English Version
English

کارگاه‌ آموزشی همسفران کنگره 60؛ نمایندگی استاد معین

کارگاه‌ آموزشی همسفران کنگره 60؛ نمایندگی استاد معین

این جلسه پنجمین جلسه از دوره سیزدهم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 ویژه همسفران روزهای شنبه به تاریخ 93/12/09 نمایندگی استاد معین با دستور جلسه فضولی و آسایش با استادی مرزبان محترم خانم منیژه و نگهبانی خانم صدف و دبیری خانم پروین رأس ساعت 13:10 شروع به کارکرد.
 


سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که بار دیگر این جایگاه را تجربه می‌کنم تا خدمت کنم امیدوارم تا حد توان حق مطلب را ادا کنم. دستور جلسه امروز فضولی و آسایش است. مثلث درمان اعتیاد مثلثی شامل جسم و روان و جهان‌بینی است که طی یازده ماه جسم و روان با مصرف شربت ot به درمان می‌رسد و همان‌طور که در نوشتارها می‌خوانیم جهان‌بینی را خدا می‌داند و آن‌هم به خواست ما و اینکه چقدر روی خودمان کارکنیم و آن را به دانایی مؤثر برسانیم بستگی دارد.

آنچه نسبت به جهان درون و اطراف برداشت، دریافت، ادراک و احساس می‌کنم جهان‌بینی است. تا خودم را نشناسم چگونه می‌توانم جهان و خداوند را بشناسم. یکی از دستور جلساتی که به جهان‌بینی مربوط است این دستور جلسه است و اینکه چقدر روی خودمان کارکنیم و بتوانیم فضولی را کم و تیپر کنیم تا به صفر برسانیم که خیلی سخت است. کلمه فضولی از فضل می‌آید و اینکه من در یک سری مسائل و یا اکثر مسائل خودم را برتر و افضل بدانم. منیت در من ایجاد شود و به خودم اجازه بدهم که در مسئله‌ای که به من مربوط نیست دخالت کنم و بخواهم خودم را نشان بدهم و روی نظرم پافشاری کنم و لباس قشنگی به آن بپوشانم که دارم کنجکاوی می‌کنم.

قبل از ورود به کنگره فضولی مخصوصاً در کار مسافرم زیاد بود. ماها اکثراً به خاطر فرزند یا همسر و یا برادرمان اینجا هستیم و چون من مادر یک مصرف‌کننده بودم به خودم حق می‌دادم که پایم را در حریم او بگذارم و فضولی کنم؛ اما وقتی وارد کنگره می‌شویم اولین حرف به ما این است که دوربین را از روی مسافرت روی خودت بیاور. من خودم پر از ضد ارزش هستم ولی مسافر به دلیل مصرف مواد مخدر نه با دنیای درون و نه با دنیای بیرون کاری ندارد. معمولاً خانم‌ها بیشتر در حاشیه هستند و وقتی به خودمان نگاه می‌کنیم می‌بینیم چقدر ما ضد ارزش‌داریم و تنها مسافرمان را دیدیم.

چون اعتیاد پررنگ است بیشتر دیده می‌شود ولی من از مسافرم عقب‌تر هستم. دلیل ندارد همه‌چیز را بدانیم و ببینیم، دری که بسته است باید بسته بماند و یعنی تو اجازه ورود به حریم من را نداری. اگر من صحنه مصرف کردن مسافرم را ببینم شروع به پرخاش می‌کنم و به بقیه انتقال می‌دهم و آسایش را هم از خودم و هم از دیگران می‌گیرم. همه‌چیز بازمان درست می‌شود و باید من روی خودم کارکنم. در دوره مرزبانی به خودم اجازه ندادم که چرا این راهنما این‌طوری کار می‌کند و یا در این ساعت می‌آید. یکی خدمت می‌کند و دیگری نه. امیدوارم همه از من راضی باشید و من را حلال کنید.

خانم مژگان‌ همیشه به من می‌گفتند خواستی فضولی کنی چهار کلمه را بگو: به من مربوط نمی شه. این ترمز روی تفکر و اعمال توست و باعث میشه حال خودم خوب بشود و آسایش و آرامش به خانه‌ام برگردد. انشاء ا... همگی در مسیر مستقیم باشیم و کم‌کم همه ما در خانه‌هایمان آسایش و آرامش را داشته باشیم.

 

 منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی استاد معین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .