English Version
English

وادی سوم

وادی سوم

 

باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی­کند.

 

ما با شروع زندگي در اين وادي براي خود آغازي تازه داريم. آغازی که ما را به سلامتی، صلح و آرامش و آسایش برساند.

اميدوار هستيم كه شما هم با نگاه كردن به طبيعت به ابعاد گسترده­اي برسيد و چون اصوات موسيقي در جهانِ خود بدرخشيد و خود كليد مسير  اصلی راه خود را بيابيد.

ما نيك مي­دانيم كه انسان اگر خود جستجو نكند؛ حتي اگر با همۀ كاوشگران ماهر نيز همنشين باشد، به موضوع واقعي نمي­رسد.

از مطالب فوق چنين استنباط مي شود و عملاً ما هم به اين نتيجه رسيده­ايم كه در حل مشكل خودمان، بالاترين نقش بر عهدۀ خود ما مي­باشد و اگر تصور كنيم که بايستي دیگران بیایند و مشکل و یا مشکلات ما را حل نمایند، بسيار در اشتباه هستيم.

ما بایستی بدانیم که برای حل هر مشکل، بيشترين بار بر دوش خود ما مي­باشد و خود ما بايستي بيشترين تفكر و کوشش را براي حل آن بنمائيم.

مسئوليت اين كار بر عهدۀ هيچ شخصي نخواهد بود؛ مگر شخص شخیص خودمان! البته ما هرگز نمي­توانيم منكر كمك و همدردي و ياري ساير انسانها و یا اعضای خانواده باشيم؛ ولي بايستي به اين نکته توجه کامل داشته باشيم كه نقش اولِ مسئولیتها و یا وظیفۀ حل مشکلات، بر عهدۀ خود ماست؛ زیرا ما به این حیات آمده­ایم تا روش حل مشکلات را بیاموزیم، بنایراین بایستی با تفکر و سعی و تلاش و امیدواری، برای پیدا کردن کلید مسائلِ غیر قابل حل، کوشش کنیم تا کلید را بیابیم.

اگر امروز ما دچار مشكلات جسمي، روحی، روانی، عاطفی، اقتصادی و ... هستیم؛ براستی اين دردها و رنجها چه مفهومی دارند؟

یک مفهوم آن اینستکه ممکن است ما در گذشته، درست عمل نکرده­ایم و دانسته و یا ندانسته مرتکب اشتباه شده­ایم و این اوضاع و احوالِ کنونی، در اثر کاشت بذرهائی هستند که ما با دست خودمان در گذشته، آنها را کاشته­ایم و سالها آبیاری نموده­ایم؛ پس خیلی طبیعی می­باشد که امروز با انبوهی از گیاهان تلخ و زهراگین مواجه باشیم.

به هر حال این سؤال مطرح است که چه باید کرد؟

آیا باید بگوئیم خود کرده را تدبیر نیست، یعنی همه چیز را رها کنیم و یا اینکه بگوئیم خود کرده را تدبیر هست؟!

بله، بایستی بگوییم تدبیر هست!

چون باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی­کند؛ یعنی از این به بعد با تفکر و تدبیر، در مورد از میان برداشتن مشکلاتِ خودمان به آرامی اقدام کنیم.

حال می­تواند مفهوم یا برداشت دیگری نیز وجود داشته باشد و بگوئیم این مشکلاتی که امروز با آنها دست به گریبان هستیم، خود ما در بوجود آمدن آنها هیچگونه نقشی نداشته­ایم؛ مثل بیماریهایی که مربوط به ژن ما می­باشد و از پدر و مادر به ما منتقل شده است و یا سایر بیماریهای ناخوانده و یا انواع و اقسام مشکلاتِ جورواجوری که باز هم خود ما در بوجود آمدن آنها هیچ نقشی نداشته­ایم.

به هرحال اکنون این پرسش  مطرح می­شود که چه باید بکنیم؟

  1. می­توانیم بگوئیم که این سرنوشت ماست و خداوند اینگونه سرنوشت ما را رقم زده است و یا اینکه بگوئیم این شانس ماست و طبیعت، اینگونه برای ما طاس ریخته است.
  2. این تقصیر پدر و مادر من است که من را با یک ژن معیوب به دنیا آورده­اند و یا اینکه چرا من در این خانوادۀ مشکل­دار به دنیا  آمده­ام.
  3. این تقصیر زمین و آسمان است که مرا ناگزیر کرد پا به هستی بگذارم و یا این تقصییر سایر انسانهاست و یا تقصیر یک شخص خاص است که اینگونه مشکلات را برای من فراهم نموده است و همین طور پرسشهای مختلف دیگر.

