فضولی و آسایش

سه شنبه 13 اسفند 1392

فضولی یعنی در کار دیگران دخالت کنی و سرک بکشی، فضولی یعنی زندگی دیگران را تجسس کنی یعنی ببینی چی دارند٬ چی ندارند٬ چکار می‌کنند٬ چکار نمی‌کنند٬ چه چیزهایی می‌خرند٬ چه چیزهایی نمی‌خرند با چه کسانی رفت‌وآمد می‌کنند یا نمی‌کنند چه افرادی خانه‌ی آن‌ها رفت‌وآمد دارد. همسایه‌ها چگونه‌اند؟ زن و شوهر باهم خوب‌اند یا بدند با فامیلشان چطورند.

در وسایل خانه‌شان چه چیزی اضافه کردن چه چیزی اضافه نکردن درآمدشان چقدر است. خلق و خویشان چگونه است آدم‌های آرامی هستند یا شلوغ‌اند٬ دعوایی هستند یا ساکت‌اند٬ رفت و آمدشان زیاد است یا کم٬ لباس پوشیدنشان چگونه است شیک هست یا ساده، حسودند یا محبت دارند٬ اهل داد و بیداد هستند و...

جالب که همه این‌ها را راجع به دیگران می‌خواهیم بدونیم! راجع به فامیل‌ها٬ راجع به همسایه‌ها، همکارها، دوستان راجع به همه کس و همه چیز فکر می‌کنیم و فضولی می‌کنیم الا خودمان!!

اگر این همه انرژی و وقتی که برای دیگران می‌گذاریم برای خودمان بگذاریم چه می‌شود. حال خوب است یک نگاه به خود بیندازیم ببینیم واقعاً ما فضول هستیم یا نه می‌خواهیم فضول باشیم یا نه. فضولی چه سودی برای من داره اصلاً قبول دارم فضولم یا نه؟ این همه اطلاعاتی که راجع به دیگران دارم اگر از من بپرسند می‌توانم راجع به خودم اطلاعات دهم.

اینکه من واقعاً کیم؟ چی هستم؟ کجایم؟ و اگر نمی‌دانم کجا هستم چگونه می‌خواهم جایم را تغییر دهم؟ اگر فرد مصرف‌کننده نداند چقدر مصرف می‌کند راهنما چگونه به او برنامه بدهد. پس هر یک از ما اول باید بدانیم کجا هستیم تا مبدأ حرکتمان مشخص باشد. بفهمم کجا هستم کجا می‌خواهم بروم و چگونه باید بروم.

منی که نمی‌دانم فضول هستم نمی‌دانم حسودم یا دروغگویم یا مهربون و با گذشتم چگونه می‌توانم حرکت کنم؟ چیز زیادی راجع به خودم نمی‌دانم ولی راجع به دیگران چقدر خوب می‌دانم! من چقدر با خودم غریبه‌ام. راستی من کیم؟ سه من، در من وجود دارد یکی آن چیزی که خودم قبول دارم یکی آن چیزی که مردم راجع به من فکر می‌کنند یکی آن چیزی که حقیقت من است.

خیلی از کارهایی که ما هم اکنون می‌کنیم بدرد ما نمی‌خورد و اگر هم روزی خوب بوده اکنون دیگر تاریخ مصرفش تمام شده است و نباید از آن استفاده کرد. لاستیک ماشین سائیده شده است و صاف است باید عوض شود اگر عوض نشود می‌ترکد و تو را به ته دره می‌اندازد. اکنون نصیحت کردن و فضولی کردن جواب نمی‌دهد نه تنها انرژی تو را می‌گیرد که اثرات منفی شدیدی هم به جا می‌گذارد و دیگر کسی برای حرف‌هایت حرمت قائل نیست. فضولی کردن و دخالت کردن به اسم اینکه کار خیر می‌کنیم برای دیگران جواب نمی‌دهد به خودت زحمت نده. اگر خوب روی خودمان دقت کنیم خیلی از کارهایی که هم اکنون می‌کنیم جواب نمی‌دهد که هیچ بلکه عکس آن عمل می‌شود. چه خوبه تکرار نکنیم چیز بیهوده را. عزیز من اینقدر به مسافرت گیرنده و تو کارش فضولی نکن خیلی از روش‌های ما تو زندگی باید عوض شود. این قدر رو کار بیهوده اصرار نکن.  گاهی چندین سال است که یک روش کهنه جواب که نمی‌دهد هیچ٬ اثر منفی هم دارد و دیگر کسی برای حرف ما ارزش قائل نیست.

در جایی خواندم کارگری در کارخانه هر روز هنگام غذا خوردن وقتی ساندویچ غذایش را می‌خواست بخورد می‌گفت خدا کند ساندویچ کالباس نباشد٬ هر روز هنگام غذا خوردن می‌گفت خدا کند ساندویچ کالباس نباشد٬ یک روز یک هفته و یک ماه هر روز هنگام ناهار این حرف را تکرار می‌کرد آخر یکی از کارگرها گفت تو که ساندویچ کالباس دوست نداری به همسرت بگو برایت ساندویچ کالباس نگذارد. گفت من همسر ندارم گفت پس این ساندویچ را چه کسی برایت می‌گیرد گفت خودم.

در واقع ما هر روز ساندویچ و نسخه زندگی‌مان را با فضولی٬ دروغ٬ ترس٬ غیبت و... می‌پیچیم و هر روز هم ناراحتیم که چرا زندگی ما این‌طور است و چرا آرامش نداریم. بیاییم نسخه زندگی‌مان را عوض کنیم.

منبع : نمایندگی سعادت‌آباد