناامید شده بودیم که اعتیاد درمان ندارد و مسافرانمان تا آخر عمر، باید مصرفکننده باقی بمانند. ولی خوشبختانه این گوهری که در وجود همه ما همسفران بود، خداوند اذن ورود به کنگره را برای ما صادر کرد.
خداوند تلاشمان را بینتیجه نگذاشت، راه را به ما نمایان کرد تا ما همسفرها در این مسیر قرار بگیریم. بعد از اینکه وارد کنگره شدیم، فکر میکردیم اینجا هم مثل جاهای دیگر است، وقتیکه مدتزمان کمی از وردمان به این مکان مقدس گذشت، بهمرورزمان ذرهذره آموزشها را شروع کردیم، اول فهمیدیم و قبول کردیم که مسافر ما بیمار است و نیاز به پرستاری دارد. ما باید پرستار آنها باشیم؛ ولی اگر پرستار خودش هم بیمار باشد، چطور میتواند به بیمار رسیدگی کند؟ همسفران بهواسطه مصرف مسافرشان دچار تخریب شدند و خود نیاز به درمان و آموزش دارند، بمب اعتیاد باز شده و مسافر را ویران کرده بود و در کنار آن ترکشهایش به همسفرها خورده است، پس همسفر خود نیز نیاز به درمان دارد.
وقتی ما فهمیدیم پرستار هستیم و خودمان هم حالمان خوب نبود، بایستی چهکاری انجام میدادیم که میتوانستیم، پرستار خوبی باشیم؟ اول بایستی حال خودمان را خوب میکردیم، پس حتماً باید در مسیر آموزش قرار میگرفتیم. آموزش را شروع کردیم و ذرهذره از کمکراهنما فرمانبرداری کردیم. سیدی نوشتیم، مشارکت کردیم و بهمرورزمان آرامآرام حالمان خوب شد و به آرامش نسبی رسیدیم و توانستیم، در کنار مسافرهایمان حرکت کنیم.
ما یاد گرفتیم، مقابل مسافرهایمان قرار نگیریم. زمانی که در مقابلشان قرار میگرفتیم، مشکلات بسیار زیادی به وجود میآمد، ولی کنگره به ما یاد داد در کنار مسافرهایمان حرکت کنیم تا حال مسافرهایمان بهمرورزمان خوب شود. خدا را شکر که با آموزشهای کنگره، روزبهروز حالمان خوب میشد.
آقای مهندس به ما همسفران لقب بال پرواز را دادند و فرمودند: همسفران، بال پرواز مسافران هستند، اگر پرندهای یک بال داشته باشد، نمیتواند پرواز کند. قرار بود ما همسفران بال بعدی مسافرانمان باشیم تا مسافرانمان بتواند بهخوبی پرواز کرده و در اوج باشد و با یادگیری آموزشها بهمرور توانستیم، بال پرواز مسافرهایمان باشیم.
در کنگره ۶۰ همسفر از اهمیت بسیار زیادی برخورداراست. آقای مهندس فرمودند: اگر همسفران نباشند، کنگره معنی ندارد و ما همسفرها، باید به خودمان بالیده و افتخار کنیم که امروز در این مکان مقدس هستیم. من هر روز خدای خودم را هزاران بار شکر میکنم که همسفر یک مصرفکننده بودم و من بهواسطه مسافرم به اینجا آمده و از آموزشهای ناب کنگره بهره گرفتم. کسی چه میداند، شاید من نیاز به آموزش داشتم و خدا به خاطر نیاز من مسافرم را به این راه کشانده که دستآخر من بیایم و در این مکان آموزش ببینم و به همنوعان خود کمک کنم. همسفر باید باشد و آموزشدیده و یاد بگیرد که اعتیاد چیست؟
اگر همسفری صورتمسئله اعتیاد و روش درمان را قبول نکند و نداند که اینها چه هست، نمیتواند به مسافرش کمک کند. ما آمدیم کنگره و تمامی اینها را یاد گرفتیم که جسم، روان و جهانبینی مسافرانمان دچار تخریبشده بود. شاید اوایل ورودمان به کنگره طول درمان در یازدهماه برای ما خیلی زیاد بود و دوست داشتیم که یکماهه یا دوماهه نتیجه بگیریم، چون آگاهی نداشتیم. خود من جزء افرادی بودم که دوست داشتم، درمان مسافرم تمام شود و ما دیگر اینجا کاری نداریم و به دنبال زندگیمان برویم، درصورتیکه هشت سال است که در کنگره حضور دارم. یکزمانی ما فقط زنده بودیم، ولی زندگی نمیکردیم، قدر خودمان را نمیدانستیم، کنگره خیلی چیزها را به ما یاد داد.
آقای مهندس به خانوادهها ارزش زیادی قائل هستند و میفرمایند: نباید درمان اعتیاد باعث فروپاشی خانوادهها بشود، قرار نیست من با آمدن به کنگره و آموزش دیدن فرزندانم را فراموش کنم، به پدر و مادرم اهمیت ندهم، ما باید در مستحکمتر کردن پایههای خانوادههایمان بکوشیم. خانواده اهمیت بسیار بالایی دارد.
ما در کنگره سپاسگزاری را یاد گرفتیم. مسافرهایی که امروز اینجا حضور دارند، قدردان همسفرانشان هستند و سپاسگزاری را یاد گرفتند. ما باید، اول از مخلوقین خدا سپاسگزاری کنیم تا بتوانیم سپاسگزار خدا باشیم. چون خود خداوند فرموده که اگر بخواهی از من تشکر کنی، باید اول از مخلوقین خدا سپاسگزار باشی. ما باید سجده شکر بهجای بیاوریم که در چنین مکان مقدسی آموزشدیده و به آرامش رسیدیم و باعث به آرامش رسیدن، همنوعانمان هم میشویم.
همه ما عاشق هستیم، عاشق خانوادههایمان، عاشق مسافرانمان و این عشق باعث ماندگاری ما در کنگره شده است. به همین خاطر خداوند، این هدیه گرانبها را در اختیار ما قرارداد تا آموزش ببینیم و خدمت کنیم. خداوند اذن ورود به کنگره را برای هرکسی نمیدهد، پس خدا ما را دوست دارد که ما را در این مسیر قرارداد، باید قدردان این جایگاهمان باشیم.
شاید بسیاری از همسفران، بااینکه چند سال است که اینجا هستند، ولی مسافرشان به رهایی نرسیده، ولی حالشان خوب است. نمیدانم کنگره از ما چه چیزی میخواهد بسازد! ما کنگره آمدیم، مسافرانمان حالشان خوب شد و رفتند، ولی ما ازاینجا دستبردار نیستیم! من اگر یک روزی نتوانم در کنگره حضورداشته باشم، ناراحت شده و حالم خراب میشود. ما وقتی سیدیها را مینویسیم، وقتی آموزش میبینیم، حالمان خوب میشود.
آن همسفری موفق است که در مسیر درمان و آموزش قرارگرفته و گوشبهفرمان کمکراهنمای خود بوده و به حرمتها احترام میگذارد. همسفری موفق است که در حاشیه نیست، وقتی مرزبانان، نگهبان، هرکسی که در هر جایگاه خدمتی خدمت میکند، به او چشم بگوییم، آن موقع موفق هستیم. هرسال یک روز بهعنوان هفته همسفر در کنگره برگزار میشود تا مسافران از همسفران، قدردانی کنند. به نظر من مسافری که درست سفر نمیکند و چند سالی در کنگره حضور دارد، حتماً حکمتی پشت این قضیه هست، به گفته استاد امین حتماً بسترش فراهم نشده یا که خاکش مناسب نیست.
من از اینجا از مسافران عزیزمان خواهش میکنم، آن دسته از مسافران عزیزی که درمانشان زمانبر بوده، همسفرهایشان منتظر به رهایی رسیدن این بزرگواران هستند، بهترین کادویی که یک مسافر میتواند به همسفرش هدیه بدهد، رهایی است. اگر مسافر بخواهد و تلاش کند، مطمئناً میتواند و هیچچیز مانع نمیشود، فقط باید مسافر بخواهد و خواسته داشته باشد و تلاش کند. ما در کنگره همسفرانی داریم که چند سال است که عضو لژیون سردار هستند، ولی مسافرشان سفر نمیکنند. ما همسفران با آموزشها و با رسیدن به رشد درونی حالمان خوب است. ما همسفران یاد گرفتیم، همیشه نیمهپر لیوان را ببینیم، داشتههایمان را ببینیم.
ما اگر بخواهیم، همسفر خوبی برای مسافرهایمان باشیم، حتماً بایستی در کنار مسافرانمان بوده و به آنها اعتمادبهنفس و امید بدهیم که حتماً در این سفر موفق خواهید شد؛ و گرنه اگر لحظهبهلحظه آنها را کنترل کنیم و در کارهایش تجسس کنیم، صدمه خیلی زیادی به آنها وارد میکنیم و ممکن است که اصلاً به کنگره نیایند. پسکار ما همسفران خیلی حساس است. باید مواظب آنها باشیم. درست که خودمان در مسیر کنگره آموزش میبینیم، جدا از مسافرهای هستیم. ما نباید با مسافرهای کاری داشته باشیم، باید روی آموزشهای خودمان متمرکز شویم و خودمان را تغییر کنیم. ما در کنگره آموزش دیدیم و زاویه دیدمان تغییر کرده است. فقط خوبیها را میبینیم، سعی میکنیم به خانوادهمان و مسافرهایمان عشق بورزیم.
همسفر یعنی وادی چهاردهم؛ یعنی عشق و محبت. آقای مهندس در یکی از سیدیهایشان میفرمایند؛ ما سه نفر داریم که در آزمون زندگی هرکدام یک نتیجهای میگیرند، یکی عزیزانی هستند که همیشه از خدا و بندگان خدا گله و شکایت دارند، اینها در آزمون زندگی مردود میشوند، آن دسته از عزیزانی که صبر میکنند، در آزمون زندگی قبول میشوند و کسانیکه شکرگزار هستند شاگرد اول درگاه خداوند هستند.
پس من همسفر وقتی صبر کردم و در آزمون زندگی نمره قبولی را کسب کردم، باید شکر گزار خداوند و آقای مهندس باشم. باید شکرگزار باشم تا بتوانم برنده این زندگی باشم. انشالله که امروز در کنار همدیگر بتوانیم، جشن خیلی خوبی داشته باشیم.
رهاییهای لژیون ویلیام هفته
دریافت نشان رهایی
تهیه گزارش: همسفر مریم لژیون یکم، همسفر محدثه لژیون ششم
تایپ مطلب: همسفر معصومه لژیون دوم
تنظیم و ارسال: همسفر کبری
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1057