جلسه چهاردهم از دور چهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران کنگره 60 نمایندگی بهشهر روزهای دو شنبه با " استادی اسیستانت محترم خانم مریم " و نگهبانی همسفر هاجر و دبیری همسفر مهدیه با دستور جلسه * لژیون مالی * در تاریخ 95/07/12 راس ساعت 16:00 آغاز بکار نمود .

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که در جمع شما دوستان هستم، بسیار خوشحالم، از نگهبان و دبیر ارجمند هم سپاس گذارم که استادی بنده را پذیرفتند، دستور جلسه لژیون مالی است و امسال دومین سال است که این دستور جلسه در دستور جلسات سالیانه کنگره 60 قرار میگیرد و اولین سال است که در این دستور جلسه گلریزان انجام میشود. لژیون مالی، معنا و مفهوم آن را آقای مهندس در سی دی شکافته است، کنگره برای دوام و بقای خودش داری یک مثلث است که سه ضلع دارد: نیروهای انسانی، دانشی که به آن نیاز دارد و پشتوانه یا توان مالی، اگر خوب نگاه کنیم، هر کاری که بخواهد در این دنیا مادی اتفاق بیفتد به این مثلث نیاز دارد، شرکتی اگر میخواهد احداث شود، دانش، نیروی انسانی و پول نیاز دارد حال آن شرکت توان مالی و پولی که سرمایهگذاری میشود را برمیگرداند، اما کنگره از روز اول کلنگ آن با رایگان بودن خرده است، یعنی اینجا، معامله، معامله عشق است و معامله سودهای کلان و چیزی که یک سهامدار یا شرکت دار در ذهن خودش دارد نیست، اینجا ما معامله میکنیم اما خیلی این پول دادن با آنجا تفاوت دارد.
در وادی دوم داریم که نباید ما اسیر ماده شویم، ماده باید اسیر ما باشد، ما شاید مادیات را فقط پول در نظر بگیریم ولی مادیات دامنه وسیعی دارد و دامنه وسیع میتواند، فرزند، همسر وزندگی ما باشد و همه اینها جزء مادیات محسوب میشود، همه اینها مادیات محسوب میشوند و میتوانند ما را اسیر خودنمایند، شاید فکر کنید اصل مادیات پول است که ما امروز با آن پول کارداریم، اما پول اصل مهم نیست، اصل مهم امروز بخشش و گذشت است و همه دستور جلسات برای این آمدهاند که ما خودمان را در بوته آزمایش قرار دهیم و همه دستور جلسات مختص من است و کاری به کناری خود ندارم، امروز در این دستور جلسه من خودم را در بوته آزمایش قرار میدهم و این گلریزان که مهندس اسم جشن را روی ان گذاشتهاند قرار است به چه صورتی اتفاق بیفتد به خود ما برمیگردد، تکتک ماها بهعنوان یکذره در هستی هستیم، حال تصور کنید همان مقدار در کنگره مسئول هستیم.
شاید با خود فکر کنیم مسئول کسی است که شال به گردن خود دارد ولی اینطور نیست، یک تازهوارد بعد از سه جلسه مشاوره به نوع خودش میشود مسئول کنگره، اولین خدمت اینکه او میخواهد به دولت و ملت و جهان خدمت نماید و اولین خدمت، خدمت به خود است و سپس خدمت به دیگری، همهچیز ابتدا از خودمان و از درون خودمان آغاز میشود، امروز ما در اینجا حضور داریم یک سعادت است که آیا قدرت لازم و توان لازم رادارم که در این امر خدمت نمایم، خیلیها پولدارند ولی به گفته جناب آقای مهندس، ثروتمند بودن و ثروتمند از دنیا رفتن کاملاً متفاوت است، خیلیها ثروتمند هستند ولی ثروتمند واقعی کسی است که آن بده، بستان وجود داشته باشد، کسی که فقط ثروت دارد و از آن استفاده نمیکند و فقط از آن نگهداری میکند و اجازه استفاده را ندارد، مانند اژدهایی است که روی گنج خوابیده است.

ثروت هر کس اندوخته شخص است، آیا من حاضرم از اندوخته خودم درراهی که جلوی راه من قرار دادهشده است و به من خدمت کرده ببخشم، حتی کسی که بهعنوان اولین جلسه وارد اینجا شده است، آیا این قدرت و توان را در خود میبینم که ببخشم و این بسیار مهم است، امروز ما در اینجا قرار گرفتیم که این موضوع بهدرستی انجام شود و لژیون مالی وقتی توسط آقای مهندس شکل گرفت، برای احداث زمین و احداث شعب کنگره 60 است و در ادامه برای احداث آکادمی است. آدمهایی که به هیچ جا نمیرسند آدمهایی هستند که فقط همهچیز را برای خودشان میخواهند و فقط میخواهند به دست آورند، وقتی من بگیرم و به دیگری بدهم خیلی خوب است.
یک تفکری پشت این رایگان بودن کنگره وجود دارد و این رایگان با چیزی که در یک صف بهصورت رایگان میدهند متفاوت است، در دستور جلسه لژیون مالی هرکسی به سهم خودش باید مشارکت نماید، من از وقتی به کنگره ایمان آوردم تمام نذورات خود را در اینجا انجام میدهم و خیلی وقتها آن چیزی که در دلم دارم را میگیرم، چون ایماندارم به کنگره 60 و پیشرو ان الله است، من خودم اگر هرچقدر در کنگره سرویس بدهم بهاندازه یک وعده کراک مسافرم نیست، شاید با خود فکر کنیم مسافر من درمان شده است و من دیگری کاری در کنگره ندارم، اما چیزی که من از استادم آموختم این است که اعتیاد لب طاقچه است، هیچوقت پرونده آن بسته نمیشود، برای یک نفر بسته میشود، اما برای کل بسته نمیشود، همسرم درمان شده است، از کجا معلوم در ادامه پسرم یا نوهام مبتلا نشود، پس لااقل یک خشت و یک آجر سهم من از کنگره باشد که در آینده کنگره در مسیر نوه من و... قرار بگیرد و خیالم راحت است که بذری که من درگذشته کاشتم، امروز سایبان من شده است.
باید بدانی زمانی که از بهترین چیزها گذشتهام و بخشیدم، به من بهترین چیزها را دادهاند و این دست کائنات و پروردگار است، در کلامالله هم وجود دارد که از نیکیهای خود انفاق کنید، یعنی چیزی که امروز دوست دارم و میخواهم ان مبلغ را برای عزیزان خود خرج نمایم، اگر امروز از آن گذشتم، بهترین را به من میدهند ولی اگر امروز نگذشتم مطمئن باشم در این آزمایش شکست خوردم، اینجا یک بوته آزمایش است. هرکسی امروز خدمت کرد به خودش خدمت کرده است، اگر به گذشته خود نگاه کنیم، حتی یک سفر اولی... درگذشته کجا بودیم، الآن کجا هستیم، الآن لااقل با آرامش خیال در اینجا هستیم، کسی هست که حرفهای مرا بشنود تا خیالم آسوده شود و برای این کار باید سقفی بالای سرمان باشد.
در کائنات اینطور است که اگر ببخشی به تو میدهند و اگر نبخشیم تبدیل به کویر میشویم، کویر چیزی از خودش ندارد، اگر میخواهم تبدیل به کویر نشویم، باید بادل باز بدهم و بهراحتی از آن عبور کنم از هر چیزی که در حد و توان ما است بگذریم و بتوانیم در این امر سهیم باشیم.

تهیه گزارش : همسفر رقیه
نمایندگی : بهشهر