English Version
English

آیا ثروت ضامن خوشبختی در زندگی است؟

آیا ثروت ضامن خوشبختی در زندگی است؟

ثروت یکی از چیزهایست که اکثر مردم به دنبال آن دوانند و آنرا عامل خوشبختی می‌دانند و می‌بینیم که چه حرص و طمع و ولعی بر نفس انسان غالب است، اما آیا شما کسی را سراغ دارید که در این زمینه به حدی رسیده باشد که نفس را حتی بکشد و بگوید، به تمام آرزوهایم و آنچه می‌خواستم رسیده‌ام و دیگر چیزی نمی‌خواهم؟!

آیا هرگز می‌توانید در میان طالبان زر و سیم کسی را بیابید که دو کوه طلا داشته باشد، و خبردار شود که کوه طلای دیگری وجود دارد و او آن را نطلبد و نخواهد؟!

اشاره به حدیث پیامبر (ص) که می‌فرمایند: ‌«اگر انسان دو درهٔ پر از طلا داشته باشد، به دنبال درهٔ سومی هم خواهد بود.» و این نشان می‌دهد که طمع انسان با هیچ چیز برآورده نمی‌گردد. مگر با خاک یا قناعت

آنچنانکه شاعر نامی سعدی (رح) می‌گوید:

چشم تنگ مرد دنیا دوست را                       یا قناعت پرکند یا خاک گور

قناعت برای کسانی است که از حرص و طمع بری هستند، اما طالبان دنیا و ثروت تا زمانی که در این دنیا هستند حرص و طمع نیز با آنها خواهد بود و تا لحظه‌ای که خاگ گور چشم و دهانشان را پر نکند، از آن رهایی نمی‌یابند. وقتی که طالبان ثروت و دنیا هرگز اقرار نمی‌کنند که به آرزوهایشان رسیده‌اند و همیشه احساس کمبود و نقص می‌کنند، پس همیشه دچار حزن و اندوه خواهند بود.

حزن و اندوه، حالت و احساسی است، که در اثر کمبود و نقص مطلوب و خواسته‌ها و یا دچار گشتن به امور نا مطلوب و ناخوشایند، در انسان ایجاد می‌شود و او را می‌آزارد.

کسی هم که حرص و طمع دارد و تشنهٔ ثروت است، همیشه احساس کمبود و نقص می‌کند، در نتیجه همیشه حالت غم و غصه بر او غالب است و آرامش را از او سلب می‌کند.

چه کسی ضمانت می‌دهد که ثروت و سامانی که فرد با زحمت به دست آورده، از دستش نرود و سالم برایش بماند، قطعاً هیچ کسی نمی‌تواند چنین تضمینی بدهد، بنابر فرض محال، کسی خود را به حماقت زده و احساس کند، هر آنچه از مال اندوخته همیشه باقیست و هرگز از دستش نخواهد داد، ولی خودش چه؟! آیا می‌تواند تضمین بدهد که خودش سالم باقی خواهد ماند تا از ثروتش به قدر آرزوهایش لذت ببرد. باید بگویم خیر، زیرا مرگ در کمین اوست و همیشه همراهش خواهد بود و چنین احساسی لذت و آرامش روحی او را می‌گیرد و دچار تشویش و نگرانی و ترس می‌کند.

آری ترس از مرگ و ترس از دست دادن خودش و فناشدن ثروتش و به جاگذاشتن آن همه ثروت او را دچار ترس و وحشت می‌کند.

اگر انسان راه ثروت و ثروت‌اندوزی را برای رسیدن به خوشبختی برگزیند، نه تنها به آن دست نمی‌یابد، بلکه احساس خوف و حزن را در او مضاعف می‌گرداند.

یک مغازه‌دار روستایی را در نظر بگیرید که در نظر دارد هر روز ده هزار تومان سود بکند، ولی برخلاف انتظارش آن روز بیست هزار تومان سود می‌برد. او آنروز خوشحال شب رابا خانواده‌اش جشن می‌گیرد. درست در همان روز یک تاجر بین‌المللی که طبق محاسباتش قرار بوده آن روز در معامله‌ای یک میلیارد تومان سود بکند، ولی برخلاف انتظارش، او فقط  نیم میلیارد تومان سود می‌برد، تاجر بیچاره نه تنها آن شب بلکه مدت زمانی طولانی از زندگیش را غم و غصه و ناراحتی فرا می‌گیرد و همیشه در حسرت جبران نیم‌میلیارد تومان خواهد بود.

اولی بیست‌هزار تومان سود کرد، آن شب را از خوشحالی جشن گرفت، ولی تاجر نیم میلیارد تومان سود کرد و زندگیش تبدیل به جهنم شد. حالا تصورش را بکنید اگر مغازه‌دار ده هزارتومان کمتر سود ببرد، فقط به اندازهٔ همان ده ‌هزار تومان  ناراحت می‌شود، ولی تاجر باید به اندازه نیم میلیارد تومان ناراحت و غمگین گردد. همچنین هر کدام از آنها به اندازهٔ میزان ثروتشان ترس از دست دادنش را هم دارند، که قطعاً ترس وغم تاجر بیشتر خواهد بود.

روشن شد که ثروت و کسب مال بی اندازه و کسب کردن این ثروت از طرق ضد ارزشی نه تنها خوشبختی نمی‌آورد بلکه خوف و حزن انسان را مضاعف می‌گرداند.

 

منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .