نمیدانم چه کسی به من گفته و تضمین داده که تمامکارهایم درست است که حالا در رفع ایرادات دیگران برآمدهام، گویی یک تافته جدا بافته هستم. ذهن انسان ابزاری در دست نفس اماره است که برای رسیدن به خواستههای نامعقول اغلب از این ابزار استفاده میکند و نمیگذارد شخص روی یک مطلب متمرکز شود، چون آرام گرفتن و متمرکز شدن باعث میشود بتواند مشکلات خود را نیز تشخیص بدهد و چهبسا در پی رفع و یا اصلاح آنها برآید.
همانگونه که برای پرت کردن حواس یک نگهبان سنگی را در جهت مخالف پرت میکنند تا او به سمت دیگری منحرف شود، نفس اماره هم با به تصویر کشیدن بعضی از اعمال دیگران و بزرگنمایی آنها حواسمان را از عیوب خودمان پرت میکند و تمام انرژی ما را در جهتی که اصلاً نفعی برایمان ندارد، خرج میکند. ازاینرو بیقرار و ناآرام میشویم.
زمانی که از مشاهده بعضی رفتار و اخلاق دیگران آزرده میشوم، این رفتار و اخلاق بد آنها نیست که من را میآزرد، بلکه چون در خود هم موجود است برآشفته میشوم اما اغلب به خود دروغ میگویم تا از روبرو شدن با آنها فرار نمایم.
اگر بتوانم بر غوغای درونم مسلط شده و آرامش نمایم، شاید زمان اندکی برای پرداختن به خود بیابم، آنگاه میتوانم تمامی آن عیوبی را که در دیگران مشاهده کردهام در خود پیدا نمایم. اگر شجاعت روبرو شدن با آنها داشته باشم، آنگاه سکوت کرده و از خداوند برای رفع آنها یاریخواهم خواست.
منبع کنگره 60 : وبلاگ همسفر شانی دژاکام
- تعداد بازدید از این مطلب :
2429