 

به هر تقدیر از طرح سؤالات فوق و پاسخ به آنها بطور کلی دو راه در مقابل ما قرار می­گیرد:

یکی آنکه؛ در جای خود بنشینیم و بسوزیم و بسازیم تا خداوند و یا یک شخص دیگری پیدا بشود و مشکل ما را حل نماید و اگر مشکل ما حل نشد، دائماً به زمین و آسمان و سایر انسانها ناسزا بگوئیم.

دیگر آنکه؛ بدانیم و آگاه باشیم که باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی­کند و با تفکر، صبر و استقامت، اقدام به حل مشکلاتِ خود به صورت تدریجی و پله به پله بنمائیم و هرگز امید را از دست ندهیم؛ چون پایان شب سیه، سفید است.

حال برای خروج از مشکلات یا بن­بست و حرکت به طرف آسایش و آرامش و سلامتی، بایستی نیروهای خود را و همچنین نیروهای تخریبی و بازدارنده را کاملاً بشناسیم و بدانیم که شیطان به زیباترین شکل ممکن و گاهی کاملاً به صورت دلسوزانه، وارد افکار و اندیشۀ ما می­شود تا گوهر جان ما را شکار نماید و هستی ما را به ویرانه­ای تبدیل نماید.

در این مبارزۀ نرم، گاهی شیطان و یا کشش نیروهای منفی و یا انسانهای   منفی­باف در همه جا ما را احاطه می­کنند و دائماً در حال القاء و یا الهام پیامهای منفیِ خود می­باشند و ما با دشمن بسیار نیرومندی که غیر قابل رؤیت نیز    می­باشد، مواجه هستیم.

این القائات و الهاماتِ منفی، گاهی از ما می­خواهند که همه چیز را  رها کنیم و در گوشۀ عزلت، متنظر مرگ و یا نابودی باشیم.

ما می­توانیم از صبح تا شام به زمین و آسمان ناسزا بگوئیم و یا انسانهای دیگری را مقصر قلمداد کنیم.

ولی اکنون بایستی بدانیم که اینگونه با مسائل به صورت منفی برخورد کردن، هیچ دردی را از ما نمی­کاهد و یا درمان نمی­کند؛ بلکه ما را هر روز بیشتر و بیشتر به عمق ظلمات و یا باطلاق، هدایت می­نماید.

حال بهتر است یک نفس عمیق بکشیم و خوب تفکر کنیم و از هیچکس هیچ انتظاری نداشته باشیم و سربلند بایستیم و بگوئیم؛ درختان، ایستاده می­میرند و تا لحظۀ مرگ از تلاش خود دست برنداریم و با امیدواری و سربلندیِ تمام به زندگی نگاه کنیم و تا جائیکه بتوانیم، سدها و موانع را یکی پس از دیگری از میان برداریم؛ چون ناامیدی، جز سیه­روزی و غم و اندوه که مانند موریانه تمامی وجود ما را خواهد خورد، چیز دیگری برای ما به ارمغان نخواهد آورد.

برای برداشتن موانع، عقل سلیم حکم می­کند به آرامی و به دور از هرگونه تشنج و شتابزدگی عمل کنیم و نردبانی را که پله پله به مرور زمان، بالا رفته­ايم به آرامی و در طول زمان، پله پله پائين بياييم.

به هر حال نتيجه­اي كه می­توانیم از اين وادي دریافت نماییم، به طور خلاصه عبارتست از:

1-  كليۀ مسئوليت كار و زندگی و مشکلات خودمان را، خودمان بپذيريم.

2-  كليۀ سختي­های آن را با دل و جان بپذیریم.

3-  سعي كنيم با تمام توان، مسائل را با تفكر و تدبیر حل نمائيم.

4- سعی کنیم از نظر مشورتیِ سایر انسانهای صالح استفاده کنیم، ولی تصمیم نهایی را بایستی خودمان بگیریم.

 

 پایان وادی سوم